63- استطاعت بندگان بر افعال خودشان

63

استطاعت بندگان بر افعال خودشان

ج5 ص33.

متن حدیث:يد: أَبِي عَنْ سَعْدٍ عَنِ ابْنِ عِيسَى عَنْ مُحَمَّدٍ الْبَرْقِيِّ عَنْ أَبِي شُعَيْبٍ الْمَحَامِلِيِّ عَنْ أَبِي سُلَيْمَانَ الْجَمَّالِ عَنْ أَبِي بَصِيرٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ(ع) قَالَ سَأَلْتُهُ عَنْ شَيْ‏ءٍ مِنَ الِاسْتِطَاعَةِ فَقَالَ لَيْسَتِ الِاسْتِطَاعَةُ مِنْ كَلَامِي وَ لَا مِنْ كَلَامِ آبَائِي.

متن سخن صدوق(ره):قال الصدوق رحمه الله يعني بذلك أنه ليس من كلامي و لا من كلام آبائي أن يقول لله عز و جل إنه مستطيع كما قال الذين كانوا على عهد عيسى(ع) هَلْ يَسْتَطِيعُ رَبُّكَ أَنْ يُنَزِّلَ عَلَيْنا مائِدَةً مِنَ السَّماء.

متن سخن علامه مجلسی(ره):بيان لعل منعه عن إطلاق الاستطاعة فيه تعالى لكونه استفعالا من الطاعة فلا يليق إطلاقه بجنابه تعالى أو لأن الاستطاعة إنما تطلق على القدرة المتفرعة على حصول الآلات و الأدوات و الله تعالى منزّه عن ذلك و سيأتي تحقيق معنى الخبر.

متن سخن علامه طباطبائی(ره):هذا و ما ذكره الصدوق رحمه الله من عجيب التأويل. و ظاهر الرواية أن المراد بالاستطاعة قول دائر بين الناس و ليس إلا ما كان دائرا بين المعتزلة يومئذ من القول بالاستطاعة و هو استناد الفعل إلى قدرة العبد و استطاعته من غير ان يكون لله سبحانه فيه صنع. و يمكن ان يكون اشارة إلى مسألة تحقق الاستطاعة قبل الفعل الذى نفتها الاشاعرة و يكون الخبر وارداً على التّقية.

ترجمۀ حدیث: ابو بصیر می گوید: از امام صادق(ع) چیزی درباره «استطاعت» پرسیدم. فرمود: استطاعت نه از کلام من است و نه از کلام پدرانم.

ترجمۀ سخن صدوق(ره): مراد امام(ع) این است که از کلام من و از کلام پدرانم نیست که درباره خدا گفته شود «او مستطیع است». همان طور که کسانی در زمان عیسی(ع) گفتند: «هَلْ يَسْتَطيعُ رَبُّكَ أَنْ يُنَزِّلَ عَلَيْنا مائِدَةً مِنَ السَّماء[1]».

ترجمه سخن علامه مجلسی(ره): بیان: شاید امام(ع) که در این حدیث از به کارگیری لفظ «استطاعت» دربارۀ خدا، منع می کند، مرادش این باشد که چون این لفظ از باب استفعال است و معنی آن «طلب توان» است پس سزاوار نیست دربارۀ خداوند متعال، به کار رود.

و شاید بدین جهت باشد که: استطاعت به آن قدرت گفته می شود که فرع بر حصول آلات و ادوات است[2].

ترجمه سخن علامه طباطبائی(ره): این سخن مجلسی و آن چه از صدوق (رحمه الله) آورده، از عجایب تأویل است. و ظاهر حدیث این است که مراد از استطاعت، آن عقیده بود که در میان مردم می چرخید و نبود غیر از آن چه معتزله به آن معتقد بودند در آن زمان. که استطاعت به معنی «استناد فعل بر قدرت بنده، بدون این که خدا را در فعل بنده، نقشی باشد».

و ممکن است: مراد امام(ع) اشاره باشد به مسئلۀ «تحقق استطاعت قبل از فعل» که اشعریان آن را نفی می کنند. در این صورت، حدیث در مقام تقیّه وارد شده است.

بررسی: فرمایش علامه طباطبائی دو بخش است؛ در بخش اول کاملاً حق با اوست و آن دو بزرگوار توجه لازم را نکرده اند؛ در زمان امام صادق(ع) که اوج اقتدارِ مباحثاتی معتزله و رواج عقاید شان بود، یکی از اصطلاحات رایج شان «استطاعت» بود. می گفتند: خداوند به بندگان، توان عمل و فعل را کاملاً داده است و انسان خالق افعال خودش است و خداوند در افعال انسان ها هیچ نقشی ندارد. که همان «تفویض» می شود و در مباحث پیش، به اشاره رفت.

و به عبارت مختصر: قول به استطاعت یعنی قول به تفویض.

امام صادق(ع) در این حدیث می فرماید: تفویض نه از کلام من است و نه از کلام پدرانم. زیرا لَا جَبْرَ وَ لَا تَفْوِيضَ بَلْ أَمْرٌ بَيْنَ أَمْرَيْنِ.

و موضوع بحث در مبحث شماره 64 که بلافاصله خواهد آمد، حدیثی است که همین نظر مرحوم طباطبائی را تأیید می کند.

اما بخش دوم فرمایش مرحوم طباطبائی: این سخن علامه طباطبائی عجیب است. زیرا در زمان امام صادق(ع) فرقه ای بنام اشعریه وجود نداشت تا امام(ع) به خاطر تقیّه از آنان، سخن گفته باشد. امام صادق(ع) در سال 148 رحلت کرده است و ابوالحسن اشعری نبیانگذار اشعریّه در سال 260 متولد شده است. این بزرگوار نیز در این بخش، توجه لازم را نکرده است.



[1] آیه 112 سوره مائده.- حواریون به عیسی گفتند: آیا خدایت می تواند سفره ای «با غذاها» از آسمان بر ما نازل کند؟

[2] مانند استطاعت بر حج، یا استطاعت بر هر کار دیگر