35- دربارۀ یک حدیث مجعول

35

دربارۀ یک حدیث مجعول

ج3 ص249.

متن حدیث:3- ب: هَارُونُ عَنِ ابْنِ صَدَقَةَ عَنْ جَعْفَرٍ عَنْ أَبِيهِ أَنَّ عَلِيّاً صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَيْهِ سُئِلَ عَنْ أَسَافٍ وَ نَائِلَةَ وَ عِبَادَةِ قُرَيْشٍ لَهُمَا فَقَالَ نَعَمْ كَانَا شَابَّيْنِ صَبِيحَيْنِ وَ كَانَ بِأَحَدِهِمَا تَأْنِيثٌ وَ كَانَا يَطُوفَانِ بِالْبَيْتِ فَصَادَفَا مِنَ الْبَيْتِ خَلْوَةً فَأَرَادَ أَحَدُهُمَا صَاحِبَهُ فَفَعَلَ فَمَسَخَهُمَا اللَّهُ حَجَرَيْنِ فَقَالَتْ قُرَيْشٌ لَوْ لَا أَنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى رَضِيَ أَنْ يُعْبَدَا مَعَهُ مَا حَوَّلَهُمَا عَنْ حَالِهِمَا.

متن سخن علامه طباطبائی(ره):الحديث موضوع و هو قصة تاريخية خرافية.

ترجمۀ حدیث: از علی(ع) دربارۀ دو بت که مردم قریش آن ها را عبادت می کردند، بنام «اساف» و «نائله»، و علّت پرستش آن دو، پرسیدند.

فرمود: بلی آن دو دو جوان خوشرو بودند، یکی شان بیماری روانی «تأنیث» داشت، بر کعبه طواف می کردند، در کنار بیت خلوتی پیدا کردند، یکی نسبت به آن دیگری ارادۀ بد کرد، و کرد. خداوند آن دو را به صورت دو سنگ مسخ کرد. قریش گفتند: اگر خداوند راضی نبود به همراه آن دو پرستش شود، آن ها را به این صورت در نمی آورد.

ترجمه سخن علامه طباطبائی(ره): این حدیث جعلی است و یک داستان تاریخی خرافی است.