یک اصل مهم فیزیکی از نظر قرآن

یک اصل مهم فیزیکی از نظر قرآن: در این جا به یک اصل فیزیکی در قرآن
می رسیم که هنوز دست اندرکاران فیزیک به آن نرسیده اند. به شرح زیر:

آیا در نظام جهان، ماده اصالت دارد و انرژی ها از آن به وجود آمده اند؟ یا: اصالت با انرژی است و مواد از آن به وجود آمده است؟

از نظر کمیت همه می دانند که اکثریت فضای جهان انرژی است؛ انرژی بیش ترین محتوای جهان است. اما پرسش فوق در کمیت نیست، در چشم انداز بر پیدایش جهان و پیدایش اولیه انرژی و ماده است. که دانش امروزی پاسخی به آن ندارد.

اما مکتب قرآن و احادیث اهل بیت(ع) پرسش بالا را به دو بخش تقسیم می کند و
می گوید:

1- در پیدایش مادّۀ اولیه جهان- آن گاه که غیر از خدا چیزی نبود، خداوند اولین ماده جهان را ایجاد کرد- ماده اصالت دارد. زیرا آن پدیدۀ اولیه یک ماده کوچک مثلاً به بزرگی یک نخود با نور شدید سبز، بوده است[1].

2- در تغذیۀ جهان برای گسترش جهان، همیشه از مرکز جهان انرژی و مواد ایجاد شده و به شش جانب مرسل می شوند. این مرسلات در ایجاد اولیه شان، انرژی هستند سپس به دو بخش تقسیم می شوند؛ بخشی از انرژی های مرسلات، به گره ها (اتم ها) تبدیل می شوند که کرات، منظومه ها و کهکشان های جوان را می سازند. و بخشی دیگر همچنان آزاد و رها به پیش روندگی خود ادامه می دهند. پس: در پیدایش منظومه ها و کهکشان های جوان اصالت با انرژی است.

ببینید قرآن با چه بیانی و با چه محبتی دست دانشمندان فیزیک را می گیرد و آن ها را هدایت می کند!؟! با دیدن این اصول قرآنی چه شوق و شعفی به شخص محقق دست می دهد!؟! در مقابل این مهربانی عظیم قرآن، لازم است دست اندرکاران فیزیک (اعم از آزمایشگاهی و نظری کیهانی) پاسخ محبت را با محبت بدهند، نه این که برخی کمبریجی ها اصول کتاب «تبیین جهان و انسان» را که اصول قرآنی و اهل بیتی(ع) است، سرقت کرده و به نام خود در کتاب شان بیاورند.

آنان با سرقت به جائی نخواهند رسید، دانشمندان غربی روزی ناچار خواهند شد با اسلام و قرآن دست آشتی بدهند و اسلام را بپذیرند، مگر تا کی می توانند ژرفنای علمی قرآن و اعماق دانش احادیث اهل بیت(ع) را نادیده بگیرند، لجاج و عناد با روح پژوهشگری و دانش دوستی، سازگار نیست. این مقاومت ضد روحیۀ علمی روزی درهم خواهد شکست؛ بن بست علوم به ویژه در هستی شناسی و کیهان شناسی، شکسته نخواهد شد مگر با یاری و هدایت قرآن. پرسش های بزرگ، اصلی و اساسی، روز به روز بیش تر می شود و دانش غربیان پاسخی به آن ها ندارد؛ عمرها، امکانات پردامنه، هزینه ها، حدود هفت دهه است که هدر می رود و از محافل علمی غرب به هیچکدام از این پرسش ها پاسخ داده نمی شود.

 به عبارت روشن تر: از پایان جنگ جهانی دوم به هیچ کدام از پرسش های روز افزون، پاسخی داده نشده و همچنان روی هم انباشته می شوند. مگر به یک پرسش که امروز در پاسخ آن تقریباً به اجماع رسیده اند: مدت زمانی که از بیگ بنگ تا به امروز طی شده و عمر پیرترین کهکشان امروزی 000/000/700/13 سال است. این نیز  اصل قرآنی است که آن آقای کمبریجی از کتاب «تبیین جهان و انسان» سرقت کرد.

چرا شجاعت آن را ندارند که به آدرس و منبعی که اصل یا اصولی را از آن می گیرند، اشاره کنند-؟! چرا آنان که با همۀ امکانات شان، آزمایش های شان دربارۀ نور دورترین ستاره ها نزدیک به یک قرن کار کرده و نتیجه کارشان در فاز احتمالاتی 000/000/000/8 تا 000/000/000/22 می لنگید و ره به جائی نمی بردند ناگهان با مطالعه کتاب من که با دست خودم به کمبریج فرستاده بودم و در نامه ای رسمی رسید آن را اعلام کرده و تشکر کرده اند، به نظر قطعی و دقیق 000/000/700/13 سال رسیدند و فرمول های شان را با آن تطبیق داده و یک صدا به آن معتقد شدند!؟!؟ چرا این دانش پر ارزش، زیبا و دل انگیز را به این سیه روئی آلودند؟!



[1] برای شرح این اصل رجوع کنید «تبیین جهان و انسان»