89- دربارۀ عزیرکه گفت: «أَنَّىا يُحْيي‏ هذِهِ اللَّهُ بَعْدَ مَوْتِها»

89

دربارۀ عزیرکه گفت: «أَنَّىا يُحْيي‏ هذِهِ اللَّهُ بَعْدَ مَوْتِها»

ج7 ص35.

متن آیه و ترجمۀ آن: «أَوْ كَالَّذي مَرَّ عَلى‏ قَرْيَةٍ وَ هِيَ خاوِيَةٌ عَلى‏ عُرُوشِها قالَ أَنَّى يُحْيي‏ هذِهِ اللَّهُ بَعْدَ مَوْتِها فَأَماتَهُ اللَّهُ مِائَةَ عامٍ ثُمَّ بَعَثَهُ قالَ كَمْ لَبِثْتَ قالَ لَبِثْتُ يَوْماً أَوْ بَعْضَ يَوْمٍ قالَ بَلْ لَبِثْتَ مِائَةَ عامٍ فَانْظُرْ إِلى‏ طَعامِكَ وَ شَرابِكَ لَمْ يَتَسَنَّهْ وَ انْظُرْ إِلى‏ حِمارِكَ وَ لِنَجْعَلَكَ آيَةً لِلنَّاسِ وَ انْظُرْ إِلَى الْعِظامِ كَيْفَ نُنْشِزُها ثُمَّ نَكْسُوها لَحْماً فَلَمَّا تَبَيَّنَ لَهُ قالَ أَعْلَمُ أَنَّ اللَّهَ عَلى‏ كُلِّ شَيْ‏ءٍ قَديرٌ»: یا مانند آن کسی که بر شهری عبور کرد در حالی که دیوار های آن بر روی سقف ها ریخته بود (و ساکنان آن مرده و اجسادشان فرسوده شده بود)، گفت: چگونه خداوند این ها را پس از مرگ شان زنده خواهد کرد؟! خداوند او را بمیرانید به مدت یکصد سال. سپس زنده کرد و به او گفت: چه قدر درنگ کردی؟ گفت: یک روز یا بخشی از یک روز. خداوند گفت: بل یکصد سال درنگ کرده ای؛ نگاه کن به غذا و نوشیدنی خود که هیچ گونه تغییر نیافته است. و نگاه کن به الاغت (که پوسیده است) این برای این است که تو را نشانه ای (از قدرت خدا) برای مردم قرار دهیم. و بنگر استخوان ها را چگونه آن ها را حرکت داده و گوشت بر آن ها می پوشانیم. وقتی که این کار و قدرت خدا برای او روشن شد، گفت: می دانم که خداوند برهمه چیز قادر است.

لغت: أَنَّىا– استفهامیه است به معنی «کیف»: چگونه.

متن سخن علامه مجلسی(ره): و لم يقل ذلك إنكارا و لا تعجبا و لا ارتيابا و لكنه أحب أن يريه الله إحياءها مشاهدة.

متن سخن علامه طباطبائی(ره):الایة إنما تدل علی استبطاء هذا النبی إحیاء عظام الموتی و استعظامه المدة و استطالته ذلک کما یشهد به ما فی جوابه تعالی حیث یقول له بعد إحیائه: «کم لبثت قال لبثت یوماً أو بعض یوم قال بل لبثت مائة عام» و قد بینّاه تفصیلا فی تفسیر المیزان فراجع.

ترجمۀ سخن علامه مجلسی(ره): (توضیح: ابتدا اقوال مختلف را آورده که آیا آن شخص، عزیر بوده یا اَرمیا، یا خضر، به هر صورت، او یک پیامبر بوده است. آن گاه می گوید:): آن پیامبر این سخن را به عنوان انکار، یا تعجب و یا  شک و تردید، نگفت. لیکن دوست داشت که خداوند زنده کردن مردگان را به طور مشهود به او نشان دهد.

 ترجمۀ سخن علامه طباطبائی(ره): این آیه دلالتِ بدون چون و چرا دارد بر این که زنده کردن استخوان های مردگان، به نظرش به نوعی سنگین می آمد، آن مدت که بر آن مردگان گذشته بود در نظرش عظیم و طولانی می آمد. همان طور که جواب خداوند به او در آن گفتمان، گواه این است؛ می فرماید«چه قدر درنگ کردی؟ گفت یک روز یا بخشی از یک روز. گفت: بل یکصد سال درنگ کرده ای». و این موضوع را در تفسیر المیزان بیان کرده ایم به آن مراجعه کن.

بررسی: 1- در مقدمه این کتاب تعهد کرده ام که چیزی از محتوای دیگر آثار هر دو بزرگوار، در این مباحث دخالت ندهم، بنابراین آن چه در تفسیر المیزان فرموده مقامش محترم.

2- مرحوم مجلسی بر اساس «عصمت انبیاء»، ماجرای این پیامبر را به ماجرای ابراهیم (ع) تشبیه می کند که مصداق «لیطمئنّ قلبی» باشد.

و مرحوم طباطبائی در این سخنش، «استبطاء» را برای معصوم، جایز می داند.

استبطاء، یعنی: کُند دانستن یک چیز، کُند تلقی کردن. که از خانواده واژۀ «بطییء» است در مقابل سریع. و در مواردی شبیه موضوع بحث ما، یعنی: به نظر سنگین آمدن.

با یک توجه می توان گفت: در آن ماجرا درجه ای بر اطمینان حضرت ابراهیم(ع) افزوده شد همان طور که خودش می گوید. و درجۀ پیشین نسبت به درجۀ بعدی، با نوعی استبطاء، همراه است. این توجیه منافاتی با عصمت ندارد.

اما در این صورت میان سخن دو بزرگوار چه فرقی هست؟ مجلسی می فرماید: دوست داشت که موضوع را بعینه مشاهده کند. بدیهی است این دوست داشتن، بیهوده نبوده و برای اطمینان بالاتر، بوده است.