فیزیک و کیهان شناسی منشأ اصلی «فلسفۀ مؤخّر»

فیزیک و کیهان شناسی منشأ اصلی «فلسفۀ مؤخّر» است؛ یعنی فلسفه ای که از علم بر می خیزد که این نیز پیشتر به اشاره گذشت. متاسفانه تا امروز مباحث توحید و معاد را از دریچۀ «فلسفۀ مقدم» که به نظر طرفدارانش باید منشأ همۀ علوم باشد و همۀ علوم (اعم از تجربی و انسانی) از آن بر خیزند، نگریسته اند. و ابلیس و کابالیسم نیز همین فلسفه را دوست دارند. زیرا غیر از تخیلات نتیجه ای نداشته و ندارد.

کابالیسم برای کنترل علم (به ویژه فیزیک و کیهان شناسی) شخصیت های معروف علمی را وادار می کند که گاهی سخنان نادرست را که بر خلاف یافته های علمی شان است، به زبان بیاورند و در میان مردم پخش شود. و می دانند وقتی که شخصیت های نامدار چنین نظریه ها را ابزار کنند، دون پایگان علمی، و نیز آنان که ادای دانش و روشنفکری در می آورند، آن نظریه ها را ترویج خواهند داد. از این قبیل است انکار ربوبیت از زبان هاوکینگ.

خوشبختانه اکثریت قریب به اتفاق شخصیت های بزرگ این دو علم، تا حدودی و دستکم در اعلام اعتقاد به وجود خدا، زیر بار خواستۀ کابالیسم نرفتند (همان طور که پیشتر به شرح رفت که خود ابلیس هم به خدا معتقد است). لیکن دربارۀ معاد معمولاً سکوت کردند، به دلایل زیر:

1- معادی که از ناحیۀ مسیحیت و دیگر ادیان به آنان معرفی می شد، کاملاً غیر علمی بود. حتی معاد اسلام که در متن قرآن و تبیین های اهل بیت(ع) کاملاً و دقیقاً علمی بیان شده، از همان روز رحلت پیامبر(ص) محبوس و مهجور شد و کابالیسم بر مسلمانان مسلط شد. و معاد علمی قرآن، در قالب و ماهیت کاملاً غیر علمی، ارائه شد[1].

2- فیزیک و کیهان شناسی، دربارۀ معاد به بلوغ خود نرسیده بود تا بتواند دربارۀ معاد نیز (آن طور که دربارۀ توحید با استقلال علمی به خدائی که با خدای مسیحیت کاملاً فرق دارد رسیده بود) به معاد علمی نیز برسد.

فیزیک و کیهان شناسی دربارۀ این که «جهان به کجا می رود»، مانده بود و غوغای پر سروصدای «انبساط جهان» و «انقباض جهان» موضوع فکر و اندیشه بود.

با نشر جزوه های تدریسی «تبیین جهان و انسان» و نسخه های چاپی آن (که حتی به دانشگاه های متعدد جهان از جمله دانشگاه کمبریج که ستاد جناب هاوکینگ است) ثابت شد که گسترش جهان انبساطی نیست (گرچه انبساط و انقباض در درون جهان هست امّا گسترش کل جهان انبساطی و بادکنکی نیست) بل که جهان می خورد و گسترش می یابد. و این گسترش ابدی است. و پاسخ جهان به کجا می رود و چگونه می رود، روشن شد، و در ضمن آن زندگی پس از مرگ نیز از دیدگاه همین دو علم (گرچه فقط در کلیات) تبیین شد.

تکاپوی هاوکینگ و چند نفر دیگر، عکس العملی است در برابر کتاب «تبیین جهان و انسان» و کتاب «قرآن و نظام رشته ای جهان»، که تحت فشار کابالیسم انجام می یابد. تا فیزیک و کیهان شناسی همچنان دور از مسائل معاد بماند.

می دانم که خوانندۀ این دفتر، از مشاهده این سخنان من تعجب می کند، و توقع ندارم (که در این دنیای وارونه که علاوه بر هر نوع وارونگی، دین و قرآن نیز (در علوم طبیعی) برای شان وارونه معرفی و تفسیر شده است) کسی این گفتار من را کاملاً بپذیرد. اما خیلی دور نیست آن روزی که دانشمندان این دو دانش عظیم و شیرین و خدا جو و بزرگ عامل هستی شناسی، با ندای بس بلند حتی جزئیات معاد را نیز شرح دهند. آن روز چه جهان زیبائی خواهد بود و چه انسان آگاه و سعادتمندی.

بلی درست است: پیش از موعد و پیش از فرا رسیدن زمینۀ این نظریه، سخن گفته ام. اما همان موعد و زمینه نیز با اقداماتی از این قبیل، فرا می رسد و فراهم می گردد.

به استخراج های خودم از قرآن و تبیین های اهل بیت(ع) ایمان علمی دارم. و ایمان دارم که این یافته ها نه هنر این طلبۀ کوچک است و نه مال من. بل از آنِ قرآن و اهل بیت(ع) است که برخی از غربیان هم می کوشند آن ها را به سرقت برند و هم سعی می کنند از درهم ریختن نظام کابالیستی حاکم بر جهان در مقابل این اصول، پیشگیری کنند.



[1] برای این مطلب نیز رجوع کنید به مباحث آخر کتاب «کابالا و پایان تاریخش»