12- مراء، معیار برای مناظرۀ علمیِ مشروع و نا مشروع

12

مراء

معیار برای مناظرۀ علمیِ مشروع و نا مشروع

ج2 ص135.

متن حدیث:رُوِيَ أَنَّ رَجُلًا قَالَ لِلْحُسَيْنِ بْنِ عَلِيٍّ (ع) اجْلِسْ حَتَّى نَتَنَاظَرَ فِي الدِّينِ فَقَالَ يَا هَذَا أَنَا بَصِيرٌ بِدِينِي مَكْشُوفٌ عَلَيَّ هُدَايَ فَإِنْ كُنْتَ جَاهِلًا بِدِينِكَ فَاذْهَبْ وَ اطْلُبْهُ مَا لِي وَ لِلْمُمَارَاةِ وَ إِنَّ الشَّيْطَانَ لَيُوَسْوِسُ لِلرَّجُلِ وَ يُنَاجِيهِ وَ يَقُولُ نَاظِرِ النَّاسَ فِي الدِّينِ كَيْلَا يَظُنُّوا بِكَ الْعَجْزَ وَ الْجَهْلَ. ثُمَّ الْمِرَاءُ لَا يَخْلُو مِنْ أَرْبَعَةِ أَوْجُهٍ إِمَّا أَنْ تَتَمَارَى أَنْتَ وَ صَاحِبُكَ فِيمَا تَعْلَمَانِ فَقَدْ تَرَكْتُمَا بِذَلِكَ النَّصِيحَةَ وَ طَلَبْتُمَا الْفَضِيحَةَ وَ أَضَعْتُمَا ذَلِكَ الْعِلْمَ. أَوْ تَجْهَلَانِهِ فَأَظْهَرْتُمَا جَهْلًا وَ خَاصَمْتُمَا جَهْلًا. أَوْ تَعْلَمُهُ أَنْتَ فَظَلَمْتَ صَاحِبَكَ بِطَلَبِكَ عَثْرَتَهُ أَوْ يَعْلَمُهُ صَاحِبُكَ فَتَرَكْتَ حُرْمَتَهُ وَ لَمْ تُنْزِلْهُ مَنْزِلَتَهُ. وَ هَذَا كُلُّهُ مُحَالٌ فَمَنْ أَنْصَفَ وَ قَبِلَ الْحَقَّ وَ تَرَكَ الْمُمَارَاةَ فَقَدْ أَوْثَقَ إِيمَانَهُ وَ أَحْسَنَ صُحْبَةَ دِينِهِ وَ صَانَ عَقْلَهُ(1)

متن سخن علامه طباطبائی(ره):من قوله: ثم المراء الی آخر ما نقل لیس من الرّوایة کما هو ظاهر.

ترجمه حدیث: روایت شده: مردی به امام حسین علیه السلام، گفت: بنشین تا درباره دین مناظره کنیم. فرمود: ای این (: ای جناب) من به دین خودم بصیر هستم، راه هدایتم برایم روشن است. اگر تو بر دینت جاهل هستی، برو یاد بگیر. من را با مراء (مناظرۀ برتری جویانه) چه کار. شیطان برای شخص وسوسه کرده و نجوی می کند و می گوید: با مردم مناظره کن تا گمان نکنند تو عاجز و نادانی.

وانگهی: مناظرۀ برتری جویانه از یکی از چهار صورت خالی نیست:

1- یا تو و طرف مقابل تو در موضوعی مراء می کنید که هر دو آن را می دانید. در این صورت در صدد خیر خواهی نیستید. و در صدد فضاحت همدیگر هستید و علم را نابود می کنید.

2- یا هر دو به آن موضوع نادان هستید. در این صورت، آن چه ابراز می دارید جهل است و مخاصمۀ جاهلانه کرده اید.

3- یا تو آن را می دانی. در این صورت بر طرف مقابل ستم می کنی که در صدد لغزش او هستی.

4- یا طرف مقابل آن را می داند (و تو آن را نمی دانی). در این صورت، احترام او را حفظ نکرده و منزلت او را نگه نداشته ای.

و همۀ این ها محال است. پس هر کس منصف باشد، حق را بپذیرد، ممارات را ترک کند، ایمانش را مستحکم کرده و دین داری خودش را زیبا کرده و عقلش را حفظ کرده است.

(توضیح: علامه مجلسی(ره) در این جا سخنی ندارد و علامه طباطبائی درباره خود حدیث نظر می دهد).

ترجمه سخن علامه طباطبائی(ره): از آغاز «ثمّ المراء…» تا آخر آن چه (مجلسی) نقل کرده، از روایت نیست، چنان که روشن است.

بررسی: 1- در ترجمه حدیث، بخش مورد نظر مرحوم طباطبائی را با کلمه «وانگهی» به صورت یک پاراگراف مشخص آوردم، تا منظور آن مرحوم مشخص باشد.

2- این برداشت به عنوان یک «برداشت» ایشان، کاملاً محترم. لیکن در جمله اخیر که می فرماید: «کما هو ظاهر: همان طور که روشن است». جای درنگ دارد. زیرا دلیلی بر این تفکیک وجود ندارد. گویا ایشان با توجه به کلمه «محال»، این سخن را فرموده است چون هیچکدام از صورت های چهارگانه محال نیستند.

ایشان لفظ محال را به معنی «عدم امکان» فلسفی، معنی کرده اند که از ریشۀ «حَوَل» و با ضمّۀ میم، است. و توجه نفرموده اند که این لفظ با کسرۀ میم و از ریشۀ «مَحَلَ» و به معنی «کید و مکر» است.

یعنی: همۀ صورت های چهارگانۀ مذکور، همراه با مکر و کید است.

با توجه به معنی درست کلمه، پیام حکیمانۀ سخن، روشن می شود و نشان می دهد که سخن امام(ع) است. و مهم تر این که در همین بخش از حدیث است که معیار مناظرۀ مشروع و مناظره نا مشروع، تعیین شده است. و چه زیبا فرموده است:

معیار: مناظره ای که در آن، کید و مکر باشد، نا مشروع و سزاوار دانش و اهل دانش، نیست.

و نام چنین مناظره ای «مِراء» است و شرع نیز آن را بشدت نکوهش و تحریم کرده است.

اما مناظره ای که در آن کید و مکر نباشد، مناظرۀ مشروع است و اسلام نیز بر آن تشویق کرده، بل در مواردی آن را واجب دانسته است.