18- دربارۀ حدیث «اِنّ اَمرنا صعب مستصعب»


18

دربارۀ حدیث «اِنّ اَمرنا صعب مستصعب»

ج2 ص185.

متن حدیث:عَنْ سَدِيرٍ قَالَ سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ(ع) مِنْ قَوْلِ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ(ع) إِنَّ أَمْرَنَا صَعْبٌ مُسْتَصْعَبٌ لَا يُقِرُّ بِهِ إِلَّا مَلَكٌ مُقَرَّبٌ أَوْ نَبِيٌّ مُرْسَلٌ أَوْ عَبْدٌ امْتَحَنَ اللَّهُ قَلْبَهُ لِلْإِيمَانِ فَقَالَ إِنَّ مِنَ الْمَلَائِكَةِ مُقَرَّبِينَ وَ غَيْرَ مُقَرَّبِينَ وَ مِنَ الْأَنْبِيَاءِ مُرْسَلِينَ وَ غَيْرَ مُرْسَلِينَ وَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ مُمْتَحَنِينَ وَ غَيْرَ مُمْتَحَنِينَ فَعَرَضَ أَمْرَكُمْ هَذَا عَلَى الْمَلَائِكَةِ فَلَمْ يُقِرَّ بِهِ إِلَّا الْمُقَرَّبُونَ وَ عَرَضَ عَلَى الْأَنْبِيَاءِ فَلَمْ يُقِرَّ بِهِ إِلَّا الْمُرْسَلُونَ وَ عَرَضَ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ فَلَمْ يُقِرَّ بِهِ إِلَّا الْمُمْتَحَنُونَ قَالَ ثُمَّ قَالَ لِي مُرَّ فِي حَدِيثِكَ

متن سخن علامه مجلسی(ره):بيان: لعل المراد الإقرار التام الذي يكون عن معرفة تامة بعلوّ قدرهم و غرائب شأنهم فلا ينافي عدم إقرار بعض الملائكة و الأنبياء هذا النوع من الإقرار عصمتهم و طهارتهم

متن سخن علامه طباطبائی(ره): بل المراد بالاقرار نيل ما عندهم عليهم السلام من حقيقة الدين و هو كمال التوحيد الذى هو الولاية فانّه أمر ذو مراتب، و لا ينال المرتبة الكاملة منها إلا من ذكروه بل يظهر من بعض الاخبار ما هو أعلى من ذلك و أغلى، و لشرح ذلك مقام آخر.

ترجمۀ حدیث: از امام صادق(ع) دربارۀ سخن علی(ع) پرسیدم که می فرماید: اَمر (شأن و امامت ما) سخت دشوارتر است؛ و کسی نمی تواند (چنان که باید) به آن اقرار کند مگر مَلک مقرّب، یا نبیّ مرسل، یا عبدی که خداوند قلب او را برای ایمان خالص کرده است.

امام صادق(ع) فرمود: از ملائکه برخی مقرّب و برخی غیر مقرّب هستند. و از انبیاء برخی مرسل و برخی دیگر غیر مرسل هستند. و از مومنین، برخی خالص شده و برخی خالص نشده هستند. این امر شما (تشیع) بر ملائکه عرضه شد اقرار نکرد به آن (چنان که باید) مگر مقرّبین. و عرضه شد بر انبیاء اقرار نکرد به آن (چنان که باید) مگر مرسلین. و عرضه شد بر مومنین و اقرار نکرد به آن مگر خالص شدگان. آن گاه فرمود: برو به سخن خودت.

توضیح: 1- یعنی این موضوع خیلی سنگین است، درگذر و به سخن قبلی ادامه بده. مراد امام این است که علاوه بر اصل موضوع، تحمّل خود سخن علی(ع) نیز برای تو سنگین است.

2- سدیر از شاگردان مشهور امام صادق(ع) است و نقل همین جملۀ اخیر که بر علیه خودش است، از کمال عقیدتی او است.

ترجمه سخن علامه مجلسی(ره): بیان: شاید مراد «اقرار تامّ باشد که از شناخت کامل علوّ قدر و شأن شگفت ائمّه-ع- ناشی می شود». پس این گونه عدم اقرار با طهارت و عصمت ملائکه و انبیاء، منافات ندارد.

ترجمه سخن علامه طباطبائی(ره): بل مراد از «اقرار»، نایل شدن به چیزی است که در نزد ائمّه(ع) است که عبارت است از حقیقت دین و کمال توحید. کمال توحید که عبارت است از «ولایت» که دارای مراتب است. و نایل نمی شود به مرتبۀ کاملۀ آن مگر نامبردگان. بل که از بعضی اخبار چیزی بالاتر و ارجمندتر از این، استفاده می شود.

بررسی: مجلسی(ره) می گوید: یعنی «شناخت شأن و مقام ائمّه-ع-» سخت دشوار است.

و طباطبائی(ره) می گوید: «شناختِ شناخت آنان» سخت دشوار است. یعنی در معرفت و شناخت، رسیدن به حدّ آنان، سخت دشوار است. اما:

اولاً: سخن در «اقرار» است: اقرار کردن به مقام آنان.

ثانیاً: اگر امیرالمومنین و امام صادق(ع) و دیگر امامان(ع)، این سخن را نمی گفتند، برای سدیر و امثال او و برای همه شیعیان، روشن بود که هیچ کس در شناخت و در معرفت توحید، به مقام رسول خدا(ص) و ائمّه(ع) نمی تواند برسد. و تفسیر حدیث بدین معنی، خالی از «توضیح واضحات» نیست. زیرا این موضوع حرف اولِ الفبای تشیع است و خشت اول نظام اعتقادی شیعه است.

ثالثاًً: در متن حدیث می فرماید «فَعُرَضَ أَمْرَكُمْ هَذَا…»: این تشیع شما عرضه شد بر ملائکه و…

بنابراین موضوع سخنِ حدیث، تشیع و باور به امامت اهل بیت(ع) و تحمل مقام آن ها از قبیل عصمت و علم غیب است که سدیر و شیعیان به آن معتقد هستند. همان عقاید و باورها که دیگران تاب تحمل آن ها را ندارند. نه رسیدن به مقام علمی آنان.

رابعاً: مطابق تفسیر مرحوم طباطبائی، انبیاء مرسل و ملائکه مقرّب و حتی برخی از مومنین می توانند در توحید و ولایت، به مرتبۀ رسول اسلام(ص) و ائمه(ع) برسند. در حالی که در تشیع چنین عقیده ای وجود ندارد و شیعه مقام پیامبر و آل را بالاتر از همه انبیاء و ملائکه می داند تا چه رسد به برخی از مومنین و به اجماع سنّی و شیعه، جبرئیل در معراج از پیشروی به همراه پیامبر(ص) باز ماند. یعنی او در شناخت مراتب توحید و ولایت، به مرتبۀ آن حضرت نرسیده بود.

خامساً: این حدیث و پیامش با الفاظ احیاناً متفاوت اما با معنی واحد از طرق مختلف و سندهای فراوان، از امیرالمومنین، امام سجاد، امام باقر، امام صادق علیهم السلام، آمده است[1] و در اکثر آن ها به جای عبارت «لایقرّ به» عبارت «لایحتمله» آمده است که به معنی «تحمل نمی کند آن را» می باشد. و حدیث ها همدیگر را تفسیر می کنند.

اکنون به سه حدیث از همین باب از بحار، با شماره های شان، توجه فرمائید:

21- ير: ابْنُ أَبِي الْخَطَّابِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ عَمَّارِ بْنِ مَرْوَانَ عَنِ الْمُنَخَّلِ عَنْ جَابِرٍ قَالَ قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ(ع) قَالَ رَسُولُ اللَّهِ(ص) إِنَّ حَدِيثَ آلِ مُحَمَّدٍ صَعْبٌ مُسْتَصْعَبٌ لَا يُؤْمِنُ بِهِ إِلَّا مَلَكٌ مُقَرَّبٌ أَوْ نَبِيٌّ مُرْسَلٌ أَوْ عَبْدٌ امْتَحَنَ اللَّهُ قَلْبَهُ لِلْإِيمَانِ فَمَا وَرَدَ عَلَيْكُمْ مِنْ حَدِيثِ آلِ مُحَمَّدٍ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَيْهِمْ فَلَانَتْ لَهُ قُلُوبُكُمْ وَ عَرَفْتُمُوهُ فَاقْبَلُوهُ وَ مَا اشْمَأَزَّتْ قُلُوبُكُمْ وَ أَنْكَرْتُمُوهُ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَ إِلَى الرَّسُولِ وَ إِلَى الْعَالِمِ مِنْ آلِ مُحَمَّدٍ(ع)وَ إِنَّمَا الْهَالِكُ أَنْ يُحَدَّثَ بِشَيْ‏ءٍ مِنْهُ لَا يَحْتَمِلُهُ فَيَقُولَ وَ اللَّهِ مَا كَانَ هَذَا شَيْئاً وَ الْإِنْكَارُ هُوَ الْكُفْرُ.

در این حدیث می فرماید «لایؤمن به الاّملک..». محور سخن ایمان آوردن و عدم آن است. نه نایل شدن به مقام آنان.

33- ير: عَبْدُ اللَّهِ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحُسَيْنِ عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ أَبِي هَاشِمٍ عَنْ عَمْرِو بْنِ شِمْرٍ عَنْ جَابِرٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ(ع) قَالَ إِنَّ حَدِيثَنَا صَعْبٌ مُسْتَصْعَبٌ أَجْرَدُ ذَكْوَانُ وَعْرٌ شَرِيفٌ كَرِيمٌ فَإِذَا سَمِعْتُمْ مِنْهُ شَيْئاً وَ لَانَتْ لَهُ قُلُوبُكُمْ فَاحْتَمِلُوهُ وَ احْمَدُوا اللَّهَ عَلَيْهِ وَ إِنْ لَمْ تَحْتَمِلُوهُ وَ لَمْ تُطِيقُوهُ فَرُدُّوهُ إِلَى الْإِمَامِ الْعَالِمِ مِنْ آلِ مُحَمَّدٍ(ع) فَإِنَّمَا الشَّقِيُّ الْهَالِكُ الَّذِي يَقُولُ وَ اللَّهِ مَا كَانَ هَذَا ثُمَّ قَالَ يَا جَابِرُ إِنَّ الْإِنْكَارَ هُوَ الْكُفْرُ بِاللَّهِ الْعَظِيمِ.

در این حدیث نیز سخن از تحمّل و عدم تحمّل، انکار و کفر، است به ویژه عبارت «فَإِذَا سَمِعْتُمْ مِنْهُ شَيْئاً …. وَ إِنْ لَمْ تَحْتَمِلُوهُ وَ لَمْ تُطِيقُوهُ فَرُدُّوهُ إِلَى الْإِمَامِ الْعَالِمِ»: اگر چیزی از سخنان ما شنیدید و نتوانستید تحمل کنید آن را بر خود ما برگردانید تا برای تان روشن کنیم.

یعنی تشیع، شیعه بودن، و اعتقاد به مقام والای آنان، و تحمل برخی از سخنان آنان، سخت دشوار است.

42- ير: مُحَمَّدُ بْنُ عَبْدِ الْحَمِيدِ وَ أَبُو طَالِبٍ جَمِيعاً عَنْ حَنَانٍ عَنْ أَبِيهِ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ(ع) أَنَّهُ قَالَ يَا أَبَا الْفَضْلِ لَقَدْ أَمْسَتْ شِيعَتُنَا وَ أَصْبَحَتْ عَلَى أَمْرٍ مَا أَقَرَّ بِهِ إِلَّا مَلَكٌ‏ مُقَرَّبٌ أَوْ نَبِيٌّ مُرْسَلٌ أَوْ عَبْدٌ مُؤْمِنٌ امْتَحَنَ اللَّهُ قَلْبَهُ لِلْإِيمَانِ.

در این حدیث نیز می فرماید «أَمْسَتْ شِيعَتُنَا وَ أَصْبَحَتْ عَلَى أَمْرٍ مَا أَقَرَّ بِهِ إِلَّا مَلَكٌ مُقَرَّبٌ…» شیعۀ ما شام سحر می کنند با امری (اعتقادی) که بر آن (چنان که باید) اقرار نمی کند مگر ملک مقرّب…، بدیهی است که تشیع شیعیان را می گوید، نه مقام توحید شناسی شیعیان را.

بنابراین بحث مشروح، تفسیر مرحوم مجلسی درست است. و بنده بر همین اساس، در ترجمه حدیث، عبارت (چنان که باید) را میان دو پرانتز آوردم.

اشکال: مطابق تفسیر مرحوم مجلسی مقام عبد مومن که خداوند به او توفیق داده و ایمانش خالص شده، از انبیای غیر مرسل و ملائکۀ غیر مقرّب، بالاتر می شود.-؟

جواب: بلی: مقام برخی مومنان (مانند سلمان) از مقام برخی انبیای غیر مرسل و نیز از مقام خیلی از فرشتگان، برتر است. و ملائکه ای در بهشت در خدمت این گونه مومنان خواهند بود. برای شرح کامل این مطلب (بقول علامه طباطبائی) مجال دیگر لازم است.

جمعبندی: در مسئله، دو موضوع وجود دارد:

1- مقام والای ائمه طاهرین در شناخت مراتب توحید که همان مقام علمی آنان است.

2- اعتقاد دیگران به آن مقام والای ایشان و اقرار کردن و معتقد شدن بر این مقام شان.

علامه طباطبائی موضوع اول را محور سخن حدیث می داند و علامه مجلسی موضوع دوم را.

البته در میان این همه حدیث های فراوان که در آن ها جملۀ «صعب مستصعب» در این بستر آمده، یکی دو حدیث هم هست که باید به محور موضوع اول و مطابق نظر علامه طباطبائی تفسیر شوند. لیکن به شرحی که رفت، حدیث مورد بحث ما از آن قبیل نیست. و این مطلب در مبحث بعدی که بلافاصله می آید، بیش تر روشن خواهد شد.



[1] از جمله: کافی، ج1، ص401- مستدرک، ج12 ص296- بحار، ج2 ص189 الی 197و 212 و نیز ج2 همین حدیث مورد بحث، و نیز: ج10 ص102 و ج22 ص342 و متون متعدد دیگر