یاد نامه آیت الله محمد امین رضوی

مقدمه:
و وجدوا ما عملوا حاضرا. (قرآن كريم: كهف/49)
در دفتري چنين مجمل، سخن گفتن از شكوه منش، چالش‌ها و مبارزات، تحقيقات و آثار علمي استادي فرزانه كه عمري را به تهجد و تفقه گذرانده، چيزي نيست جز مصداق بحر در كوزه. انتشار اين دفتر نه به عنوان اداي دين به زندگي آموزنده آن استاد گرانمايه صورت مي‌گيرد و نه معرف آن انديشه‌هاي عميق، بديع و پر مايه است، كه اين امر جز با تتبع جويندگان و راهيان ره تفقه در دين ميسر نيست. اين دفتر را شايد بتوان همچون يادنامه‌اي كوتاه در نخستين سالگرد ارتحال آن مرحوم عنوان كرد تا در فرصتي مناسب بتوان با تحقيق در آثار، اسناد و مدارك گسترده بازمانده از ايشان، اثري قابل در اين زمينه فراهم ساخت.
استاد ارجمند حضرت آيت الله محمد امين رضوي در 17 ارديبهشت سال گذشته در حالي به ديار بقا شتافت كه عمر پر مايه خود را صرف شكافتن و روشن ساختن مفهوم عمل در قرآن كريم و احاديث شريفه و بيان چگونگي جسميت يافتن آن بر اساس نظريه علمي «تبديل ماده به انرژي و انرژي به ماده» گذراند و نهال علم نويني را در عرصه معاد شناسي كاشت و پروراند.
بي‌ترديد، آن مرحوم علاوه بر آنچه در اين دنيا، به ويژه براي اهل انديشه و تأمل به ميراث گذاشت، با دستي پر نيز به ديدار رب جليل شتافته است. چرا كه، تأمل در آثار استاد ترديدي باقي نمي‌گذارد كه صاحب قيامت آن گاه كه از «اعمال» بندگانش جويا شود به زيبايي تمام، شكافتن مفهوم «عمل» را در صدر اعمال حسنه آن مرحوم خواهد ديد… عجب نيكو عملي و عجب نيكو پاداشي…
محمد تقي افتخاري – ارديبهشت 1381

تصويري از يك زندگي
تولد و آموزش در دودمان علم و فقاهت
آيت الله محمد امين رضوي، متولد 1305 هـ . ش كه در همان اوان كودكي به دنبال اجراي برنامه‌هاي نوسازي نظام آموزش توسط دولت وقت و با هدف ترغيب مردمان منطقه سولدوز براي فرستادن كودكان خود به مدارس جديد ناچار شده بود به اجبار حكومت رضا شاه تحصيلات خود را از پنج سالگي آغاز كند، به روايت هم شاگردي هايش، جزو سرآمدان كلاس و درس به شمار مي‌رفت. تولد در خانواده‌اي كه دودمان و مهد فقاهت، نجوم، كيهان شناسي و رياضي محسوب مي‌شد، اين امكان را فراهم ساخت كه با بهره‌گيري از هوش و فراست سرشار خود تلاش مجدانه‌اي كه در كسب علوم داشت، باطي عالي ترين مدارج علمي، بتواند مقوله‌اي فرعي در معاد شناسي را به علم مستقلي به نام «تجسم عمل» ارتقا دهد.
پدرش مرحوم آيت الله حاج شيخ عباسقلي رضوي و پدربزرگش مرحوم شيخ رضا قلي رضوي از فقهاي برجسته زمان خود بودند. پدر بزرگش علاوه بر فقه، در كيهان شناسي و هنر معماري نيز تبحر داشت [ن. ك به: ايل قاراپاپاق، مسعود (مهدي رضوي) 1371]. او در پي درگيري و مقابله باحاكم و سردار اروميه، ناگزير منطقه سولدوز را براي اقامت برگزيده بود. جدبزرگترش، حاج شيخ محمد علي كاظميني از شهر كاظمين به اورميه مهاجرت كرده بود و از علماي بزرگ آن ديار به شمار مي‌رفت. [ن. ك. به ايل قاراپاپاق]
از آنجايي كه خانه پدري وي ميعادگاه علما و باغ سراي حاج شيخ كه در اصطلاح محلي به باغ اوطاقي معروف بود، در واقع كانون تربيت و آموزش‌هاي مقدماتي طلبه‌هاي ديني منطقه و مركز اعزام آن‌ها به حوزه علميه قم به شمار مي‌رفت. تعبير حجت السلام و المسلمين شيخ مجيد دانشپايه از مادر بزرگوار آن عالم رباني به ام‌العلما كه در مجلس ترحيم آن مرحومه در تابستان 1365 بيان داشتند، بسيار معنا دار بود. به ويژه اگر اين نكته را نيز در نظر بگيريم كه سه نفر از چهار پسر آن بانوي ارجمند جزو علماي دين محسوب مي‌شوند، اين تعبير در مورد آن بانوي بزرگوار، بسيار معنادارتر مي‌نمايد.

قم: تحصيلات تكميلي
آيت الله محمد امين رضوي در سال 1318 شمسي تحصيلات دوره ابتدايي را به پايان برد و با گذراندن دوره ادبيات عرب، معاني بيان، عروض و مقدمات اصول فقه در نزد پدر خود، در خرداد 1320 شمسي براي كسب مدارج علمي بالاتر راهي ديار علم و فقاهت، يعني شهر قم شد و سال‌ها از محضر استادان برجسته آن زمان، آيات عظام، حجت كوه كمره‌اي، بروجردي و ديگر بزرگان دين و دانش در حوزه علميه دانش اندوخت. از هم دوره‌هاي ايشان كه از قضا تا پايان عمر دوستي صميمانه و پايداري نيز ميان آن‌ها برقرار بود، مي‌توان از آيت الله علي مشكيني، آيت الله شبيري زنجاني، آيت الله موسوي اردبيلي، مرحوم آيت الله احمدي ميانجي، مرحوم آيت الله سيد مهدي روحاني، مرحوم آيت الله حقي و آيت الله مير محمدي نام برد.

اروميه: تحقيق و تبليغ همراه با مبارزه
ايشان از سال 1331 تا پايان دهه 40 شمسي در اروميه رحل اقامت افكند و درهمين شهر بود كه در مدت اقامت بيست ساله به تأليف غالب آثار خود پرداخت و در كنار پژوهش‌هاي علمي خود و تشكيل مجالس علمي در رشته‌هاي متعدد، عمري را به هدايت مردم و مبارزه با نظام ستم شاهي گذراند. در جريان اين مبارزات، چندين بار توسط عوامل امنيتي و ساواك بازداشت شد و مورد باز جويي قرار گرفت و يك بار نيز براي 6 ماه به شهرستان نقده تبعيد شد.
گوشه‌هايي از خدمات و مبارزات آيت الله رضوي در سخنراني حجت السلام و المسلمين محمد تقي صاحب الزماني از علماي بزرگ خاندان علمي صاحب الزماني شهر اورميه، در مراسم مجلس سوم ارتحال آن مرحوم، در مسجد ميرزا حسين آقا ( ميرزا علي اكبر) مذكور افتاده است كه به ذكر فرازهايي از آن اكتفا مي‌شود: بنده خودم افتخار شاگردي در محضر استاد جليل القدر آيت الله محمد امين رضوي را طي سال‌هاي متمادي داشتم. در همين مسجد خدمات ديني فراواني از ايشان به جامانده است و مردم اين شهر هنوز خاطرات فراموش نشدني جلسات تفسير قرآن و نهج البلاغه آن مرحوم در اين مسجد ودر مسجد خطيب را به خوبي به ياد دارند…. در زمان رضا شاه كه علما را خلع لباس مي‌كردند و مدرسه‌ها را تعطيل و به دار الايتام تبديل كرده بودند، مرحوم ميرزا محمود آقا اصولي، حركتي را براي تاسيس حوزه علميه در اين شهر آغاز كردند. پس از ايشان، بزرگان شهر از مرجع تقليد بزرگ آن زمان، مرحوم آيت الله العظمي حجت كوه كمره‌اي كه حق استادي بر گردن آيت الله رضوي هم داشتند، در خواست كردند عالمي را براي رهبري ديني مردم، به اين شهر بفرستند و ايشان آيت الله رضوي را به اين منظور معرفي كردند…. حضور ايشان دراروميه باعث رشد و تقويت حركت تربيتي و آموزش طلاب و علماي جديد در سطح آذربايجان غربي شد… ساواك بارها ايشان را ايذا و اذيت كرد ولي ايشان مقاوم ايستاده بودند. تأليفات ايشان، هم از حيث موضوع و هم به لحاظ روش تحقيق بسيار ابتكاري و كاملا بديع و پيشگامانه بود …. خدمات ايشان به قدري قابل توجه و عظيم بوده كه هر قدر هم تقدير شود، حق مطلب ادا نخواهدشد.
حجت السلام و المسلمين غلامرضا حسني امام جمعه اروميه در پيامي به مردم استان آذربايجان غربي به مناسبت ارتحال آن عالم رباني كه از صدا و سيماي استان پخش شد، با اشاره به خدمات ديني و مبارزات خستگي ناپذيري كه در آن شهر داشتند، ايشان را بنيانگذار مبارزه عليه رژيم شاه در استان معرفي كرد و خودشان و علماي اين شهر را در اين راه دنباله رو آن استاد دانست.
آيت الله سيد علي اكبر قريشي، از علماي شهر اروميه نيز در بخشي از سخنراني خود در مسجد جامع اين شهر به مناسبت اربعين ارتحال آيت الله رضوي، به شرح چگونگي تبعيد آن مرحوم به شهرستان نقده پرداخت و گفت؛ به خاطر دارم كه در آن زمان مقامات امنيتي شهر از دو جهت تحت فشار بودند؛ از يك طرف مقامات امنيتي مركز كه از سخنراني‌هاي آگاهي بخش و بي باكانه استاد ارجمند آيت الله حاج آقا رضوي به ستوه آمده بودند، به شدت و پياپي از تهران فشار مي‌آوردند كه ايشان بايد باز داشت و زنداني يا حداقل تبعيد شود و از طرف ديگر، مقامات شهر، براي تبعيد ايشان، از واكنش مردم بيمناك و هراسان بودند. سرانجام آن‌ها از استاد در خواست كردند كه به نام مسافرت براي مدتي محدود اروميه را به مقصد شهرستان نقده ترك كند تابدين ترتيب، آن‌ها بتوانند از يك طرف به مقامات تهران گزارش كنند كه ايشان را براي مدت 6 ماه به تبعيد فرستاده‌اند و از طرف ديگر، اين موضوع را در شهر مخفي نگهدارند؛ به طوري كه كسي خبردار نشود كه استاد تبعيد شده‌اند و وانمود كنند كه ايشان به مسافرت رفته‌اند. اما بعد از حدود 20 روز، موضوع بر ملا شد و به ناچار ايشان را بلافاصله دوباره به اروميه باز گرداندند.
به نظر مي‌رسد جالب ترين نكته در زندگي آيت الله رضوي آن است كه آن همه درگيري‌هاي سياسي، مشغله‌هاي اجتماعي، كلاس‌هاي آموزشي و جلسات عمومي و ارشادي، هيچ كدام نتوانست از ميزان اشتغال استاد به امر تحقيق و تاليف كتاب‌هاي علمي و تامل در ناب ترين و تازه ترين موضوعات ديني و كلامي اندكي بكاهد؛ به طوري كه مي‌توان گفت، غالب آثار استاد در شهرستان اروميه تاليف يافته و يا حداقل مي‌توان گفت طرح اوليه و كلي آن موضوعات پژوهشي در همان شهر پرداخته و تدوين شده است.

نوشتن مي‌دانستم، به اذن خدا نوشتم
استاد در سال 1338 تاليف كتاب تجسم عمل يا تبديل نيرو به ماده‌ را به پايان برد و سپس به تحقيق در آغاز و انجام جهان همت گماشت كه حاصل آن انتشار كتابي به همين عنوان بود و در آن، از علوم جديد به ويژه فيزيك، فيزيك كيهاني و يافته‌هاي كيهان شناسي نوين نيز بهره وافري برده و نظريات جديدي را در مورد وجود و نيروي دروني و بيروني در كرات به جاي جاذبه نيوتن مطرح كرده بود و در پي آن، كتاب پيدايش انسان در سال 1349 يعني واپسين سال اقامت استاد در شهر اروميه به انجام رسيده است، ولي پس از بازبيني نهايي آن در نارمك تهران، در ارديبهشت 1350 به چاپ سپرده شده است. البته، كتاب تجسم عمل يا تبديل نيرو به ماده كه نخستين اثر استاد به شمار مي‌رود در سال 1350 دوباره در تهران تجديد چاپ شد. در مورد ميزان اهميت و ابتكاري بودن اين كتاب بايد گفت كه سال‌ها پس از انتشار اين كتاب، استاد را هنوز هم در حوزه علميه به نام صاحب تجسم مي‌شناسند. استاد درمجموعه دست نوشته‌هاي خود، تحت عنوان سر گذشت و سرنوشت مي‌نويسند: مطالب آغاز و انجام جهان و پيدايش انسان تمام بكر، ابتكاري و بي سابقه است. من مي‌دانم اگر بتوانم آن‌ها را در جهان پخش كنم تبليغ عالي علمي براي اسلام مي‌شود، ولي چه كنم نوشتن مي‌دانستم به اذن خدا نوشتم، طبع و نشر را نمي‌توانم از خدا مي‌خواهم.
در ادامه نوشته خود به علاقه وافر عالم بزرگوار شهيد سيد محمد باقر صدر به اين كتاب‌ها اشاره كرده و مي‌نويسند: ايشان كه عالمي پر اطلاع بود، به يكي از دوستانش در تهران نوشته و از كتاب‌هاي من خواسته بود، كه من سه جلد فرستادم، نامه نوشته و تشكر كرده بود و در نظر داشت آن‌ها را به عربي امروزي ترجمه كند كه گرفتاري‌هاي سياسي و ديني مهلتش نداد.
گويا ترجمه يكي از فصل‌هاي كتاب آغاز و انجام جهان ( فصل معرفي دو نيروي جديد و قانون مجاورت) به نام نظريه‌اي نوين توسط مسوولان علمي برنامه مرزهاي دانش بي بي سي مطرح و به دانشمندان انگليسي ارايه و موجب شگفتي و تاييد آن‌ها شده بود.
در مورد نثر و سبك بين آثار آيت الله رضوي بايد خاطر نشان ساخت كه هر چند بالطبع نثر آن‌ها امروزينه نيست و به سبك مطرح در آثار دهه‌هاي 30 و 40 تعلق دارد، اما در نوع و زمان خود، بسيار سليس و روان بوده و از سبك و الگوي خاصي برخوردار است؛ به طوري كه مي‌توان آثار استاد را همچون نمونه گويايي از آثار كلاسيك مطرح در هر علم نو پا به شمار آورد.
به هر حال، استاد در مدت اقامت بيست ساله خود در تهران، علاوه بر حضور در محافل و مجالس علمي، تدريس در حوزه‌هاي علميه و تربيت شاگرداني در منزل خود، چندسالي را نيز به تدريس در دانشكده الهيات دانشگاه تهران اشتغال داشت و در كنار آن، هيچ گاه از كار تحقيق و تاليف غافل نماند؛ از جمله حسب سنت علماي ديني، به تاليف و انتشار كتاب احاديث منتخبه پرداخت و در اين مدت مقالات علمي متعددي از ايشان در نشريات علمي منتشر شد. تفسير قرآن كريم به زبان تركي آذري، كتاب‌هاي «گره خوردگان»، «بهترين نظام»، «سرگذشت و سرنوشت» و تاليفاتي چند به زبان عربي و تعدادي مقالات ديگر كه متاسفانه هنوز امكان انتشار نيافته‌اند، از ديگر آثار حيات پر بار استاد فرزانه آيت الله رضوي در تهران به شمار مي‌رود.

رفتار و منش:
براي ارايه تصويري نسبتاً روشن از زندگي استاد بهره‌گيري از نكات آموزنده آن براي نسل ‌هاي آينده اشاراتي كوتاه به شيوه زندگي آن استاد فرزانه بس مغتنم خواهد بود. نظم حاكم بر زندگي استاد، از همان نوع مثال زدني مشهوري بود كه مي‌شد ساعت خود را بارفتارهاي ايشان كوك كرد. حدود نيم ساعت قبل از اذان صبح از خواب بيدار مي‌شدند و پس از راز و نياز با رب جليل، اقامه نماز و پرداختن به ادعيه، ساعات باقيمانده تا زمان صرف صبحانه را به كار مطالعه، تحقيق و تاليف اختصاص مي‌دادند و چنانچه براي آن روز برنامه تدريس يا حضور در مجالس علمي و اجتماعي را نداشتند، فعاليت‌هاي مطالعاتي خود را تا اذان ظهر ادامه مي‌دادند. به محض شروع اذان، ايشان كه دايم الوضوء بودند، بلافاصله به اقامه نماز ظهر مي‌پرداختند؛ مسواك بعد از هر وعده غذا را هيچ گاه ترك نكردند. با اين كه به سياحت، سفر و مصاحبت با اقوام، آشنايان و ميهمانان بسيار علاقه‌مند بودند اما براي آن‌ها نيز برنامه مشخص و تنظيم شده‌اي داشتند. و به گفتگو با يك نوجوان و خرد سال همان قدر اهميت مي‌دادند كه به مصاحبت با بزرگان …. به طور معمول ساعت 5/10 هر شب لحظه استراحت و خواب استاد فرا مي‌رسيد.
گوشه‌هاي ديگري از نظم و انضباط حاكم بر زندگي استاد رضوي را مي‌توان در برخي اسناد تاريخي، يادداشت‌ها و آثار به جا مانده از ايشان جستجو كرد. در ميان اين آثار، كارنامه‌هاي تحصيلي دوره دبستان ايشان متعلق به سال‌هاي 1311 تا 1316، يادداشت‌هاي سفرهاي حج، زيارت كربلا و مسافرت به شهرهاي ديگر، دفترچه‌هاي يادداشت، تقويم همه سال‌ها از دهه 30 به اين سو، صورت هزينه‌هاي مربوط به چاپ كتاب‌ها و آثار ايشان و نوشته‌هايي در رابطه با سولدوز، سرزمين مادري تا مكاتباتشان با اقوام، آشنايان دوستان و علماي ديگر و نامه‌هاي فرزندانشان كه از جبهه‌هاي دفاع مقدس به محضر ايشان فرستاده بودند، به چشم مي‌خورد. مجموعه‌ اين اسناد و يادداشت‌هاي تاريخي ارزشمند، ضمن اين كه همچون موزه و تماشا گهي عيني، بخش‌هاي جالبي از حيات علمي و اجتماعي يك عالم ديني را به نمايش مي‌گذارد، مواد جالب توجهي را نيز براي بررسي‌ها و مطالعات تاريخي فراهم مي‌سازد كه بايد در موعد مقتضي به آن پرداخته شود.
نكته‌اي ديگر در زندگي آيت الله رضوي كه ذكر آن آموزنده و غفلت از آن، كوتاهي در ارايه تصويري هر چند كوتاه و مجمل از زندگي استاد خواهد بود، خلوص ايشان در تمام طول زندگي، عمل و رفتار بر طبق دستورات خدا، پيامبر و ائمه معصومين عليهم السلام بود و دوري از آنچه در اين معيار نمي‌گنجيد. و نيز ارادت خالصانه ايشان به خاندان اهل بيت اطهار عليهم السلام، نمونه گويايي از تلفيق عشق و آگاهي، ايمان و شناخت عميق ايشان نسبت به منزلت والاي خاندان عصمت، طهارت و مظلوميت اهل‌بيت جليل محمدي صلوات الله عليهم بود.
بازگشت به اروميه و سفر به ديار بقا
آيت الله رضوي پس از 20 سال اقامت در تهران و تأليف آثار مهم ديگر در اين شهر، عاقبت در سال 1369 به شهر مقدس قم نقل مكان كرد و پس از شش سال اقامت در اين شهر، در حالي دوباره به موطن اصلي خود يعني آذربايجان غربي بازگشت و در شهر اروميه رحل اقامت افكند كه سال‌هاي متمادي عمر پر بركت او كه بيشتر آن مصروف كسب و اشاعه دانش و تحقيق و تأليف شده بود، ديگر توانش را به شدت فرسوده بود و چندان ياراي حضور در محافل علمي و اجتماعي را نداشت. چراغ عمر مبارك استاد آيت الله محمد امين رضوي، پس از پنج سال اقامت مجدد در موطن خود، در روز17/2/1380 در سن هفتاد و پنج سالگي به خاموشي گراييد و در مجالس ترحيمي كه در شهر‌هاي قم و اروميه برپا شد، آيات عظام، طلاب و علماي ديني و مردم به ويژه همشهريان آن استاد به سوگ نشستند.
پيكر عالم رباني پس از تشييع علما و دوستدارانش از اروميه به قم منتقل شد و با اقامه نماز به امامت حضرت آيت الله مشكيني در صحن مطهر حضرت معصومه (س)، و تشييع علما و اقشاري از مردم اين شهر، به خاك سپرده ‌شد. عاش سعيدا و مات سعيدا.

تصويري براي يك انديشه
روش استاد
براي آن كه بتوان در نگاهي مجمل، چشم انداز كوتاهي از انديشه‌ها و يافته ‌هاي علمي استاد فرزانه آيت الله محمد امين رضوي را به تصوير كشيد، از ميان آثار متعدد ايشان، تنها به مروري كوتاه بر يكي از آثار ماندگار ايشان يعني تجسم عمل يا تبدل نيرو به ماده كه در بخش پيشين چند و چون نگارش آن‌ها مورد اشاره قرار گرفت، اكتفا مي‌كنيم.
به نظر مي‌رسد، در آغاز، براي آشنايي با جسارت فكري استاد و باور عميق ايشان به ضرورت تحقيق و نهراسيدن از امكان خطا، نقل قول كوتاهي از مقدمه كتاب ساختمان آينده انسان كه يكي ديگر از آثار استاد در علم معادشناسي و مبحث جسميت يافتن عمل است، ضروري به نظر مي‌رسد: روا نيست كه در گوشه‌اي بنشينيم و از تحقيق سر باز زنيم؛ نبايد با ناداني بسازيم و با آتش جهل بسوزيم و روش سلف صالح ما نيز هرگز چنين نبوده است؛ بلكه لازم است كه با دريافتن حق و جستجوي از حقيقت، آن قدر سخن بگوييم و غلط بگوييم و آن قدر بنويسيم و نابجا بنويسيم تا شايد عاقبت، رخسار زيبا و جمال با جلال حق هويدا گردد. اگر آدمي از آغاز از انديشه غلط مي‌ترسيد، هميشه در گرداب ناداني گرفتار و الي الابد از ورود به روشنايي علم محروم مي‌ماند و اگر بنا بود كسي كه كتاب مي‌نويسد هيچ خطا نكند، لازم بود جز ائمه اطهار ـ عليهم السّلام ـ هيچ كسي كتاب ننويسد [ساختمان آينده انسان: 45].
به طور كلي، اين دو اثر استاد، هر كدام به دنبال يافتن پاسخي روشن براي دو پرسشي است كه هر دو از منشاء واحدي بر مي‌خيزند و آن، تحقيق در حقيقت، سرانجام و سرنوشت «عمل» آدمي و امكان جسميت يافتن آن و تبديل انرژي حاصل از عمل به ماده در جهان آخرت و در يك كلام «ماندگاري عين عمل» است كه اين پرسش كانوني، در واقع، آغازي شد براي سلسله پژوهش‌ها و تحقيقاتي كه يافتن پاسخي در خور براي آن بيشترين بخش عمر پربركت و تحقيقات پر دامنه و مطالعات اين عالم رباني را به خود اختصاص داد تا جايي كه علم «تجسم عمل» به عنوان يكي از شاخه‌هاي معاد شناسي شكوفه زد.

تجسم عمل يا تبديل نيرو به ماده
استاد رضوي در مقدمه كتاب تجسم عمل يا تبديل نيرو به ماده مي‌نويسد: در شعبان 1378 هـ . ق به دو موضوع ملهم گرديدم: يكي تجسم عمل و ديگري امكان تحول انرژي به ماده، يكي از اصطلاحات اهل دين و ديگري متخذ از عناوين علوم تجربي، نخستين ازافكار قدماي شرق و دوم مبتني بر ابتكارات متجددين غرب؛ پس از آن كه به وحدت تقريبي و تناسب اين دو موضوع پي بردم، تصميم گرفتم كتابي را كه در آرزويش بودم به حول الله و قوته در همين عنوان به نگارش آرم [تجسم عمل …. چاپ دوم 1350: 4]
استاد در همان جا با اشاره به موضوع اين كتاب اضافه مي‌كند: اين كتاب اثبات مي‌كند كه هر كاري از هر كسي، چه بخواهد و چه نخواهد، ماندگار و پايدار است: ….. اين كتاب نخستين كتابي است كه تجسم كردار و پندار، امكان تحول هر كدام از نيرو و ماده را به يكديگر با كتاب و سنت اثبات مي‌كند و به معونت تاييداتي كه از دانشمندان علوم تجربي نقل مي‌كند، مساله را از بديهيات علميه قرار مي‌دهد؛ علم و فلسفه را با ادبيات بهم مي‌آميزد و تاريخ مساله را نيز از عهد باستان تا به اين روزگار به نيكوترين وجهي شامل است [همان: 6 ـ 5]
فصل نخست اين كتاب به مفهوم عمل، در ديدگاه‌ها و علوم مختلف و تعريف آن در اين اثر اختصاص دارد و با اشاره به اين كه مفهوم عمل از نظر علوم مختلفي مانند منطق، بلاغت فيزيك و غير آن، مفهوم خاص خود را دارد، با اين اعتقاد كه انديشه‌ها و اراده‌ها و اعتقادات در اصطلاح قرآن عمل هستند [همان: 8]، در اين اثر با اتخاذ مفهوم قرآني عمل، تعريف بس وسيع‌تري از آن ارايه مي‌دهد؛ هر چند كه از ديگر مفاهيم عمل نيز بهره‌هاي شاياني مي‌برد و بر خلاف فهم رايج كه براي دل كاري نمي‌شناسد، معتقد است: عمل انسان آن است كه دل آن را اراده نمايد [همان، 14ـ13]. استاد، از مجموعه بحث‌هايي كه پي مي‌گيرد، كليه اعمال انسان را بدون استثنا مادي مي‌شمارد: در ميان آنها حتي براي نمونه يك عمل غير مادي هم نمي‌توان يافت. به اين معني كه: انسان هيچ عمل روحاني و نفساني كه از بدن او صدور يافته باشد، ندارد [همان: 29]. استاد در پايان اين فصل به دو نتيجه مهم رهنمون مي‌شود: يكي اين كه ساختمان آينده هركسي از اعمال كنوني او تحقق مي‌پذيرد و دوم اين كه نعمت و نقمت اخروي از مواد دنيوي آفريده مي‌شود [همان: 46]. در فصل دوم كتاب، استاد به مساله زمان و مكان عمل پرداخته و فرايند عمل را با فرارسيدن مرگ خاتمه يافته مي‌داند و مي‌نويسد: در زندگي‌هاي پس از مرگ، اعم از اينكه برزخ باشد يا قيامت، كسي قدرت عمل كردن ندارد [همان: 50] و علاوه بر آن، زمان را نيز متوقف شده مي‌شناسد و با اين حال به تشريح نوع خاصي از عمل كه امكان تداوم آن در آخرت نيز وجود دارد مي‌پردازد. استاد به طور كلي، بحث‌هاي خود را با استناد به آيات قرآن و احاديث شريف و استدلال‌هاي عقلي پيش مي‌برد و دست آخر مي‌كوشد موضوعات مورد بحث خود را در ساده‌ترين شكل ممكن قابل فهم سازد. وي معتقد است عمل در آخرت هرچه باشد، نبايد لازمه آن تغيير دادن، تغيير يافتن و مصرف كردن نيرو و هضم كردن بدن و تحليل بردن تن و امثال و ملازمات آن باشد. حقيقت اين است كه: انسان مي‌تواند عمل بكند كه از چيزي غير از عمل ساخته شده باشد، مانند انسان كنوني؛ و اما انساني كه سازمان وجودي و اصل زندگي او، چيزي جز عمل نيست و قوام و ذات وي با نيروي عمل تحقق مي‌پذيرد [انسان اخروي] هيچ معنايي ندارد كه دوباره عمل كند [همان: 76].
فصل سوم كتاب، به بحث در وجود خارجي عمل نيك و بد مي‌پردازد و فصل چهارم، تحت عنوان آيا كارهاي بندگان را خدا مي‌كند؟ مساله جبر و اختيار در عمل را مورد كنكاش و بحث قرار مي‌دهد كه ورود به اين دو مبحث از حوصله اين مقال كوتاه خارج است و در اينجا، براي اينكه بتوان، تصويري از مبحث تجسم عمل در انديشه انديشمندان اسلامي ارايه داد، سعي مي‌كنيم بيشتر به فصل پنجم بپردازيم كه در آن به اين موضوع پرداخته شده است. نتيجة پژوهش‌هاي استاد در اين زمينه معلوم مي‌دارد كه قدما، غالباً به بقاي عمل، باور نداشته‌اند تا چه رسد به امكان جسميت يافتن آن. صاحب مجمع البيان و فخر رازي تصريح كرده‌اند به اين كه عمل عرض و بقايي ندارد و شيخ مفيد نيز صريحاً همين را گفته و شيخ طوسي و كشاف و بيضاوي و صافي و شبر و طنطاوي هم ظاهراً پيرو همين مسلك بوده‌اند [همان:140].

در مقابل اين‌ها، از قدما نيز، تعدادي كه متعبد به ظواهر كتاب و سنت بوده‌اند، به بقا و تجسم اعمال گرويده‌اند [همان]. استاد، در ميان اين دسته به ويژه از شيخ ابوالفتوح رازي نام مي‌برد و سپس به نقد نظرات هر دو دسته مي‌پردازد. تا اينكه در ادامه بحث به نظرات شيخ بهايي مي‌رسد و از او به عنوان نخستين دانشمند از مولفين اسلامي كه تجسم عمل را كشف و به آن استدلال كرده است، ياد مي‌كند [همان: 151]. پس از شرح نظرات شيخ، به نقدسه مورد از نظرات وي كه آن‌ها را با مقصود ايشان ناسازگار مي‌شناسد مي‌پردازد [همان 159ـ154].
استاد سپس به شرح و نقد نظرات علماي متاخر اسلامي مي‌رسد و پس از تشريح و نقد مفصل نظريه ملاصدرا در اين زمينه، به صورتي گذرا به نقد نظر برخي همفكران وي مي‌پردازد. محي الدين بن عربي، سيد محمد رشيد رضا، شيخ محمد عبده، آخوند ملا مهدي نراقي، ملا محسن فيض كاشاني از جمله علماي متاخر اسلامي هستند كه شرح و نقد و بررسي نظرات و ديدگاه‌هاي آن‌ها در باب تجسم عمل در ادامه همين فصل آمده است. استاد معتقد است، از قرن سوم تا هزاره هجرت نبوي، مفسران قرآن با تاويلات بيهوده آيات كريمه، غالباً چون جزاي عمل را غير از خود عمل مي‌پنداشته‌اند، در امثال كريمه: و وجد و اما عملوا حاضرا [كهف 18/49]، تقدير لفظ جزا را لازم شمرده، و ظاهرا خود آيه كريمه را بر خلاف بداهت مي‌انگاشته‌اند [همان: 180]. اما با آغاز هزاره دوم و فرا رسيدن اجل اين نوع تاويل، تاويل ديگري كه به تدريج رشد خفي داشت، بر جاي آن نشست. اين تاويل تازه، اگر چه باز، تاويل بود ولي هر چه بود از تاويل نخست نسبت به ظاهر كريمه، نزديك‌تر مي‌نمود… [اين‌ها] مي‌گفتند: جزاي عمل خود عمل نيست و عين آن است، و فقط يك يعني لازم داشت، يعني اثر عمل كه در نفس عامل صورت بسته، جزاي عامل خواهد بود. [ همان]؛ اين تاويل جديد به تعبير استاد، تقريباً پس از سيصد سال حكمراني نسبت به پدر نامبرده خود، جوان‌ مرگ شد و اين بار معنايي نوين ظهور كرد: هركس در قيامت، عين عمل خود را حاضر مي‌يابد [همان].
استاد سپس به بررسي آرا و نظرات علماي معاصر مي‌پردازد و پس از شرح نظرات شيخ جعفر شوشتري، شيخ محمدحسين آل كاشف الغطا، و علامه سيد محمد حسين طباطبايي تبريزي به اين نكته مي‌پردازد كه تا به اين عصر نزديك، مدار علما و دانشمندان اسلامي در مباحث ديني و علمي فقط آيات قرآن كريم و احاديث شريفه و فلسفه نظري بود… و از علوم تجربي هيچ خبري در ميان آنان نبود؛ ولي پس از آن كه حكمت طبيعي بال و پري گشوده، … كليد بسيار خوبي براي گشودن ابواب علوم به دست دانشمندان افتاده است؛ يكي از آنها: بقاي نيرو و ماده و امكان تبدل هر كدام به ديگري است.
استاد، در اين ميان، مهندس مهدي بازرگان را آخرين دانشمندي كه به مساله تجسم عمل پرداخته و نخستين فردي كه علاوه بر آيات كريمه قرآن و احاديث شريفه، مباني و نظريات علوم تجربي را نيز منظور نظر داشته است، معرفي مي‌كند.

مهندس بازرگان در كتاب عشق و پرستش به طوري بديع و بي‌سابقه در باب شناسايي حقيقت عمل آورده است كه موجود زنده در عملي كه به جا مي‌آورد، مقداري از ذات خود را مايه مي‌گذارد و از انرژي‌هاي آمادة دروني به خارج مي‌ريزد. اما، استاد رضوي به اين نكته به ظرافت معترض شده است كه مهندس بازرگان خود اعمال را بر خلاف صريح سخنان فوق از كار مي‌ اندازد و از بقا و تجسم آن‌ها چشم پوشي كرده و سكوت مي‌كنند و جاي اعمال را به ثمرات اعمال كه گاهي از آنها به مكتسبات انسان و محصولات عمل نام برده‌اند مي‌دهند [همان:191]. استاد معتقدند: اين ثمره در حقيقت، نظير ملكه ايست كه از جناب ملاصدرا نقل كرديم؛ منتهي چيزي كه ايشان (بازرگان) يافته‌اند ملكه‌اي مادي است و آنچه كه صدرا فرموده ثمره‌اي بسيط و مجرد و روحاني است؛ و جهت فوق اين است كه: مولف كتاب عشق و پرستش، مانند ما، انسان را موجودي مادي و عمليات حياتي را هم يك سلسله فعل و انفعال‌هاي شيميايي مي‌گيرد [192].
اما استاد در مقابل معتقدند آنچه از آيات كريمه قرآن و احاديث شريف قابل استنباط است و با يافته‌‌هاي علمي و از جمله، با قانون تبديل ماده به انرژي و انرژي به ماده نيز سازگار است، بر جسميت يافتن اعمال دنيوي در حيات اخروي و جزاي عمل به خود عمل تاكيد دارد و در اين مورد، استاد چشمه را مثال مي‌زنند و مي‌گويند: خوراك و نوشيدني و هوا و نور و جميع موادي كه انسان از جهان براي ادامه زندگي خود مي‌گيرد، به منزله آب‌هايي است كه چشمه از اعماق زمين مي‌گيرد و اعمالي هم كه در اين زندگي از انسان صدور مي‌يابد و نيروهايي را كه از خود بيرون مي‌فرستد، به مثابه آب‌هايي است كه چشمه از خود بيرون مي‌ريزد و در روي زمين جاري مي‌گرداند. [همان 194].
در دو فصل آخر كتاب تجسم عمل، فصل ششم به شرح و نقد نظريات دانشمندان علوم تجربي دربارة ماده و نيرو و فصل هفتم به آيات و احاديث در بقا و تجسم و تطورات اعمال اختصاص يافته است كه با توجه به اين كه به نظر مي‌رسد چكيده و جانمايه مباحث اين كتاب 400 صفحه‌اي تا به اينجا در حد ضرورت و آشنايي با جزييات مباحث و نظرات مرحوم آيت‌الله محمد امين رضوي در باب تجسم عمل را به مطالعه تمامي فصول و مباحث اين اثر بديع و آغازگر و ساير آثار استاد دعوت مي‌كنيم.
آنچه مذكور افتاد با توجه به شكوه سلوك، گسترده حيات پربار و عظمت علمي آن استاد مرحوم، چيزي نبود جز «بحر در كوزه» وحقيقت اين است كه حق استاد را با آنچه كه قلمي شد اداشده نمي‌دانيم.

پيوست‌ها
نگاهي گذرا به برخي مفاهيم مطرح شده در اسناد پيوست
از ميان اسناد و مكتوبات متعدد بازمانده از مرحوم آيت الله محمد امين رضوي، تعداد 9 فقره سند انتخاب شده و تصوير آن‌ها در اين دفتر منتشر مي‌شود.
تعداد 4 فقره از اين اسناد اجازه نامه و 4 فقره نيابت است كه از طرف آيات عظام و علماي بزرگ شيعه ـ رضوان الله تعالي عليهم ـ براي آن مرحوم صادر شده است و آخرين سند، يكي از نامه‌هاي امام موسي صدر است كه در آن گزارشي مختصر از برنامه‌هاي توسعه مقام مقدس حضرت رقيه (س) و ساير اقدامات مربوطه مذكور افتاده است. ابتدا، براي آشنايي عموم خوانندگان محترم با برخي مفاهيم مطرح در سنت تاريخي و ريشه دار حوزه‌هاي علميه شيعه در خصوص صدور اجازه نامه و نيابت، به شرح مختصر اين دو مفهوم مي‌پردازيم:
اجازه:
به دنبال غيبت صغراي حضرت ولي عصر (عجل الله تعالي فرجه الشريف) و با آغاز غيبت كبري كه نظم و نسق جامعه اسلامي اعم از شئونات دنيوي و اخروي به عهده علما گذاشته شد، موازين و مقررات ويژه‌اي جهت تعيين مصداق «عالم و علما» رسميت يافت. اين موازين شرايط مشخصي را براي عالم تعيين مي‌كند كه فرد و اجد آن شرايط، مي‌تواند تصدي امور ديني مردم، اعم از دنيوي و اخروي را بر عهده بگيرد.
بر اين اساس، در طول قرون، همواره نسل پيشين علما براي تاييد نسل بعدي و واجد شرايط بودن آن‌ها، مدركي كتبي مي‌دادند كه در اصطلاح اجازه يا اجازه نامه ناميده مي‌شود.
صدور اجازه نامه بر دو ركن مبتني است: تقوي و علم و دانش شرط لازم به شمار مي‌رود اما عنصر تعيين كننده، تقوي است. بدين ترتيب، بر اساس تقوي و علم، شرط سومي هم تحقق مي‌يابد كه عبارت است از وثاقت. يعني شخص بايد هم از نظر تقوي و هم بلحاظ علم ثقه باشد تا از هر جهت لياقت تصدي امور اسلام را دارا باشد.
عنوان ثقه در سنت اجازه نويسي، از عصر ثقه الاسلام مرحوم كليني صاحب كتاب ارزنده كافي تا به امروز، ركن اساسي هر اجازه‌اي است. گر چه امروزه در ميان متاخرين عنوان‌هاي ديگري هم رايج شده است كه اغلب ناظر بر جنبه‌هاي علمي افراد است، ولي در سنت اجازه نويسي تغييري صورت نگرفته و از اين اصطلاحات و عنوان‌هاي جديد پيروي نمي‌كند.
بنابراين، اجازه نامه براي كسي صادر مي‌شود كه در علوم متعددي متخصص و مجتهد باشد. در اينجا براي آشنايي با متن اجازه تصوير متن4 فقره از اجازه نامه‌هاي صادر شده براي استاد مرحوم آيت الله رضوي درج شده است اين اجازه نامه‌ها را مرحوم آيت الله العظمي ميلاني و آيت الله حاج سيد احمد حسيني زنجاني مرقوم فرموده‌اند همچنين براي آشنايي بيشتر خوانندگان محترم با جزييات متن اجازه نامه و سنت ريشه دار و عميق اجازه نويسي متن اجازه نامه صادر شده از سوي مرحوم آيت الله العظمي خوانساري به عنوان نمونه به فارسي برگردانده شده است.
نيابت:
نيابت كه گاهي وكالت نيز ناميده مي‌شود، عبارت از سندي است كه يك مرجع به يك عالم ديگر مي‌دهد تا او تصدي امور مالي (‌بيت المال: خمس، زكات و رد مظام = وجوهات) را كه مقلدين آن مرجع مي‌پردازند بر عهده داشته باشد.
نيابت از دو جهت محدود است: نخست اين كه، صرفا به امور حسبيه و ماليه مربوط است و دوم اين كه، تنها به مقلدين مرجع صادر كننده نيابت نامه محدود مي‌شود. اما، مانند اجازه نامه، همچنان ركن اساسي آن وثاقت و ثقه بودن است. در اينجا تصوير 4 فقره از نيابت نامه‌هايي كه از طرف مراجع عظام به استاد داده شده است آورده مي‌شود.

 

https://binesheno.com/wp-content/uploads/2018/06/1.jpg

ترجمه متن اجازه نامه صادره از محضر آيه الله العظمي خوانساري

از باب نمونه به طور كامل در زير آورده مي‌شود.

بسم الله الرحمن الرحيم

الحمدلله رب العالمين و الصلوه و السلام علي محمد واله الطاهرين و العن علي اعدائهم اجمعين. اما بعد. نظربه اين كه طريقه علماي سلف و علماي خلف شيوه ارباب دانش و فهم و شرف از دوران ظهور ائمه عصمت بر اين بوده كه نهايت توجه به وثاقت سلسه سند اخبار، مبذول مي‌داشتند و به نقد مجدانه اسناد حديث همت مي‌گماشتند، اهتمام و جديتي كه در نزد اهل دانش معروف و شناخته شده است و بر اين اساس عمر گرانمايه شان را براي به دست آوردن اجازه از اهلش، صرف مي‌كردند، بل زحمت سفرها بر خود هموار كرده و از بلادي به بلاد ديگر مي‌رفتند تا خودشان را به جامعه روات پيوند دهند بل كه همت مي‌گماشتند تا به عالي ترين سطح آنان پيوند دهند زيرا آنان از دسترسي آفات دور ترند.

و اگر نبود اين دقت و جديت، هر كسي هر چه را كه مي‌خواست به هر كسي (به اسلام) نسبت مي‌داد. و از آنان كه به اين فوز رسيده و به شرف توجه به اين سلسه نايل گشته و در نزد من ابراز اشتياق و علاقه براي دريافت اجازه نامه نمود تا از ناحيه اين ضعيف اجازه داشته باشد، عالم مستطاب، فاضل، ثقة الاسلام و المسلمين آقاي شيخ محمد امين رضوي دامت افاضاته است.

به ايشان اجازه مي‌دهم كه روايت كند از من آن چه را كه روايتش در نزد من صحيح و فهم و تحليل آن، در نظر من صلاح است از كتب اربعه كافي، من لا يحضره الفقيه، تهذيب و استبصار و همچنين از كتب متاخرين نيز. وافي، وسايل الشيعه و بحارالانوار.

و سلسله شيوخ من مطابق اجازه‌هايي كه دارم عبارت است از: شيخ ما علامه اديب فقيه اصولي، محقق مدقق، متفكر ذي فنون درعلوم و فضايل يعني شيخ ابو المجد محمد رضا نجفي اصفهاني كه او نيز روايت با اجازه مي‌كند از مشايخ سه‌گانه خود؛ اول، علامه محدث، محقق متبحر حاج ميرزا حسين نوري صاحب مستدرك الوسايل، دوم شيخ علامه، فقيه، محقق، متفكر متبحر، شيخ فتح الله معروف به شيخ الشريعه اصفهاني، سوم، امام، علامه متبحر، سيد حسن صدر كاظميني.

و اين سه شخصيت روايت با اجازه مي‌كنند از پسر عم ما دانشمند دانشمندان، فقيه اصولي، رجال شناس محقق و ژرفنگر آقاي ميرزا محمد هاشم اصفهاني خوانساري صاحب اصول آل الرسول.

او نيز با اجازه روايت مي‌كند از شش شيخ بزرگ كه از آن جمله است پدرش علامه فقيه، زاهد، حاج ميرزا زين‌العابدين. او نيز از هفت شخصيت كه از آن جمله است پدرش علامه فقيه، محدث زاهد، سيد ابو القاسم خوانساري صاحب رساله (حرمه لبس الحرير المحض للنساء) و رساله (الصلوة و الاحرام). او نيز روايت با اجازه مي‌كند از پنج شيخ ـ همان طور كه فرزندش علامه فقيه، محقق متبحر در علوم، زاهد عابد، نياي پيشين ما آقا سيد حسين موسوي خوانساري؛ او شيخ محقق صاحب قوانين است و رساله‌اي نيز در تنجس ملاقي متنجس دارد.

و او نيز با اجازه روايت مي‌كند از دو شخصيت از اساتيد خودش يكي شان پدرش علامه اديب، فقيه اصولي ، نياي ما حاج مير ابوالقاسم جعفر كبير خوانساري اصفهاني صاحب منابع المعارف في اصول الدين و تاليفات ديگر، است. و با اجازه روايت مي‌كند از عده‌اي از اساتيدش از آن جمله شيخ علامه، مولي محمد صادق ابن مولي محمد تنكابني معروف به سراب صاحب مصنفات زياد.

و او از پدرش محقق سبزواري، او نيز از سيدحسين حيدر كركي و او از شيخ مان شيخ بهايي، او هم از پدرش علامه، او نيز از مرحوم شهيد ثاني كه سلسه شيوخ شهيد ثاني، معروف و شناخته شده است و در متون مربوطه مانند بحار الانوار و روضات الجنات و خاتمه مستدرك و…. ثبت است.

سفارش من به جناب اجازه گيرنده (مرحوم آيت الله رضوي) اين است كه در همه امور دين و دنيايش جانب احتياط را رها نكند و رضاي خداوند را محور همه كارهايش قرار دهد و مرا از دعاي خير در مواقع اجابت فراموش نكند.

الاحقر احمد موسوي خوانساري

23 نجومي ربيع المولود 1382

—————————————————————————

تصویر متن نیابت صادره از محضر آيه الله العظمي امام خمینی(ره) سال 1384 -ه.ق

https://binesheno.com/wp-content/uploads/2018/06/5.jpg

تصویر متن اجازه نامه صادره از محضر آيه الله العظمي آقابزرگ طهرانی(ره) سال 1381 -ه.ق

تصویر متن اجازه نامه صادره از محضر آيه الله العظمي میلانی(ره) سال 1381- ه.ق

تصویر متن اجازه نامه صادره از محضر آيه الله العظمي حاج سید احمد حسینی زنجانی(ره)سال 1381- ه.ق

تصویر متن نیابت صادره از محضر آيه الله العظمي حکیم(ره) سال 1377- ه.ق

تصویر متن نیابت صادره از محضر آيه الله العظمي خوئی(ره) سال 1384- ه.ق

تصویر متن نیابت صادره از محضر آيه الله العظمي گلپایگانی(ره) سال 1380- ه.ق

تصویر متن نامه امام موسی صدر(رئیس مجلس وقت لبنان) آبان سال 1351- ه.ش

کتاب ماندگار تجسم عمل یا تبدل نیرو به ماده