13- التَکبّر، و التکبّر علی الله

13

التَکبّر، و التکبّر علی الله

ج2 ص141.

متن حدیث:ابْنُ الْوَلِيدِ عَنِ الصَّفَّارِ عَنِ ابْنِ هَاشِمٍ عَنِ ابْنِ مَرَّارٍ عَنْ يُونُسَ عَنِ الْخَزَّازِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَحَدِهِمَا يَعْنِي أَبَا جَعْفَرٍ وَ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ (ع) قَالَ لَا يَدْخُلُ الْجَنَّةَ مَنْ كَانَ فِي قَلْبِهِ مِثْقَالُ حَبَّةٍ مِنْ خَرْدَلٍ مِنْ كِبْرٍ قَالَ قُلْتُ إِنَّا نَلْبَسُ الثَّوْبَ الْحَسَنَ فَيَدْخُلُنَا الْعُجْبُ فَقَالَ إِنَّمَا ذَاكَ فِيمَا بَيْنَهُ وَ بَيْنَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ

متن سخن علامه مجلسی(ره):بيان: أي التكبر على الله بعدم قبول الحق و الإعجاب فيما بينه و بين الله بأن يعظم عنده عمله و يمنّ على الله به.

متن سخن علامه طباطبائی(ره):الظاهر أنّ المراد به: أنّ ذلك سيئة بينه و بين ربّه إن شاء اخذه به و إن شاء غفر له، و هو غير الكبر الذى ذكره و هو استكبار على الله و لا يغفر له، على مايفسّره الخبر السابق و اللاحق. و أما ماذكره رحمه الله فظاهر أنه غير منطبق على الخبر ان كان أراد بذلك تفسير تمام الخبر.

ترجمه حدیث: از یکی از امامان؛ امام باقر و امام صادق علیهما السلام: فرمود: داخل بهشت نمی شود کسی که در قلبش به وزن حبّه ای از خردل، کبر باشد.

گفتم: ما ها گاهی که لباس زیبائی می پوشیم در درون مان عُجب (خود بینی) وارد می شود.

فرمود: آن چیزی است بین آن فرد و خدای عزّوجلّ.

ترجمه سخن علامه مجلسی(ره): بیان: مراد از این کبر، تکبر بر خدا است: یا با عدم قبول حق، و یا با «خود بین بودن» میان خود و خدا، که شخص دچار عجب باشد و عملش را بزرگ پندارد و بر خدا منّت بگذارد.

ترجمه سخن علامه طباطبائی(ره): ظاهر این است که مراد این است- احساس خود بینی در درون خود هنگام پوشیدن لباس زیبا- یک سیّئه ای است بین او و خدایش، که اگر خدا بخواهد آن را می بخشد و اگر نخواهد نمی بخشد. و این غیر از آن کبر است که امام فرموده و آن عبارت است از استکبار بر خدا، که بخشوده نمی شود. همان طور که این حدیث را حدیث ما قبل و حدیث ما بعدش تفسیر می کنند.

و اما آن چه (مجلسی) خدایش رحمت کند گفته، روشن است که با حدیث منطبق نمی شود. اگر تفسیر همۀ حدیث را اراده کرده باشد.

بررسی: مرحوم طباطبائی می فرماید: این حدیث، کبر را بر دو نوع تقسیم می کند:

1- کبر بر خدا. که بخشوده نمی شود و شخص وارد بهشت نمی شود.

2- کبری که بر خدا، نیست. این کبر ممکن است بخشوده شود و ممکن است بخشوده نشود.

سپس می گوید: اگر مجلسی(ره) در مقام تفسیر کلّ حدیث باشد، سخنش منطبق با حدیث نیست. و اگر تنها دربارۀ بخش اول حدیث، بحث می کند حرفش درست است.

اینک بخش اول: داخل بهشت نمی شود کسی که در قلبش به وزن حبّه ای از خردل، کبر باشد.

بخش دوم: احساس خود بینی در اثر پوشیدن لباس زیبا، چیزی است بینه و بین الله.

بدیهی است که مرحوم مجلسی هر دو بخش را تفسیر می کند. زیرا با کلمۀ «ای» که همیشه برای توضیح «مراد» به کار می رود (و همیشه به آخر سخن مورد تفسیر، بیش از بخش اول، متعلق می شود) شروع کرده است. او در صدد بیان یک نکته مهمی است به شرح زیر:

در ظاهر عبارت حدیث، کبر به دو نوع تقسیم شده:

1- کبری که مانع از ورود به بهشت است.

2- کبری که بینه و بین الله است و مانع از ورود به بهشت نمی شود. زیرا ممکن است بخشوده شود.

و چون از جانب دیگر، ادلّه و احادیث داریم که مسلّم می کنند عجب مانع از ورود به بهشت است در حالی که از مصادیق بینه و بین الله، است.

مجلسی به مخاطبش می گوید: اشتباه نکن مراد امام(ع) همۀ مصادیق «بینه و بین الله» نیست. می گوید: مراد امام(ع)  در بخش اول، کبر علی الله است که دو نوع است:

1- انکار حق. این از مصادیق بینه و بین الله، نیست. زیرا کسی که خدا را انکار می کند، «بینه و بین الله»، برای او معنائی ندارد.

2- عجب. این از مصادیق بینه و بین الله است.

این هر دو بخشوده نمی شوند.

یعنی مجلسی «کبر بینه و بین الله» را نیز به دو بخش تقسیم می کند: الف: عجب که مانند انکار خدا، مانع از ورود به بهشت است.

ب: نوع دوم مانند احساس خودبینی از پوشیدن لباس زیبا.

این بخش دوم نیز سه گونه است که پس از چند سطر تحت عنوان «تفنّن» خواهد آمد.

اما در بیان علامه طباطبائی، کبر فقط به دو نوع تقسیم می شود: کبری که بخشوده نمی شود، و کبری که ممکن است بخشوده شود. و آن نکتۀ مهم (و باید گفت: اصل مهم) همچنان مبهم، مجهول، و بدون روشن شدن ذهن مخاطب، می ماند.

به گمانم علامۀ مجلسی در آن یک سطر و نیم، مقصودش را خیلی خوب بیان کرده و اگر تردید علامه طباطبائی نبود، نیازی به این شرح و بسط که بنده دادم، نداشت.

به حضور خواننده محترم پیشنهاد می کنم: از نو به متن عبارت هر دو بزرگوار توجه فرماید و نیز به متن هر سه حدیث در بحار.

تبصره: مراد از بخشوده نشدن، آن است که شخص با همان حال و بدون توبه از دنیا برود. والاّ «قُلْ يا عِبادِيَ الَّذينَ أَسْرَفُوا عَلى‏ أَنْفُسِهِمْ لا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَميعاً إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحيمُ» آیه53 سوره زمر.

تفنّن: در حدیث مورد بحث، سخن از «احساس خود بینی در پوشیدن لباس زیبا» آمده. لیکن در حدیث ما قبل آن، اسب سواری، نیز آمده است.

کسانی که با اسب سواری آشنا هستند و رابطه طبیعی با سوارکاری دارند (نه رابطه حرفه ای و ورزشی) بهتر می دانند: فرح، شعف و حتی خود بینی که از اسب سواری به انسان دست می دهد، با سوار شدن به بالاترین خودرو، حاصل نمی شود. (به شرط این که اسب باشد نه یابو. سالم باشد نه رنجور، اسب اصیل شرقی باشد نه مجارستانی) و شاید هیچ چیزی در این موضوع، باصطلاح به گرد پای اسب نرسد.

و احساس مذکور از نظر شرعی مدرّج به درجات زیر است:

1- احساس فرح و شعف بدون «به خود بالیدن»؛ هیچ اشکال شرعی ندارد، گاهی مستحب هم می شود. و اگر برای روح و روان به عنوان درمان لازم باشد، گاهی واجب نیز می شود.

2- احساس فرح و شعف همراه با به خود بالیدن؛ حرام است «إِنَّ اللَّهَ لا يُحِبُّ الْفَرِحين» آیه76 سوره قصص. زیرا این نوع فرح نوعی از تکبّر است.

3- احساس فرح و شعف همراه خود برتر بینی نسبت به دیگران؛ شدیداً حرام است چون حالت استحقار دیگران را نیز دارد و مصداق کامل تکبر بر خلق الله است.

این نوع تکبرها ممکن است در شرایطی بخشوده شوند و در شرایطی بخشوده نشوند. و هیچکدام از این ها تکبّر علی الله، نیست که بخشوده نمی شود.