تلسکوپ فضائی جیمز وب در خدمت مکتب اهل بیت علیهم السلام

تلسکوپ فضائی جیمز وب

  بنام آن که جهان را آفرید

 تلسکوپ فضائی جیمز وب در خدمت مکتب اهل بیت علیهم السلام

 روزی که تلسکوپ  فضائی جیمزوب به فضا پرتاب شد، به دوستان گفتم: هر کشف جدید جیمزوب به نفع مکتب قرآن و اهل بیت علیهم السلام خواهد بود؛ من که از نظر جسمی توان کار ندارم شما، ره آورده های این تلسکوپ را رصد کنید.

دوستانی که هر کدام مشغله های خود را دارند؛ خبرها را دیرتر به من می رسانند، معمولاً یکی دو هفته و گاهی بیشتر به تأخیر می افتد.

اولین خبری که از جیمزوب به من رسید این بود که «سرعت گسترش جهان روز افزون است بر خلاف نظریه کیهان شناسان غربی که منتظرند روز به روز از سرعت آن کاسته شود تا به انقباض برسد».

آنان معتقد هستند که گسترش جهان، بادکنکی و انبساطی است جهان امروزی از یک انفجار بزرگ که بیگ بنگ یا مهبانگ نامیده می شود، پدید شده و در اثر آن انفجار، در حال گسترش است؛ پس باید با فروکش کردن نیروی آن انفجار، جهان از گسترش باز مانده و در اثر قانون جاذبه، منقبض شود و به حالت پیش از بیگ بنگ برگردد.

اما جیمزوب اثبات کرد که گسترش جهان نه تنها کُند نمی شود بل بر سرعت آن افزوده می شود.

نتیجۀ این کشف بزرگ علمی: 1- گسترش جهان بادکنکی و انبساطی نیست، بل جهان می خورد و بزرگ می شود.

این یکی از اصول اساسی کیهان شناسی مکتب قرآن و اهل بیت علیهم السلام است که در مقالۀ «اساسی ترین اصول در کیهان شناسی» آورده ام و در تاریخ 1389/8/12، در سایت بینش نو قرار داده ام.

دائماً از مرکز جهان ماده و انرژی «ایجاد» می شود و جهان را تغذیه می کند و آن را بزرگ و بزرگتر و گسترده تر
می کند، و این گسترش تا ابد ادامه دارد و جهان هرگز منقبض نخواهد شد.[1]

این موضوع را در سال های آخر 1360، ضمن تدریس در دانشکده اعلام کرده و به صورت جزوه های تدریسی منتشر کردم که به دست استیفان هاوکینگ رسید و او آن را سرقت کرد و گفت: در مرکز جهان میدانی هست به نام «هیچ» که در آن ماده و انرژی به وجود می آید. سپس جزوه ها به صورت کتاب «تبیین جهان و انسان» چاپ شد.

2- نتیجه دوم این کشف بزرگ علمی جیمزوب، این است که: قانون جاذبۀ نیوتون یک توهم بوده و آنچه جهان را اداره می کند قانون جاذبه نیست بل قانون دافعه است که جهان می خورد و بزرگ می شود و اداره می شود. و هرگز جهان به انقباض نخواهد رسید.

در هیچ جای جهان «خلاء» وجود ندارد؛ فاصلۀ کرات پر از انرژی است که بر کرات فشار آورده هم آن ها را از متلاشی شدن حفظ می کند و هم آن ها را و کهکشان ها را به پیش می راند. این فشار انرژی سیب نیوتون را به زمین انداخت، نه جاذبۀ زمین.

صحت نظریّۀ نیوتون پیش از حرکت جیمزوب نیز به شدت به زیر سوال رفته بود، اکنون با کشف جیمزوب نادرستی آن مسلّم گشته و اینک کیهان شناسی غربی دچار سرگردانی شدید علمی شده است، به طوری که برخی ها سرآسیمه می کوشند کشف جیمزوب را طور دیگر معنی کنند و در مقام تحریف و حتی تکذیب آمده اند. زیرا جیمزوب دار و ندار علمی شان را از دست شان گرفته است.

(در هفته های گذشته یک خبر طنز آمیز منتشر شد: «درخت سیب نیوتون در کمبریج خشکید»).

این نیز یکی از اصول چهارده گانه است که در مقاله «اساسی ترین اصول در کیهان شناسی» آورده ام که آنچه جهان را مدیریت می کند دافعه است نه جاذبه.

زمانی این سرگردانی علمی به پایان می رسد که آنان به اصول قرآن و اهل بیت علیهم السلام اذعان کنند؛ اما به صراحت بگویم که تعصب شدیدشان مانع از قبول حقیقت و این واقعیت است. لیکن ناچارند که روزی تسلیم شوند. البته من آن روز را نخواهم دید.

اساساً جهان از بیگ بنگ به وجود نیامده تا با فروکش کردن نیروی انفجار بیگ بنگ، به انقباض برسد.

کشف دوم تلسکوپ جیمزوب: بیگ بنگ در کار نیست؛ کشفیات جیمزوب اثبات می کند که آنچه غربیان معتقد هستند که جهان امروزی محصول یک انفجار بزرگ است، نادرست و غلط است.

بنابر این همۀ پایه ها، مبانی و اصول اساسی کیهان شناسی غربی فرو می ریزد و به موهومات بدیهی مبدل می گردد؛ یعنی امروز مراکز علمی غربی هیچ چیزی از علم کیهان شناسی ندارند. گرچه در علم نجوم و ستاره شناسی چیزهائی در دست دارند، باید توجه کرد که ستاره شناسی و نجوم غیر از کیهان شناسی است.

در نجوم نیز دچار سرگردانی هستند و نمی توانند از اصطلاح «گرانش به معنی جاذبه» دست بردارند تا بدانند که آری گرانش هست اما نه به معنی جاذبه بل به معنی دافعه، که در نوشته های قبلی (کتاب های تبیین جهان و انسان، با دانشجویان فیزیک و کیهان شناسی، قرآن و نظام رشته ای جهان، و مقالات متعدد) از نظر قرآن و اهل بیت علیهم السلام شرح داده ام.

پاسخ به یک پرسش مهم: من هم سخن از بیگ بنگ گفته ام، حتی بالاتر از غربی ها، در طول عمر جهان از آغاز ایجاد مادّه اولیۀ جهان تا به امروز به شش بیگ بنگ معتقدم که قرآن با «نبأ عظیم» تعبیر می کند.

اما آنچه من برای همزبانی با کیهان شناسان، بیگ بنگ نامیده ام با بیگ بنگ مورد نظر آنان فرق های اساسی و ذاتی دارد به شرح زیر:

بیگ بنگ مورد نظر غربی ها، جهان امروزی را به وجود آورده است. اما نبأ عظیم یا بیگ بنگ مورد نظر من فقط نظام جهان ما قبل خود را برهم زده است و جهان ما بعد خود را به وجود نیاورده است.

یک مثال ساده: البته فقط به عنوان مثال: فصل سرما می آید گیاهان و برگ های درختان را می خشکاند، سپس بهار
می آید از نو گیاهان و برگ های درختان را به وجود می آورد.

بیگ بنگ مورد نظر غربیان چنین است که: سرما می آید علف ها و برگ ها را می خشکاند و همان سرما از نو گیاهان و برگ را به وجود می آورد و مدیریت می کند.

سخن اغراق آمیز نمی گویم: بینش غربیان دقیقاً شبیه همین مثال است.

در کتاب تبیین جهان و انسان و دیگر کتاب ها و مقالات کیهان شناسی آورده ام که: جهان تا امروز هفت مرحله را طی کرده است.

1- مرحله ایجاد که خداوند مادّۀ اولیۀ جهان را ایجاد کرد؛ ماده ای که بس کوچک و ریز بود که در درونش با همان فرمان «کن فیکون» دائماً ماده و انرژی ایجاد می شد و بزرگ تر می گشت.

2- با گذشت 18/250/000/000 سال،[2] یک بار درون جهان و نظام آن متحول شده است و این واقعه با گذشت همان رقم از سال ها، شش بار تکرار شده است که با مرحلۀ ایجاد اولیّه، هفت مرحله می شود.

نبأ عظیم یا بیگ بنگ از آغاز تا کنون شش بار رخ داده و هر بار نظام جهان ماقبل خود را داغان و متلاشی کرده و محتوای آن را به گاز و مذاب تبدیل کرده است سپس نظام جدید (بهار جدید) آمده از نو کهکشان های جدید و منظومه های جدید و کرات جدید را به وجود آورده و هنوز هم کرات، منظومه ها و کهکشان های جدید را به وجود آورده و به گسترش خود ادامه می دهد و تا ابد این بیگ بنگ ها (نبأ عظیم ها) در هر 18/250/000/000 سال رخ خواهد داد.

و امروز از آخرین نبأ عظیم 13/668/750/000 سال می گذرد.

همین رقم را نیز غربی ها سرقت کردند پیش از پخش مقالات و کتاب تبیین جهان و انسان، غربی ها عمر جهان کنونی را از 8 میلیارد سال تا 20 میلیارد سال تخمین می زدند با پخش مقالات من همگی به رقم مذکور معتقد شدند.

کشف های جیمزوب، برخی ها را رسوا کرده است حتی موسسۀ نوبل را: جیمزوب بیگ بنگ مورد نظر غربیان را تکذیب می کند و نتیجه این است که جهان امروزی را انفجار بیگ بنگ به وجود نیاورده است.

اما جناب «سر راجر پنروز» فیزیکدان و ریاضی دان بریتانیا اعلام کرد که در گذشته چندین بیگ بنگ اتفاق افتاده است و در آینده نیز این پدیده رخ خواهد داد و به گفته او سیاه چاله ها سند محکمی هستند که از وجود جهان های قبلی خبر می دهند.

او برای این نظریه اش جایزه نوبل را هم گرفت.

این مطلب سرقتی است که او از اصول کیهان شناسی من سرقت کرده؛ سرقت بس ناشیانه(!!!) جیمزوب می گوید بیگ بنگ هیچ نقشی در پیدایش و چگونگی جهان امروزی ندارد تا سیاه چاله ای رابطه ای با بیگ بنگ داشته باشد.

سیاه چاله ها بهانه خوبی برای شیادان علمی شده است که سرآمدشان استیفان هاوکینگ بود.

بریتانیائی ها از قدیم می کوشند همیشه حرف اول در همۀ علوم مال آن ها باشد، موسسه نوبل هم موظف است از آن ها حمایت کند. شرحی از این موضوع و جایزه های نوبل را در مقالۀ «بزرگترین سرقت علمی تاریخ» توضیح داده ام.

جمیزوب یک ابزار بزرگ تجربه است:

خوش بُوَد گر مَحَکِ تجربه آید به میان تا سِیَه روی شود هر که در او غَش باشد

مرتضی رضوی

1401/6/26 ه ش

1444/2/20 ه ق

[1] و نیز: از نگاه فلسفی هیچ «هست» به «نیست» مبدل نمی شود؛ اگر جهان منقبض شود از فضا و مکان آن کاسته می شود یعنی بخش عمده ای از فضا و مکان به «نیست= عدم» مبدل می شود و بدل شدن وجود به عدم محال است زیرا عدم، عدم است، و این همان «قانون لاوازیه» است.

و خداوند مادۀ اولیّۀ جهان را نه از یک وجود قبلی آفریده و نه از عدم، بل آن را «ایجاد» کرده است و همین طور است ایجاد مداوم ماده و انرژی از مرکز جهان.

این مسئلۀ مهم و عظیم را در کتاب ها و مقالات، توضیح داده ام. علاقه مندان به سایت بینش نو«www.binesheno.com» مراجعه کنند.

[2] معیار در این مسئله، سال های کرۀ زمین ماست هم در ادبیات قرآن و حدیث، و هم در اصطلاح کیهان شناسی غربی. وقتی که جناب استیفان هاوکینگ و نیل تروک، بر سرقت اصول من دست یازیدند، همراه مرحوم دکتر جبارزاده به حضور وزیر علوم وقت رسیدیم؛ من ساده دل گمان می کردم که وزارت علوم می تواند در پیشگیری از این سرقت ها کمکی برایم بکند.

وقتی سخن از رقم و سال آمد جناب وزیر گفت: البته سال نوری. می خواست غلط من را اصلاح کند. گفتم: نه همین سال زمین ما، جناب وزیر خندید و نگاهی به مصداق نگه کردن عاقل اندر سفیه.

گفتم: آقای وزیر، سال نوری معیار عمر جهان یا کهکشان یا منظومه و یا کره نیست، سال نوری معیار مسافت ها و فاصله ها است.