46- باز بحثی در «صفات الله عین ذاته»

46

باز بحثی در «صفات الله عین ذاته»

ج4 ص86.

متن حدیث:يد: بِهَذَا الْإِسْنَادِ عَنِ النَّوْفَلِيِّ عَنْ يَحْيَى بْنِ أَبِي يَحْيَى عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ الصَّامِتِ عَنْ عَبْدِ الْأَعْلَى عَنِ الْعَبْدِ الصَّالِحِ مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ(ع)قَالَ عِلْمُ اللَّهِ لَا يُوصَفُ اللَّهُ مِنْهُ بِأَيْنٍ وَ لَا يُوصَفُ الْعِلْمُ مِنَ اللَّهِ بِكَيْفٍ وَ لَا يُفْرَدُ الْعِلْمُ مِنَ اللَّهِ وَ لَا يُبَانُ اللَّهُ مِنْهُ وَ لَيْسَ بَيْنَ اللَّهِ وَ بَيْنَ عِلْمِهِ حَدٌّ.

متن سخن علامه طباطبائی(ره):من الروایات الدالة علی عینیة العلم للذات صراحة.

ترجمۀ حدیث:عبدالاعلی از امام کاظم(ع) نقل می کند که (دربارۀ) علم خدا فرمود:

خداوند از علمش صفت مکانی نمی پذیرد. علم نیز از خدا صفت چگونگی نمی پذیرد. و علم از خدا، جدا، تلقّی نمی شود. و خدا نیز از علم جدا تلقّی نمی گردد. و نیست بین خدا و علمش، حدّی.

توضیح: جملات و گزاره های فوق در بیان مشروح چنین می شود: جمله اول: علم انسان (مثلاً) در سینه اش است اما علم خدا در جائی از وجود او نیست. زیرا خداوند منزّه از جسمیّت و مکان و مکانمندی است.

جملۀ دوم: در مقایسه فرد عالم از انسان ها، علم عالم یک چگونگی است برای او. اما علم خدا یک چگونگی ای برای او نیست. زیرا چگونگی، یک صفت است و خداوند منزّه از هر صفت است.

جملۀ سوم: علم انسان عالم، چیزی است غیر از خودش، چنان که اگر آلزایمر بگیرد، خودش می ماند و علمش از بین می رود. اما علم خدا چیزی غیر از خودش نیست.

جملۀ چهارم: خدا هم از علمش جدا نیست.

جملۀ پنجم: میان خدا و علمش هیچ مرزی و حدّی نیست خواه حد مکانی باشد، خواه حدّ تصوری ذهن، خواه حدّ با ملاحظات عقلی و خواه حدّ در اصطلاح تعریف. و در یک کلام: هیچ دوگانگی ای میان خدا و علمش نیست.

ترجمۀ سخن علامه طباطبائی(ره): این از جمله روایت هائی است که صریحاً دلالت می کند علم خدا عین ذاتش است.

توضیح: این فرمایش مرحوم طباطبائی اشاره است به مبحث شماره 43 که در آن جا فرموده: در دلالت روایات بر عینیت صفات با ذات، غباری نیست.

در آن جا مطابق نظر علامه مجلسی بحث شد که قرآن و اهل بیت(ع) از تعبیر با «صفات الله عین ذاته» خودداری کرده اند. زیرا خود همین تعبیر اثبات یک صفت بزرگ است بر خدا. در همین حدیث هم مشاهده می کنیم که جمله به جمله، تعبیراتی غیر از آن تعبیر آمده است و این سبک و روش برای خود داری از آن تعبیر است. و گرنه، سخن را با یک جمله تمام می کرد که: صفات خدا عین ذاتش است.

به عبارت دیگر: چرا امام(ع) به جای این که در یک جمله بگوید «علم الله عین ذاته»، مسئله را با جمله ها و گزاره های متعدّد بیان می کند؟

پاسخ: برای این که از همان جمله پرهیز کند. زیرا خود همین جمله اثبات یک صفت بزرگ است بر خداوند.

پس روشن می شود که این حدیث نه تنها دلالتی بر منظور طباطبائی(ره) ندارد بل کاملاً بر علیه آن است.

و در مبحث 54 خواهیم دید که امام صادق(ع) می فرماید «يُسَمَّى بِأَسْمَائِهِ فَهُوَ غَيْرُ أَسْمَائِه» و می دانیم که اسماء همان صفات هستند.

البته در همان جا هم گفته شد که به عنوان اصطلاح و از باب «ضیق و خناق»، این تعبیر در میان ما رایج است.