نمونه دوم از آیاتی که تفسیر آن ها به مردم آخرالزمان واگذاشته شده است

 

2- نمونۀ دوم:

نمونه دوم از آیاتی که تفسیر آن ها به مردم آخرالزمان واگذاشته شده آیه های اول سورۀ حدید است. در همان سخن امام زین العابدین(ع) که فرمود معنای صمد را مردم آخرالزمان خواهند فهمید (بحار، ج3 ص263- 264 ح21) ادامه می دهد: وَ الْآيَاتِ مِنْ سُورَةِ الْحَدِيدِ إِلَى قَوْلِهِ «وَ هُوَ عَلِيمٌ بِذاتِ الصُّدُورِ» فَمَنْ رَامَ مَا وَرَاءَ ذَلِكَ فَقَدْ هَلَك: و نیز آن آیه ها که در سورۀ حدید تا «وَ هُوَ عَلِيمٌ بِذاتِ الصُّدُورِ»- را برای مردم آخرالزمان که در علم متعمق می شوند نازل کرده است- پس هر کس فراتر رود به هلاکت دینی می افتد.

امام(ع) مردم زمان خویش و دیگر اعصار را که پیش از آخرالزمان باشند از تعمق در آیه های مذکور باز می دارد و تعمّق در آن ها را انحصاراً کار متعمّقون آخرالزمان، می داند.

حرف «الـ» در «الآیات» نشان می دهد که چند آیه ای از سورۀ حدید در محافل مباحثاتی مطرح بوده همان طور که صمد مطرح بوده است و حرف «الـ» به اصطلاح ادبی عهد ذهنی و اشاره به آن است.

اینک نگاهی به آیه های اوّل سوره حدید:

1- سَبَّحَ لِلَّهِ ما فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ هُوَ الْعَزيزُ الْحَكيمُ. امام(ع) که می فرماید «الایات= آن آیات» شامل این آیه نمی شود: زیرا نه مردم زمان های پیشین و نه مردم آخرالزمان، هیچکدام ماهیت و چیستی این تسبیح را نخواهند فهمید که در آیه 44سورۀ اسراء می فرماید: تُسَبِّحُ لَهُ السَّماواتُ السَّبْعُ وَ الْأَرْضُ وَ مَنْ فيهِنَّ وَ إِنْ مِنْ شَيْ‏ءٍ إِلاَّ يُسَبِّحُ بِحَمْدِهِ وَ لكِنْ لا تَفْقَهُونَ تَسْبيحَهُم. و هر وقت حتی در آخرِ آخرالزمان، قرآن را باز کنید خواهید دید می گوید: لاتفقهون تسبیحهم. ‏

2- لَهُ مُلْكُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ يُحْيي‏ وَ يُميتُ وَ هُوَ عَلى‏ كُلِّ شَيْ‏ءٍ قَدير. این آیه نیز مشمول سخن امام(ع) نیست زیرا هر فرد موحّد در هر عصر اعم از اعصار پیشین و آخرالزمان، پیام این آیه را هم درک می کند و هم به آن معتقد است. مراد امام(ع) سه آیه بعدی است:

3- هُوَ الْأَوَّلُ وَ الْآخِرُ وَ الظَّاهِرُ وَ الْباطِنُ وَ هُوَ بِكُلِّ شَيْ‏ءٍ عَليم‏.

استادی از اساتید (که زمانی خودم نیز شاگرد او بودم) نوشته است: امام سجّاد(ع) فرموده است پیام این آیه را متفکران آخرالزمان خواهند فهمید؛ و ملاصدرا مصداق آن است که توانسته این آیه را معنی کند.

منظورش این است: ملاصدرا با تشریح «وحدت وجود» که می گوید «اعلم انّ واجب الوجود کلّ الاشیاء» ثابت کرده خداوند همه چیز است همۀ اشیاء، اول و آخر، ظاهر و باطن، همگی خدا هستند.

اما توجه ندارد: اولاً ملاصدرا از افراد آخرالزمان نیست که در 4 قرن پیش می زیست. ثانیاً محی الدین در قرن پنجم و حدود شش قرن پیش از او همین آیه را بر وحدت وجود دلیل آورده و روی آن مانور داده است. ثالثاً جنید، حلاج، بایزید بسطامی و دیگر صوفیان از اوایل قرن دوم هجری به آن پرداخته و به آن معتقد بودند.

در جلد دوم کتاب «محی الدین در آئینه فصوص»، تفسیر آخرالزمانی این آیه را تحت عنوان «بزرگ ترین تکیه گاه محی الدین» آورده ام و آن را به وسیله حدیثی از امام صادق(ع) تفسیر کرده ام.

ممکن است بفرمائید: اگر آیه توسط حدیث تفسیر شده پس اختصاص به مردم آخرالزمان نداشته است.

نمی دانم با چه زبانی بگویم تا بوی خودستائی نداشته باشد: همان حدیث نیز در کنار آیه، چنان که باید معنی نشده بود، این بندۀ حقیر به لطف و عنایت اهل بیت(ع) هر دو را با هم تفسیر کرده ام مشکل پیشینان در عدم شناخت کامل «زمان» بود که امروز توسط دانش فیزیک تکمیل شده است. در آن جا سخن از آخرالزمان نیاورده ام. علاقمندان به آن کتاب مراجعه فرمایند.

4- هُوَ الَّذي خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ في‏ سِتَّةِ أَيَّامٍ ثُمَّ اسْتَوى‏ عَلَى الْعَرْشِ يَعْلَمُ ما يَلِجُ فِي الْأَرْضِ وَ ما يَخْرُجُ مِنْها وَ ما يَنْزِلُ مِنَ السَّماءِ وَ ما يَعْرُجُ فيها وَ هُوَ مَعَكُمْ أَيْنَ ما كُنْتُمْ وَ اللَّهُ بِما تَعْمَلُونَ بَصير.

مسئلۀ آفرینش جهان در شش روز، را در اوایل کتاب «تبیین جهان و انسان» بخش «جهان شناسی1» شرح داده ام هر کدام از آن روزها 000/000/250/18 سال از سال های کره زمین می شود. اینک ما در روز هفتم هستیم که حدود 000/500/687/13 سال از آن طی شده است یعنی از آغاز پیدایش کهکشان های کنونی تا به امروز.

محتوای این بحث به حدی علمی و جالب بود که ابتدا دو نفر از اساتید کمبریج در صدد مصادرۀ آن و ثبت آن به نام خود بر آمدند که با سعی و کوشش بسیار توانستیم فعلاً از این سرقت شان جلو گیری کنیم، در این باره مجدداً از کمک و حمایت خانم دکتر اعظمی ساکن امریکا تشکر می کنم.

اما آقای «ت. پادنابان» از کمبریج در کتاب «پس از نخستین سه دقیقه» آخرین اصل از اصول آن یعنی رقم 000/500/687/13 را به صورت روند 000/000/700/13، آورده و سرقت کرده است. پیش از آن دست اندرکاران کیهان شناسی میان 000/000/000/8 تا 000/000/000/20 سال سرگردان بودند. پس از آن با آزمایش های نوری، همگان به آن معتقد شدند. اصل قضیه از آنِ قرآن و اهل بیت(ع) است که با محاسبه های ریاضی از آیات و احادیث توضیح داده بودم، مشروح داستان این سرقت در مصاحبه ای که در سایت بینش نو هست، آمده است.

5- لَهُ مُلْكُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ إِلَى اللَّهِ تُرْجَعُ الْأُمُورُ.

به گمانم همین آیه نیز مشمول سخن امام(ع) و عبارت «الآیات» که فرموده، نباشد زیرا جملۀ اول آن در آیه دوم نیز آمده، شاید در جمله دوم یعنی «و الی الله ترجع الامور» پیامی باشد که ما از درک آن عاجز هستیم گرچه در آخرالزمان زندگی می کنیم.

6- يُولِجُ اللَّيْلَ فِي النَّهارِ وَ يُولِجُ النَّهارَ فِي اللَّيْلِ وَ هُوَ عَليمٌ بِذاتِ الصُّدُور.

درک و تحلیل گردش انتقالی و وضعی کرۀ زمین برای مردم عصر ائمه طاهرین سخت دشوار بود با این همه درست مانند سرگذشت واژه «صمد» که بحث شد، هم در قرآن و هم در احادیث ائمه(ع) آمده است به طوری که شیخ طوسی (رئیس طائفه علمای شیعه) در تفسیر «تبیان» به کرویت و حرکت کره زمین معتقد است و در عصر ما خیلی ها (از جمله بنده) دربارۀ آن بحث کرده اند.

3- نمونۀ سوم: 

نمونه سوم از َآیاتی که مختص اندیشمندان آخرالزمان هستند، عبارتند از 22 آیه که در آغاز 5 سوره به شرح زیر قرار دارند:

1- پنج آیه در آغاز سوره عادیات.

2- پنج آیه در آغاز سوره مرسلات.

3- سه آیه در آغاز سوره صافات.

4- چهار آیه در آغاز سوره ذاریات.

5- پنج آیه در آغاز سوره نازعات.

دربارۀ نمونه های اول و دوم از زبان حدیث شنیدیم که آن ها به مردم آخرالزمان اختصاص دارند. اما دربارۀ این 22 آیه از 5 سورۀ مذکور، دلیل حدیثی بر چنین اختصاصی، نداریم. پس به چه دلیل آن ها را ویژۀ آخرالزمان می دانیم؟

به دلیل این که پیشینیان نتوانسته اند آن ها را تفسیر کنند و خودِ این واقعیت، بزرگ ترین دلیل است که تفسیر آن ها نیاز مند زمان بوده است.

درست است این ادّعا بس بزرگ است اما عین واقعیت است که در بخش دوم به همراه خواننده محترم به شرح و اثبات آن، می پردازیم.

در این جا مبحث «نقش عنصر زمان در تفسیر قرآن» و چگونگی استفاده از علوم، حدود و شرایط چنین کاری، تمام می شود و در بخش بعدی به بررسی این 22 آیه می پردازیم.