سوره صافات

سورۀ صافّات

سه آیه اول از سوره صافات، موضوع بحث ما است که باز علی الحساب ترجمه کرده و سپس به شرح و استدلال آن ها می پردازیم:

1- وَ الصَّافَّاتِ صَفًّا: سوگند به صف کشندگانی که صف شان یک صف ناشناخته و نامأنوس برای عامّۀ مردم است.

2- فَالزَّاجِراتِ زَجْراً: پس؛ به رانندگانی که رانش شان یک رانش ناشناخته و نامأنوس برای عامّۀ مردم است.

3- فَالتَّالِياتِ ذِكْراً: پس؛ دنبال کنندگانی که به دنبال یک ذکر (اَمر) ویژه و ناشناخته، می روند.

شرح: جهان سرتاسر صف است؛ اعم از مواد جهان و انرژی هایش.

انرژی: پیش تر گمان می کردند که انرژی صرفاً ماهیت موجی دارد و مثلاً کودکان را محکوم می کردند که چرا نور خورشید را خط خطی نقاشی می کنند، اما در مبحث مرسلات اشاره شد که حق با کودکان است؛ انرژی در عین مواج بودن، رشته ای نیز هست و مانند موهای یال اسب (در کنار هم و بدون خلاء) می باشند. حتی انرژی که از انفجار مواد سوختی داخل موتور، حاصل می شود یک نظام خط خطی و رشته ای دارد که خطوط موّاج آن به پیستون ها فشار آورده و موتور را به حرکت در می آورند.

تجربه روزانه و همیشگی مردم درباره انرژی خورشید، مثال خوبی است[1]؛ حس می کنند که انرژی خورشید مانند نوک سوزن ها به بدن شان می رسد.

جهان سرتاسر صف است: صف انرژی ها به صورت رشته و بدون گره، و صف گره های اتم، مولکول، منظومه و کهکشان. و نیز صف سلول ها، کروموزوم ها، گلبول ها و… در همه جا و در همه چیز حتی ویروس، میکروب و باکتری.

سوگند به قانون سرتاسری جهان، به صف. اما «صفاً» صف ناشناخته و نامأنوس برای عموم.

فرمول: جهان- این دو نوع صف= جهان- جهان.

فالزاجرات زجراً: پس آنان رانندگانی هستند یک رانندگی ای.

جهان سرتاسر، در راندن و رانش است: انرژی ها و مواد در مرکز جهان ایجاد شده و به شش جانب مرسل می شوند؛ ایجاد شده های نو پدید، ایجاد شده های پیشین را به جلو
می رانند. و این رانش و راندن، گسترش و بزرگ شدن جهان را نتیجه می دهند؛ اگر قانون رانش نبود، جهان در حد همان ماده اولیه کوچک[2]، باقی می ماند و عنوان «جهان» به خود نمی گرفت.

سوگند به صف کشندگان که هم راننده و هم رانش پذیر هستند (زجراً) یک راندن و رانش ناشناخته و نامأنوس برای عموم مردم، یک رانش ویژه که همگان آن را نمی بینند.

فرمول: جهان- قانون رانش= ماده اولیۀ کوچک.

و نیز: جهان- قانون رانش= جهان بدون گسترش.

این قانون ها از کجا آمده اند؟ از «اَمر»: همان امری که بر گوش ماده اولیه خوانده شد که: برو و با این قوانین کار کن. سرتاسر جهان به دنبال آن ذکر و پیام می دوند و به ماموریت خود عمل می کنند:

والتالیات ذکراً: پس آنان دنبال کنندگان یک ذکر و امری هستند، امری ناشناخته و نامأنوس برای عموم.

فرمول: جهان- قانون دنباله روی آن امر= ماده کوچک اولیه.

هر کدام از سه آیه یک قانون را به ما یاد می دهد.

توجه: کیهان شناسی غربی به هیچ کدام از این قبیل قوانین دست نیافته است و این مکتب قرآن و اهل بیت(ع) است که غربیان را به دنبال خود می کشد و نشان می دهد که آنان تا چه قدر دچار نواقص و کمبودها هستند.

بررسی لغات: با یاد آوری مجدد که تفسیر صافات به ملائکه بر خلاف قواعد زبان عرب و از اساس، نادرست است به بررسی لغات آیه می پردازیم:

صافّات: صیغه جمع مؤنّث اسم فاعل از ماده صَفَفَ (صفّ). که کاربردش یا در مؤنّث های حقیقی است یا در اشیاء غیر ذوی العقول

صفاً: صف از نوع ناشناخته. به معنای تنوین تنکیر و وحدت، توجه شود.

زاجرات: همان صیغه از ماده زَجَر.

اقرب الموارد: اصل الزّجر الطّرد مع صوت: معنی اصلی زجر (به اصطلاح فارسی) دکّ کردن، راندن به همراه صوت.

اما اگر با حرف «عن» بیاید: زَجَرَه عن کذا: منعه: به معنی منع کردن، می باشد.

نظر به این که در آیه ما حرف «عن» وجود ندارد، بدیهی است که همان معنی اصلی، مراد است.



[1] گرچه در توضیح علمی آن، سخن زیاد، هست

[2] پیش تر گفته شد: مادۀ اولیه جهان چیزی کوچک مثلاً به بزرگی یک نخود و با نور شدید سبز، ایجاد شده بود. شرح بیش تر در «تبیین جهان و انسان» سایت بینش نو