چرا اهل‌بيت منطق ارسطويي را انتخاب نكردند؟

چرا اهل‌بيت منطق ارسطويي را انتخاب نكردند؟

 

با توجه به آنچه گذشت جواب سوال فوق در موارد زير ارائه مي‌گردد:

 

1 ـ منطق ارسطويي منطق ذهن است.

 

2 ـ منطق ارسطويي از تبيين طبيعيات عاجز است. حتي در مقايسه با هگليسم، ماركسيسم و… و اين عجز در صورت تسرّي دادن احكام ذهن به عين تشديد مي‌شود.

 

3 ـ منطق ارسطويي تنها در مقام فونكوسيوناليسم، به درد مي‌خورد.

 

4 ـ منطق ارسطويي منطق يك علم است؛ نه يك مكتب و نه يك فلسفه.

 

5 ـ منطق ارسطويي دچار ارسال مسلّم است.

 

6 ـ منطق ارسطويي دچار «وحدت ابزار و موضوع» است.

 

7 ـ فرق منطق ارسطويي با فلسفه‌اش اجمال و تفصيل است.

 

8 ـ منطق ارسطويي اصالت را به ذهن و مفهوم مي‌دهد.

 

9 ـ منطق ارسطويي در انطباق عين بر ذهن، اطلاق‌گرا است.[1]

 


[1]. اشكال‌هاي ديگري نيز وارد است كه به چند نمونه اشاره مي‌شود:

 

الف) تنها برهان و استقراء تام كه اساسي‌ترين وسيله منطق ارسطويي در استدلال‌ها و استنتاج‌ها است، منتج يقين هستند و اين هر دو ذهني هستند و منطق ارسطو توان زدن پل بين ذهن و عين را ندارد.

 

ب) مبناي منطق و فلسفه ارسطويي «امتناع اجتماع و ارتفاع نقيضين» است و اين مبنا خود قضيه‌اي ذهني است.

 

ج) ارسطوييان در اثبات مباني ذهني مانند امتناع اجتماع و ارتفاع نقيضين هيچ مشكلي ندارند؛ امّا وقتي مي‌خواهند وارد گزاره‌هايي مثل مجرّبات، مشاهدات، حدسيات و… شوند با مشكل مواجه مي‌شوند و منطق‌شان قدرت اثبات بداهتي هم چون بداهت اوليات براي قضاياي مذكور را ندارد؛ چرا كه منطقِ عين نيست و تنها منطق ذهن است.

 

د) منطق ارسطويي در بحث معرّف هميشه ايجابي و اثباتي عمل مي‌كند و تعريف سلبي ندارد.

 

هـ) موضوع منطق معقولات ثانيه منطقي است كه جايگاه‌شان فقط ذهن است و در مورد عينيات (معقولات اوليه) قدرت دخالت ندارد.

 

توضيح:

 

در مورد منطق ارسطويي چندين ديدگاه وجود دارد:

 

1) عده‌اي مطلقا آن را ردّ كرده هيچ ارزشي براي آن قائل نيستند. هم‌چنان كه در ميان مسلمين افرادي چون جلال‌الدين سيوطي به اين رأي مشهور هستند.

 

2) عده‌اي اين منطق را به‌صورت مطلق قبول كرده به توجيه اشكال‌هاي وارده مي‌پردازند.

 

3) برخي نيز با قبول بعضي از اشكالات و كاستي‌ها سعي در تكميل اين منطق دارند هم‌چنان كه استاد شهيد مطهري در جلد پنجم مجموعه آثار قسمت كليات منطق با ذكر اشكالاتي كه بر منطق ارسطويي وارد شده و بيان ريشه اصلي اشكالات به برخي مطابق نظر خود پاسخ مناسب داده و برخي را نيز قبول كرده است.

 

4) اين كتاب راه چهارمي را در پيش گرفته است و آن اين كه منطق ارسطويي در حيطه‌كار خود منطقي بس دقيق و كامل است؛ ليكن:

 

1) اين منطق، منطق مفهوم شناسي است و نبايد از عرصه ذهن به عرصه عين تجاوز كند و الاّ دچار خطاهاي سهمگين خواهد شد.

 

2) اين منطق نمي‌تواند فلسفه‌اي به وجود آورد و فلسفه ارسطويي كه بر پايه اين منطق بنا شده تنها مي‌تواند عنوان علم ذهن شناسي داشته باشد.

 

3 ـ اين منطق به‌دليل محدود بودن نمي‌تواند جانشين منطق و فلسفه اهل‌بيت‌عليهم السلام باشد.ل وارد است كه

 

پس هرچند برخي از عناوين اشكالات مطرح شده در اين كتاب با عناوين اشكالات مطرح شده از سوي سايرين مشترك است؛ ليكن هدف اين كتاب بيان كردن نارسايي منطق ارسطويي در تبيين فلسفه اهل‌بيت و قرآن است و سعي شده تا قدر امكان اصول منطق و فلسفه قرآن و اهل‌بيت‌عليهم السلام معرفي شود.