50- بحثی در ارادة الله تعالی

50

بحثی در ارادة الله تعالی

ج4 ص137.

متن حدیث:يد، ن: ابْنُ إِدْرِيسَ عَنْ أَبِيهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ الْجَبَّارِ عَنْ صَفْوَانَ بْنِ يَحْيَى قَالَ قُلْتُ لِأَبِي الْحَسَنِ(ع) أَخْبِرْنِي عَنِ الْإِرَادَةِ مِنَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ مِنَ الْخَلْقِ فَقَالَ الْإِرَادَةُ مِنَ الْمَخْلُوقِ الضَّمِيرُ وَ مَا يَبْدُو لَهُ بَعْدَ ذَلِكَ مِنَ الْفِعْلِ وَ أَمَّا مِنَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فَإِرَادَتُهُ إِحْدَاثُهُ لَا غَيْرُ ذَلِكَ لِأَنَّهُ لَا يُرَوِّي وَ لَا يَهُمُّ وَ لَا يَتَفَكَّرُ وَ هَذِهِ الصِّفَاتُ مَنْفِيَّةٌ عَنْهُ وَ هِيَ مِنْ صِفَاتِ الْخَلْقِ فَإِرَادَةُ اللَّهِ هِيَ الْفِعْلُ لَا غَيْرُ ذَلِكَ يَقُولُ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ بِلَا لَفْظٍ وَ لَا نُطْقٍ بِلِسَانٍ وَ لَا هِمَّةٍ وَ لَا تَفَكُّرٍ وَ لَا كَيْفَ لِذَلِكَ كَمَا أَنَّهُ بِلَا كَيْفٍ.

متن سخن علامه مجلسی(ره):بيان: اعلم أن إرادة الله تعالى كما ذهب إليه أكثر متكلمي الإمامية هي العلم بالخير و النفع و ما هو الأصلح و لا يثبتون فيه تعالى وراء العلم شيئا، و لعل المراد بهذا الخبر و أمثاله من الأخبار الدالة على حدوث الإرادة هو أنه يكون في الإنسان قبل حدوث الفعل اعتقاد النفع فيه ثم الرويّة ثم الهمة ثم انبعاث الشوق منه ثم تأكده إلى أن يصير إجماعا باعثا على الفعل و ذلك كله إرادة فينا متوسطة بين ذاتنا و بين الفعل و ليس فيه تعالى بعد العلم القديم بالمصلحة من الأمور المقارنة للفعل سوى الإحداث و الإيجاد فالإحداث في الوقت الذي تقتضي المصلحة صدور الفعل فيه قائم مقام ما يحدث من الأمور في غيره تعالى فالمعنى أنه ذاته تعالى بصفاته الذاتية الكمالية كافية في حدوث الحادث من غير حاجة إلى حدوث أمر في ذاته عند حدوث الفعل.

متن سخن علامه طباطبائی(ره):هذا الذى ذكروه تصوير للارادة الذاتية التى هى عين الذات – ان صح تصويرهم- و أما الارادة التى في الاخبار فهى الارادة التى هى من الصفات الفعلية كالرزق و الخلق و هى نفس الموجود الخارجى من زيد و عمرو و الارض و السماء كما ذكره شيخنا المفيد رحمه الله.

ترجمۀ حدیث: صفوان بن یحیی می گوید: به امام کاظم(ع) گفتم: به من خبرده از ارادۀ خدا و اراده مخلوق.

فرمود: ارادۀ مخلوق ضمیر اوست و آن چه به نظرش می رسد از فعل [که آن را انجام دهد].

و اما ارادۀ خدا عزّ و جلّ، پس ارادۀ او «احداثِ» او، است نه چیز دیگر. زیرا او دربارۀ فعلش نه بررسی می کند و نه به آن اهتمام درونی صرف می کند و نه تفکر می کند. و این صفت ها از خداوند نفی می شوند. و این ها از صفات مخلوق هستند.

پس ارادۀ خداوند، نفس فعل است نه چیز دیگر، می گوید به آن فعل «باش پس می شود» بدون لفظ و بدون نطق با زبان، بدون صرف اهتمام، و بدون تفکر. و بر آن فعل او کیفیتی نیست همان طور که خودش بدون کیف است.

ترجمه سخن علامه مجلسی(ره): بیان: بدان که: نظر اکثر متکلمین امامیه این است که: ارادۀ خداوند متعال، همان علم به خیر و نفع و علم به آن چه اصلح است، می باشد. آنان غیر از علم چیزی دربارۀ خدای متعال اثبات نمی کنند.

و شاید مراد این حدیث (و امثالش که دلالت می کنند بر حدوث اراده) که در انسان، پیش از حدوث فعل، اعتقادی بر نافع بودن آن فعل، حاصل می شود. سپس بررسی می شود، سپس اهتمام (انگیزش)، سپس انگیزش شوق بر آن کار، سپس موکَّد شدن آن انگیزه، حاصل می شود که همۀ این ها جمع شده و باعث بر فعل می شوند. و همۀ این ها در ما انسان ها، اراده است که میان ذات ما و فعل ما، واسطه می شود.

اما دربارۀ خداوند متعال غیر از «علم قدیم به بودن فعل»، چیزی از این قبیل امور مقارن به فعل، نیست مگر «اِحداث» و «ایجاد» در وقتی که مصلحت، صدور فعل را اقتضا می کند. این «ایجاد» به جای آن امور (بررسی، اهتمام، تفکر) است که در فعل غیر خدا حادث می شوند.

پس معنی حدیث چنین می شود: ذات مقدس خداوند متعال با صفات کما لیّه اش، کافی است در حدوث هر حادث، بدون نیاز به حدوث امری از آن امور در ذات مقدسش در وقت حدوث فعل.

ترجمه سخن علامه طباطبائی(ره): این که [اکثر متکلمین] گفته اند تصویری است از «ارادۀ ذاتیّه» که عین ذات است- البته اگر تصویرشان صحیح باشد.

و اما اراده ای که در حدیث ها آمده، آن اراده است که از صفات فعل خدا است؛ مانند رزق و خلق. و این اراده، همان نفس موجود خارجی است مانند زید، عمرو، زمین و آسمان. همان طور که شیخ مفید رحمه الله، گفته است.

بررسی: هم اصل و هم نتیجۀ کلام هر دو بزرگوار، یکی است. لیکن مرحوم طباطبائی، کاملاً مشخص کرده است و می گوید: درباره اراده دو مبحث داریم:

1- مبحث صفات خداوند متعال: در این مبحث می گوئیم: اراده او (مرید بودنش) عین ذاتش است، همان طور که علمش عین ذاتش است. پس علمش، قدرتش، اراده اش و همۀ صفاتش در واقع یک چیز هستند، همان طور که علامه مجلسی همین نظر را به اکثر متکلّمین امامیه نسبت داد.

2- مبحث فعل و افعال خدا: در این مبحث، ارادۀ خدا، خود همان اشیاء هستند که به وجود می آیند. و می فرماید: شیخ مفید(ره) نیز همین نظر را داده است.

اما در همین جمله اخیر یعنی «اراده خدا، خود اشیاء است»، نظر دو بزرگوار از هم جدا می شود:

مجلسی(ره) می کوشد که توضیح دهد: اراده خدا نفس «فعل» است.

طباطبائی(ره) می گوید: اراده خدا نفس «مفعول» است.

و آن چه در این حدیث و امثالش آمده «فَإِرَادَةُ اللَّهِ هِيَ الْفِعْل» است نه مفعول. و در هیچ حدیثی- تا آن جا که بنده بررسی کرده ام- در این باره لفظ «مفعول» یا لفظی که معنی آن را داشته باشد، نیامده است.

درست است همه اشیاء کائنات، «فعل الله» هستند و مراد مرحوم مفید نیز همین است اما با هر تاویل و با هر توجیه و با هر تصویر ذهنی و عقلی، بالاخره فعل و مفعول دو مفهوم و دو معنی متفاوت دارند.

توضیح این که: خداوند متعال دو اراده ندارد که یکی صفت ذات باشد و دیگری صفت فعل. و همچنین دو تا علم ندارد که یکی صفت ذات باشد و دیگری صفت فعل. و همین طور قدرت. تنها یک اراده است که ما در مبحث اول، از یک جهت از آن بحث می کنیم و در مبحث دوم از یک جهت دیگر. جهت ها را ما در نظر می گیریم زیرا بدون آن از بحث عاجز هستیم.

همچنان که علوم مختلف در واقع یک علم هستند، ما بشرها آن را جرّاحی کرده، موضوع بندی کرده و از همدیگر جدا نموده ایم. زیرا بدون تفکیک علوم، از کار علمی عاجز هستیم[1].

اگر اراده خدا همان نفس وجود خارجی زید، عمرو، زمین و آسمان باشد، همه این اشیاء عین وجود خدا می شوند. که متأسفانه صدرویان ما به این تخیلّ خلاف عقل و دین، معتقد هستند؛ همۀ مرکبات، ترکیب ها، اجزاء و تجزیه ها، محدودها و مجموعۀ محدودها، و حدّها، کمّ ها و کیف ها را عین وجود خود خدا می دانند. که نه تنها همان باور «وحدت وجود» صوفیان است، بل باور محی الدین عربی- این مسیحی اسپانیائی و موفق ترین جاسوس تاریخ و بلدزر جاده صافکن جنگ های اندلس، جنگ های صلیبی و حملۀ مغول است[2]– که به «وحدت موجود» معتقد است و بنیانگذار قول به «وحدت موجود» در تاریخ بشر است که ملاصدرا نیز «وحدت موجود» را از او یاد گرفته است.

و اما فرمایش علامه طباطبائی که فرمود: «اگر تصویرشان صحیح باشد» بنده هر چه فکر کردم هیچ جائی برای این تردید، نیافتم. شاید دیگران توان درک وجه این تردید را داشته باشند.

توجه: هر دو بزرگوار همین موضوع را در آینده نیز پیگیری خواهند کرد که در مبحث شماره 52 خواهد آمد.



[1] برای شرح این موضوع رجوع کنید: «نقد مبانی حکمت متعالیه» بخش اول- سایت بینش نو

[2] رجوع کنید: «محی الدین در آئینه فصوص» جلد دوم. سایت بینش نو