فيض و واسطه فيض

فيض و واسطه فيض:

مى فرمايند: پيامبر اكرم صادر اول است و به دليل اول بودن، صدور او «فيض اقدس» است و صادر بعدى «فيض مقدس» است. حالا بيا و بگو اين سخن درست نيست، عوام الناس با چماق، و زنان با دمپائى و نيم پختگان فلسفى با شوق وذوق جوانى بر سر گوينده مى كوبند كه تو به جائى رسيده اى كه مى گوئى پيامبر(صلى الله عليه وآله)فيض اقدس نيست!؟! تو بر حامدين و مادحين پيامبر(صلى الله عليه وآله) خرده مى گيرى!؟!

چون اين بزرگان هر لفظ، هر كلمه و هر جمله زيبا را تملك كرده اند بدين گونه ديگران را خلع سلاح و در معرض تهاجم و درمظنه اتهام قرار داده اند.

آن بيچاره مداح در خلال نوحه خوانى اش هى تكرار مى كرد: حسين خداى زينب، زينب خداى حسين.

كريمى مراغه اى مى گويد:

  بيزيم آرواد دا بير آز دامنه تغيير ورب    بودا استر اولا بيمان قيزى بيمان مينى ژوپ

مستحضريد كه كريمى اين اشعار را در آن بحران مينى ژوپ گرائى عصر طاغوت سروده است كه مثلا هر كسى مى خواست از كاروان مينى ژوپ عقب نماند.

فيض در بينش حضرات:

فيض چيست؟ حضرات فيض را «جريان و سريان وجود از وجود خداوند» معنى مى كنند كه به اصطلاح خودشان، فيض عبارت مى شود از «تداوم صدور از وجود خداوند» و «فيض چيزى است كه از وجود خدا ريزش مى كند».

مى گويند دائماً از وجود خدا فيض صادر مى شود كه اگر اين فيض يك لحظه اى صادر نشود، عالم به عدم تبديل مى شود.

اما مكتب اهل بيت(عليه السلام)فلسفه اهل بيت(عليه السلام)مى گويد: هيچ چيزى از وجود خدا صادر نمى شود زيرا صادر شدن «تجزيه» را لازم گرفته و تجزيه شدن وجود خدا، مركب بودن آن را لازم گرفته است.

در فلسفه اهل بيت(عليه السلام)فيض دوگونه است:

1 ـ ايجاد موجود اوليه: كان الله و لم يكن معه شىء، خداوند پديده اوليه را ايجاد كرد، انشاء كرد، احداث كرد. سپس اشياء رااز همديگر خلق كرد در حالى كه ايجاد نيز در كنار جريان خلقت همچنان ادامه دارد «له الخلق و الامر» : عالم امر و عالم خلق، هردو در جريان هستند و منشأ هيچ كدام از اين دو ذات خدا، وجود خدا، نيست بل اراده و «امر» خدا است.

2 ـ فيض به گونه دوم عبارت است از لطف و رحمت خداوند به انسان و مخلوقات: هدايت مى كند، توفيق ميدهد، دعارا مستجاب مى كند، ارسال رسل مى كند، در قدرهاى عالم خلق، دخل و تصرف مى كند «كل يوم هو فى شأن» و نه چنين است كه «قالت اليهود يدالله مغلولة» و نه چنان كه خداى ارسطوئيان «خداى موجَب» ودست بسته و بى كار و «فعل محض»  غير فعال و تماشاگر محض است. خداى ارسطو همان خداى دست بسته يهودان است.

فيضان فيض از خداوند در نظر حضرات، درست مانند فيضان انرژى از خورشيد است كه روزانه مليون ها تن از وجود خودش را به اطراف از جمله كره زمين صادر مى كند كه اگر اين صدور و اين فيضان خورشيد قطع شود هم حيات در كره زمين از بين مى رود و هم منظومه شمسى به هم مى ريزد.

امام خمينى قدس سره درتفسير سوره حمد اين بينش را رسما و به طور نص رد كرده است.

واسطه فيض:

حضرات مى گويند پيامبر و آل (صلوات الله عليهم) واسطه فيض هستند. ما هم عقيده راسخ مان همين است اما آنان بر اساس «صدور» و ما در نوع اول فيض بر اساس «ايجاد».

آنان مى گويند: هر چه از خدا صادر مى شود به وجود پيامبر(صلى الله عليه وآله) مى رسد سپس از وجود او نيز صادر شده به كائنات مى رسد، مانند انرژى خورشيد كه در نيروگاه اطراف يزد به دستگاه هاى نيروگاه مى رسد سپس با كابل و شبكه سيم كشى به ساير جاها مى رسد.

براستى خداى ارسطوئيان تا به اين قدر كوچك، تجزيه پذير، ناتوان از ايجاد، صرفاً منشأ صدور است.

واسطه بودن آن حضرت و اهل بيتش در نوع اول بدين معنى است كه: ممكن است آنان از خداوند بخواهند چيزى را ايجاد كند. يا به خاطر آنان ايجاد كند.

در نوع دوم از فيض، واسطه در فيض عبارت است از واسطه رحمت، واسطه توفيق، واسطه استجابت دعا و… يعنى همان «وسيله» همان «توسل» كه دعاى توسل سمبل آن است و نيز عبارت است از شفاعت. ودر آخرت سمبل اعلاى واسطه فيض بودن پيامبرو آل ـ صل الله عليهم ـ همان شفاعت است.

و بالمئال هر دو گونه واسطگى يك گونه مى شوند.