مشکل بزرگ دانشمندان غربی

مشکل بزرگ دانشمندان غربی: غربیان چرا این واقعیت را در نمی یابند؟ به دو دلیل:

1- یکی از اشتباهات بزرگ شان این است که قانون گسترش جهان را، انبساطی و بادکنکی می دانند، نه تغذیه ای.

2- آنان همیشه و هر وقت که به پرسشِ «بالاخره پذیرفته ایم که جهان در حال گسترش است، اگر به قهقرا برگردیم می رسیم به جائی که جهان خیلی کوچک و ریز بوده است، آن چیز کوچک از کجا آمده است؟». در بن بست می مانند؛ نمی توانند بگویند: آن چیز کوچک از چیز دیگری خلق شده. زیرا به روشنی می بینند که چنین سخنی غلط است.[1]

مکتب قرآن و اهل بیت(ع) می گوید: آن چیز اولیه به فرمان و امر «کن فیکون»، ایجاد شده است. و آن امر هنوز هم در مرکز جهان به طور مدام ایجاد می کند و به شش جانب
می فرستد.

نباید گمان کنیم که: چون غربیان نسبت به دین و خدا با مسامحه رفتار می کنند، لذا نمی توانند این «امر» را بپذیرند. هرگز چنین نیست. همان طور که پیش تر به شرح رفت دست اندرکاران این علوم معتقدترین افراد درباره خدا و قدرت خدا هستند. آنان یهودی یا مسیحی هستند نه در کتاب عهد جدید شان و نه در کتاب عهد عتیق شان و نه از پیامبران شان چیزی از «امر» بدین شرح و بدین معنی به دست شان نرسیده تا دربارۀ آن بیندیشند. از چند سال پیش که مجلدات کتاب «تبیین جهان و انسان» توسط خود من به دست شان رسید، در این باره می اندیشند که نظام سیاسی جامعه شان و در مواردی تعصبات خودشان، مانع از آن است که این اصول قرآنی را به نام قرآن اعلام کنند.

خدایا بر  ما امّت محمد(ص) و پیروان اهل بیت(ع) توفیقی عنایت کن که پیش از غیر مسلمانان، از علم و دانش قرآن و اهل بیت(ع) بهره بگیریم. و ما را از یونانیات و بودائیات نجات ده.

اینک ترجمه آیه ها بر طبق مبانی برگرفته از خود قرآن: کلمه نازعات از مادّه نَزَع، هم در معنی متعدّی کاربرد دارد و هم در معنی لازم. ترجمه ای که بر اساس فیزیک نیوتونی شد، کاربرد متعدی آن است. و ترجمه زیر کاربرد لازم آن، است:

1- وَ النَّازِعاتِ غَرْقاً: سوگند به جدا شوندگانی که در حالت غرق هستند.

گفته شد که آن چه در مرکز جهان ایجاد می شود، در آغاز تنها انرژی است، سپس بخشی از انرژی ها به اتم و ماده تبدیل می شوند. آیه در مقام بیان این نکته است که: این تقسیم شدن بخشی از انرژی ها و تبدیل شدن شان به مواد، این طور نیست که مواد در یک جانب قرار بگیرند و انرژی ها در یک جانب دیگر. بل که پس از تقسیم نیز مواد (اتم، کره، منظومه و کهکشان) همگی در درون بخش دیگر که انرژی است، غرق هستند؛ همگی در اقیانوس عظیم انرژی که همۀ فضای بس پهناور جهان را پر کرده است، غرق هستند.

2- وَ النَّاشِطاتِ نَشْطاً: و سوگند به گره زنندگان که یک گره ناشناخته و نامأنوس درست می کنند.

اتم در مقایسه با انرژی، یک گره است. همچنین یک کُره، و همین طور یک منظومه، و همین طور یک کهکشان، و همچنین مجموع کهکشان ها و بالاخره جهان با هفت پوسته اش یک گره است.

اما خود جهان؛ کلّ جهان به عنوان یک گره در اقیانوس انرژی غوطه ور نیست. زیرا سطح پوسته هفتم جهان، پایان و انتهای ماده و انرژی است؛ از سطح پوستۀ هفتم به بعد نه انرژی وجود دارد و نه ماده.

موریس مترلینگ در آثارش می پرسد: آن سوی مرز پایانی جهان چیست؟ عدم است؟ چنین پاسخی درست نیست زیرا عدم، عدم است و نمی تواند باشد؛ این که می گوئید «است» یعنی «هست» عدم، هست نمی شود. پس باید بگوئید جهان انتها ندارد.


مکتب قرآن و اهل بیت(ع) می گوید: آن سوی مرز جهان، عدم نیست. زیرا آن مرزِ وجود نیست مرز پایانی ماده و انرژی است نه مرز هر وجود، خداوند همه جا هست آن جا که «جا»- مکان- هم وجود ندارد، هست[2]

3- وَ السَّابِحاتِ سَبْحاً: و سوگند به شناورانی که در حالت یک شنای ویژه و ناشناخته برای عموم، هستند.

4- فَالسَّابِقاتِ سَبْقاً: پس؛ به پیش روندگانی که سبقت و پیشروی ویژه و ناشناخته برای عموم، دارند.

در پیدایش و روند گسترش جهان، ایجاد شدگان پیشین، بر ایجاد شدگان واپسین سبقت دارند.

آیه در مقام بیان این است که توجه دهد: خداوند جهان را همچنان که هست و هیکل و پیکر بس بزرگ دارد، به طور ناگهانی و خلق السّاعه نیافریده است؛ در آغاز بس کوچک و ریز بود که به طور مداوم تغذیه شد و بزرگ گشت و همچنان بزرگ می شود.

5- فَالْمُدَبِّراتِ أَمْراً: پس؛ سوگند به آن ها که «امر»- کن فیکون- را دنبال می کنند.

گفته شد همه چیز جهان، به دنبال آن امر و پیروی از آن، و برای عمل به آن، هستند تا محقق شود آن چه که خدا امر فرموده است. فَسُبْحانَ الَّذي بِيَدِهِ مَلَكُوتُ كُلِّ شَيْ‏ءٍ وَ إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ[3]: پاک و منزّه است خدا که قوام- و نظام، سازمان- هر چیز به دست اوست و به سوی او برخواهید گشت.

سُبْحانَ رَبِّ السَّماواتِ وَ الْأَرْض‏: پاک و منزّه است پرورندۀ آسمان ها و زمین[4].

رَبَّنا ما خَلَقْتَ هذا باطِلاً سُبْحانَكَ فَقِنا عَذابَ النَّارِ: ای پروردگار ما این همه را بیهوده نیافریده ای پاک منزّهی تو، پس ما را از عذاب آتش حفظ کن.



[1] زیرا لازمه صدور از وجود خدا، تجزیۀ وجود خدا است و خدای متجزّی خدای مرکب می شود و مرکب مسبوق است به اجزای خودش

[2] شرح بیش تر در کتاب «تبیین جهان و انسان» سایت بینش نو

[3] سوره یس، آیه 83

[4] سوره زخرف، آیه 82