و دربارۀ آیاتی که حدیثی نداریم

و دربارۀ آیاتی که حدیثی نداریم، تنها عامل تعیین کننده ادبیات زبان عرب است و بس، مگر در آیات متشابهات که باید علمش را به خدا و رسول(ص) و اهل بیت(ع) وابگذاریم.

ب: اصل بالا مفهوماً قاعدۀ دیگری را به ما یاد می دهد: اگر یک حدیث فاقد سند صحیح، با نصّ روشن قرآن مطابقت داشته باشد آن را بپذیرید. از باب مثال حدیث بی سندی آمده و می گوید: نماز شب مستحب است، باید آن را بپذیریم لیکن نه به عنوان سخنی که حتماً از امام معصوم صادر شده است. زیرا ما حق نداریم هر سخنی را به امام(ع) نسبت دهیم گرچه یک سخن درست باشد.

متاسفانه اکثر حدیث هائی که در متون تفسیری آمده اند یا فاقد سند یا فاقد صحت سند هستند. و از همه شگفت تر روش علامه طباطبائی(ره) است در این مسئله.

3- آیات اول سورۀ والمرسلات

شش آیه اول موضوع بحث ما است به شرح زیر:

1- وَ الْمُرْسَلاتِ عُرْفاً.

2- فَالْعاصِفاتِ عَصْفاً.

3- وَ النَّاشِراتِ نَشْراً.

4- فَالْفارِقاتِ فَرْقاً.

5- فَالْمُلْقِياتِ ذِكْراً.

6- عُذْراً أَوْ نُذْراً.

مجمع البیان: طبرسی(ره) می گوید: 1- وَ الْمُرْسَلاتِ عُرْفاً، یعنی بادها که پی در پی فرستاده می شوند مانند یال اسب، و این قول از ابن مسعود، ابن عباس، مجاهد، قتاده و ابی صالح نقل شده است.

لغت: عرف: یال اسب.

2- و گفته شده مراد از مرسلات ملائکه هستند که برای رساندن اوامر و نواهی خداوند فرستاده می شوند.

3- و در روایت دیگر از ابن مسعود، آمده که مراد ملائکه هستند.

4- و نیز از طریق ابوحمزه ثمالی، از اصحاب علی(ع) از آن حضرت روایت شده که مراد ملائکه است.

(حدیث را بررسی خواهیم کرد).

5- و گفته شده: مراد از مرسلات پیامبران هستند.

(این اولین بار است که می بینیم صیغه جمع مؤنث سالم به مردانی که پیامبر هستند تفسیر می شود!!!).

در تفسیر «فَالْعاصِفاتِ عَصْفاً» می گوید: یعنی بادهائی که به شدت می وزند و «عصوف» یعنی وزش شدید باد.

و دربارۀ «وَ النَّاشِراتِ نَشْراً» اقوال زیر را آورده است:

1- مراد از ناشرات بادها هستند که ابرها را نشر کرده و باران را می آورند.

2- از ابو حمزه و ابو صالح نقل شده که مراد از ناشرات ملائکه هستند.

(همان حدیث بالا، که بررسی خواهد شد).

3- در نقل دیگر از ابو صالح آمده: ناشرات باران ها هستند که گیاهان را نشر می کنند.

4- حسن بصری گفته است: مقصود بادها هستند که خداوند از لطف و رحمتش آن ها را نشر می کند.

5- جبائی گفته است: مراد بادها هستند که ابرها را در هوا منتشر می کنند.

فَالْفارِقاتِ فَرْقاً: از ابن عباس و ابو صالح نقل شده: مراد ملائکه هستند که احکام را
می آورند تا فرق میان حق و باطل، حلال و حرام، روشن شود.

2- حسن بصری، ابو حمزه، قتاده گفته اند: فارقات آیات قرآن هستند که فرق میان حق و باطل، هدایت و ضلالت را بیان می کنند.

3- مجاهد گفته است: فارقات بادها هستند که ابرها را از همدیگر جدا کرده و در میان شان ایجاد شکاف می کنند.

فَالْمُلْقِياتِ ذِكْراً: از قتاده و ابن عباس نقل شده: یعنی ملائکه که ذکر را به انبیاء القاء
می کنند و انبیاء نیز آن را به امّت ها القاء می کنند.

عُذْراً أَوْ نُذْراً: 1- حسن بصری گفته است: یعنی عذری است از جانب خداوند بر بندگانش که بدانند عذاب قیامت بر اساس یک حکمت است. و انذار و اخطار است به آینده خوفناک در معاد.

2- از جبائی نقل شده که باید میان «و» قسم و این کلمات، کلمۀ «ربّ» مقدّر شود: و ربّ الملقیات- و ربّ الناشرات- و ربّ الفارقات: سوگند به پروردگار ملقیات و… اما دیگران گفته اند خداوند به خود این اشیاء سوگند یاد کرده تا ما را به اهمیت آن ها متوجه کند.

دقت در این گونه متون تفسیری روشن می کند که آن چه تفسیر نامیده می شده مصداق «هر که از راه رسیده از جیب خودش حرفی را می گفته است» بوده بی قاعده و بی قانون، بی در و بی پیکر.

منهج الصادقین: مرحوم کاشانی برخلاف دیگران کلمۀ «عُرف» را به معنی «خوبی» ضد «بدی»- العُرف ضد النّکر- گرفته است نه به معنی یال اسب یا به «پشت سرهم آمدن به طور مرتب». و می گوید: مراد از مرسلات فرشتگان هستند که برای ترویج نیکوئی ها یعنی امر به معروف و نهی از منکر که موجب هدایت است، و اشاره به آیات قرآن است که نازل شده اند برای نیکوئی و خیر خواهی به بندگان. و خلاصۀ آن چنین می شود:

سوگند به فرشتگانی که با آیات قرآن برای ترویج نیکوئی ها فرستاده می شدند.

اشاره می کند که این اقوال از علی(ع) نیز روایت شده است. مرادش همان روایت است که طبرسی به آن اشاره کرده است در حالی که در آن حدیث، لفظ عرف به معروف مقابل منکر، معنی نشده است بل که به معنی پی در پی آمدن مانند یال اسب در نظر است. و گفته شد که آن حدیث را بررسی خواهیم کرد.

آن گاه دو قول دیگر می آورد:

1- بادهای عذاب که روان گردانیده شده اند متتابع و متعاقب یکدیگر.

2- نفوس کامله که به ابدان فرستاده شده اند به جهت استکمال آن (بدن ها).

دربارۀ بقیۀ آیه ها عین عبارت او را با ادبیات قدیمی خودش می آورم:

فالعاصفات: پس سوگند به ملائکه که سخت جهنده و رونده اند.

عصفاً: سخت جهیدنی و رفتنی در امتثال اوامر الهی مانند وزیدن باد.- یا: به آیات قرآنی که محو کننده و زایل سازندۀ احکام اند، یعنی ناسخ شرایع و ادیان متقدّمه اند.- یا: به بادهای جهنده بسختی به جهت تعذیب کفار و استیصال ایشان.- یا: به نفوس کامله که برنده و نیست سازنده اند ماسوای حق را.

و النّاشرات: و سوگند به فرشتگان که نشر کنندگانند شرایع و کتب را و منتشر سازندۀ اجنحۀ خود را نزد فرود آوردن وحی به انبیاء.

نشراً: منتشر ساختنی به آیات قرآنی که آثار هدایت را منتشر می گردانند برای خاص و عام.- یا: به بادهای پراکنده برای استراحت بندگان.- یا: به نفوس کامله که نشر کننده نفوس اند که مرده اند به جهل و ضلالت به القای علم و هدایت در قلوب ایشان.

(در معنی اخیر، نشر را به معنی نشاط گرفته است از باب نشر القلب).

فالفارقات: پس سوگند به ملائکه که جدا کننده اند مر حق و باطل را از یکدیگر.

فرقاً: جدا کردنی.- یا: به آیات قرآنی که جدا کننده خیراند از شر.- یا: به ریاح که مفرّق سازندۀ اشراراند.- یا: به نفوس کامله که فارق حق و باطل اند از هم.

فالملقیات: پس به فرشتگان که افکنندگان اند به پیغمبران ذکر و وحی را.- یا: به آیات قرآنی که القای ذکر حق می کنند در میان عالمیان.- یا: به بادهائی که سبب ذکر می شوند، چه مشاهدۀ هبوب موجب ذکر حق است و استدلال بر آن بر قدرت حق.- یا: به نفوس کامله که افکنندۀ ذکراند در قلوب بندگان.

عذراً: به جهت عذر محقانِ صواب کار.

نذراً: با بیم کردن مبطلانِ تبه روزگار. یعنی القای ذکر به جهت آن است که اهل حق اعتذار جویند به خدا به توبه و استغفار در وقت مشاهدۀ نعمای الهی…

توضیح: 1- خط تیره (-) را من در میان اقوال افزودم تا از همدیگر مشخص شوند.

2- آن چه در عبارت مجمع البیان مشاهده کردیم، عذراً را به معنی اتمام حجت (تا جای عذری برای مردم نماند و در روز قیامت نگویند: خدایا چرا ما را هدایت نکردی؟) تفسیر کرده بودند. اما کاشانی آن را به معنی توبه و عذر خواهی بندگان از خدا، گرفته است.

3- در هر صورت، مرحوم کاشانی همۀ آیات پنجگانه را به معنی ملائکه نیز تفسیر کرده است گرچه در کنار آن به معانی اشیاء مادی مانند بادها نیز اشاره دارد.

4- به وضوح روشن است که مفسرین(قدس سرهم) اقوال مختلف، در هم و برهم، نامطمئن، آمیخته با شدید ترین تردید آورده اند که همگی از افراد غیر مسئول نقل می شوند. حتی بر حدیثی که اشاره می کنند با دیدۀ شک و تردید می نگرند.

تفسیر منسوب به علی بن ابراهیم قمی:

وَ الْمُرْسَلاتِ عُرْفاً: آیاتی که پشت سر هم بیایند.

(منظورش خیلی روشن نیست آیات قرآن را در نظر دارد یا معنی لغوی را قصد کرده که حوادث طبیعی و آفرینشی باشد).

فَالْعاصِفاتِ عَصْفاً: مراد قبر است. 

وَ النَّاشِراتِ نَشْراً: نشر اموات (برای قیامت) است.

فَالْفارِقاتِ فَرْقاً: جنبندگان (هر موجود جان دار که دارای تشخیص چیزی از چیزی هستند) است.

فَالْمُلْقِياتِ ذِكْراً: ملائکه.

عُذْراً أَوْ نُذْراً: یعنی خداوند می گوید شما را اعذار و انذار می کنم…

تفسیر بیضاوی (انوار التنزیل و اسرار التاویل): ابتدا پنج آیه اول را در یک نسق معنی کرده است می گوید:

خداوند در این پنج آیه به گروه های ملائکه سوگند یاد کرده:

گروه اول: فرشتگانی که آن ها را با اوامر خودش، پی در پی فرستاده و آن ها مانند باد وزنده در امتثال امر خدا وزیدند و شرایع را در زمین منتشر کردند.

گروه دوم: فرشتگانی که با آوردن علوم وحیانی، نفوسی را که در اثر جهل خود مرده حساب می شوند، زنده کردند. (در این معنی کلمه نشر به معنای حیات علمی تفسیر می شود) بدین سان میان حق و باطل تفکیک کردند. زیرا به انبیاء القاء ذکر کردند و ذکر عبارت است از اِعذار برای اهل حق و انذار برای اهل باطل.

گروه سوم: فرشتگانی که ویژۀ آوردن قرآن بودند، آیات قرآن را در هر مورد از عرف (فرهنگ زیستی مردم) که لازم بود به محمد(ص) آوردند و بر دیگر کتاب ها و ادیان وزیدند و آن ها را منسوخ کرده و آثار هدایت و داوری ها را در مشرق و مغرب منتشر و میان حق و باطل تفکیک کردند. ذکر را به میان عالمیان القاء کردند.

سپس به قول دوم می پردازد: خداوند (سوگند یاد کرده) به روح های کامل که به بدن ها فرستاده می شوند تا آن ها را به کمال برسانند که بر ما سوی الله وزیدند و اثر آن را در همۀ اعضاء منتشر کردند. در نتیجه، نفوس توانستند میان حق و باطل فرق گذارند و دانستند که همه چیز فانی است غیر از وجه خدا، پس ذکر را القاء کردند به طوری که در دل ها و زبان ها نباشد مگر ذکر خدا.

قول سوم: سوگند بر بادهای عذاب، است که فرستاده شده و می وزند. و نیز بر بادهای رحمت که ابرها را در جوّ منتشر کرده و القای ذکر می کنند یعنی سبب می شوند که شخص عاقل با مشاهدۀ وزش آن ها و آثارشان، به ذکر خدا بپردازد و کمال قدرت خدا را به یاد آورد.

فخررازی: رازی نیز مانند دیگر مفسّران به شرح احتمالات می پردازد. زیرا هیچ مفسّری در تفسیر آیه های اول سوره های مورد بحث، نظریۀ قاطع نداده است و همگی دست به دامن احتمالات شده اند. ویژگی رازی دسته بندی کردن احتمالات است او که قهرمان «تشقیق شقوق» و «تفکیک احتمالات» است در این باره می گوید:

دربارۀ آیه های پنجگانه چند مسئله هست: مسئله اول: آیا مراد از کلمات پنجگانه (مرسلات، عاصفات، ناشرات، فارقات، ملقیات) تنها یک جنس از ملائکه است، یا هر کدام از آن ها گروه ویژه ای از فرشتگان را شامل می شود؟-؟

احتمال اول: مراد از کلمات پنجگانه تنها یک جنس از ملائکه است: در این صورت کلمه «عرفاً» را به چند وجه تفسیر کرده اند:

الف: عرفاً یعنی متتابعاً و پی در پی مانند موهای یال (اسب) و حیوان درنده.

ب: ممکن است معنای عرفاً، عرف ضد نکر (معروف در مقابل منکر) باشد؛ اگر این فرشتگان برای رحمت فرستاده شوند معنی آن روشن است که رحمت مصداق معروف است. و اگر برای عذاب فرستاده شوند، گرچه از نظر کفار عذاب مصداق معروف نیست اما از نظر مومنان و انبیاء آن نیز معروف است زیرا انتقام آنان از کفار گرفته می شود.

ج: می توان گفت: عرفاً مصدر است نه اسم؛ گویا گفته شده: «والمرسلات ارسالاً، ای متتابعة»: سوگند به فرشتگانی که فرستاده می شوند فرستاده شدن پی در پی.

و بر اساس این احتمال اول، در فَالْعاصِفاتِ عَصْفاً نیز دو احتمال وجود دارد:

1- وقتی که خداوند فرشتگان مذکور را فرستاد آنان در پروازشان مانند وزیدن بادها وزیدند.

2- مراد نابود کردن است که آن فرشتگان بر روح کافران می وزند و آنان را نابود
می کنند.

(نقد: رازی در این بخش از سخنش، اصل مبنای خودش را نقض کرده است چرا که او بنا را بر این گذاشته هر پنج کلمه به یک جنس از فرشتگان معنی شوند، اما مرسلات را به فرشتگان رحمت و عذاب (هر دو) معنی کرده و عاصفات را فقط به فرشتگان عذاب معنی می کند.)

آن گاه مطابق همان احتمال اول به تفسیر آیه سوم می پردازد و می گوید: وَ النَّاشِراتِ نَشْراً: 1- فرشتگان وقتی که می خواهند به زمین بنشینند بال های شان را باز می کنند (مانند مرغان در حال نشستن به زمین).

2- فرشتگان، شرایع را در زمین منتشر می کنند.

3- رحمت یا عذاب را پخش می کنند.

4- در روز محشر نامه های اعمال را پخش می کنند.

فَالْفارِقاتِ فَرْقاً: فرشتگان میان حق و باطل تفکیک می کنند.

فَالْمُلْقِياتِ ذِكْراً: ملائکه ذکر را به انبیاء القاء می کنند. و مراد از ذکر یکی از دو معنای محتمل است:

الف: مطلق علم و حکمت.

ب: فقط قرآن. گرچه در این صورت تنها جبرئیل است که قرآن را نازل کرده لیکن برای تعظیم مقام او جایز است به جای صیغۀ مفرد صیغۀ جمع به کار رود.

آن گاه به احتمال دوم (که گفته شود مراد از هر کدام از کلمات: مرسلات، عاصفات، ناشرات، فارقات، ملقیات، یک گروه ویژه از فرشتگان است که هر گروه کار ویژه خود را دارد) می پردازد و گروه ها را می شمارد:

1- گروهی که برای ابلاغ وحی فرستاده می شوند.

2- گروهی که برای ثبت اعمال بندگان مامور هستند که به نوبۀ خود به دو گروه فرعی تقسیم می شوند:

الف: ثبت کنندگان اعمال انسان ها، در روز.

ب: ثبت کنندگان اعمال انسان ها در شب.

3- آنان که برای قبض روح آدمیان فرستاده می شوند.

4- گروهی که مامورند وحی را از آسمانی به آسمان دیگر برسانند تا (دست به دست) به فرشته آسمان(اول) و به زمین برسد.

5- گروهی که هر روز از «بیت المعمور» به کعبه نازل می شوند.

رازی سعی کرده پنج گروه را تعیین کند تا به تعداد کلمات پنجگانه باشد اما در واقع تنها 4 گروه را شمرده است. زیرا نازل کنندگان وحی همان ها هستند که آسمان به آسمان و دست به دست وحی را به زمین می رسانند. یعنی گروه چهارم که او شمرده همان گروه اول است.

تفسیر جلالین: در این تفسیر، عُرف فقط به معنی یال اسب معنی شده. عاصفات نیز تنها به بادها تفسیر شده است. همچنین ناشرات به بادهائی که باران را منتشر می کنند. فارقات نیز به آیات قرآن که فارق میان حق و باطل و فارق میان حلال و حرام هستند، ملقیات به فرشتگانی که وحی را آورده و به پیامبران القاء می کنند، معنی شده است.

تفسیر صافی: فیض کاشانی ابتدا آن چه را که در مجمع البیان و تفسیر منسوب به علی بن ابراهیم آمده، نقل کرده، نظریه خودش را نیز به عنوان یک احتمال آورده است می گوید:

گویا این آیه ها به نشانه های رجعت، نشانه های شروع قیامت، پخش شدن خاک ها از گورها، نشر اموات از گورها، پدیدار شدن دابّة الارض، جدا شدن مومن از کافر، که همگی بی تردید واقع خواهند شد، اشاره دارند.