سوره ذاریات در متون تفسیری

سورۀ ذاریات در متون تفسیری

1- وَ الذَّارِياتِ ذَرْواً.

2- فَالْحامِلاتِ وِقْراً.

3- فَالْجارِياتِ يُسْراً.

4- فَالْمُقَسِّماتِ أَمْرا.

مجمع البیان: طبرسی(ره) حدیثی را به طور مرسل از امیرالمومنین(ع) نقل کرده است که در بخش بعدی بررسی خواهد شد. سپس از ابن عباس و مجاهد نقل می کند که: الذّاریات یعنی: بادها که خاک و خاشاک را پخش می کنند.

فَالْحامِلاتِ وِقْراً، یعنی ابرها که ثقلی از آب را با خود حمل کرده و از سرزمینی به سرزمین دیگر می برند، ابرها باردار هستند. وِقر یعنی ثقل، سنگینی.

فَالْجارِياتِ يُسْراً: مراد کشتی ها هستند که به نرمی و آسانی بر روی آب حرکت می کنند هر جا که بروند.

و گفته شده مراد از جاریات نیز ابرها هستند به هر جا که خدا بخواهد می روند.

و نیز گفته شده: جاریات سیاره های هفتگانه هستند: خورشید، ماه، زحل، مشتری، مریخ، زهره، و عطارد.

فَالْمُقَسِّماتِ أَمْرا: ملائکه ای که امور را در میان خلق، مطابق فرمان خدا تقسیم می کنند.

خداوند به این اشیاء سوگند یاد کرده زیرا که در این ها برای بندگان منافع زیادی هست.

ویژگی های این تفسیر:

1- سه آیه اول را به ملائکه تفسیر نکرده است بنابر این آن همه بحث و توضیح که دربارۀ آیات سورۀ صافات گذشت، در این جا مطرح نمی شود.

2- مرحوم طبرسی هر سه آیه را به اجسام و مادّه و مادیات تفسیر کرده است و این (فی الجمله) برای بحث ما مهم است گرچه نظر همان افراد غیر مسئول است و خواهیم دید که مصداق تفسیر به رأی می باشد.

3- متاسفانه باز آیه چهارم (فالمقسمات) را، به ملائکه تفسیر کرده است که همۀ آن اشکالات اساسی در این جا نیز پیش می آید.

منهج الصادقین: کاشانی(ره) دربارۀ کلمه «الذاریات» همان سخنان طبرسی را آورده و افزوده است: ممکن است مراد ملائکه باشند که ابرها را پراکنده می کنند و ممکن است سوگند به زنان است که اولاد آورده و نسل را منتشر می کنند.

دربارۀ حاملات نیز ملائکه و زنان را آورده است. یعنی به نظر او هر چهار آیه را
می توان به ملائکه معنی کرد که اشکالاتش به شرح رفت.

تفسیر علی بن ابراهیم: در قالب یک حدیث از علی(ع) همان سخنان مجمع البیان را آورده سه آیه اول را به ابر و باد و کشتی و آیه چهارم را به ملائکه تفسیر کرده است که دربارۀ این حدیث بحث خواهیم کرد.

تفسیر صافی: 1- وَ الذَّارِياتِ ذَرْواً: یعنی بادها که خاک و غیره را پخش می کنند.

2- فَالْحامِلاتِ وِقْراً: ابرهائی که حامل باران هستند.

3- فَالْجارِياتِ يُسْراً: کشتی هائی که به نرمی و آسانی در دریا جاری هستند.

4- فَالْمُقَسِّماتِ أَمْراً: فرشتگان که امور از آن جمله باران ها و روزی ها را تقسیم
می کنند.

سپس حدیث علی بن ابراهیم را نقل می کند. آن گاه حدیثی از امام صادق(ع) از کتاب احتجاج مبنی بر این که مراد از مقسمات ملائکه هستند که روزی ها را تقسیم می کنند، آورده است.

در مباحث آینده، هر دو حدیث بررسی خواهند شد.

انوارالتنزیل و اسرار التاویل (بیضاوی): 1- وَ الذَّارِياتِ ذَرْواً: یعنی بادها که خاک و غیره را پخش می کنند. یا: زنان زاینده که اولاد (و نسل) را منتشر می کنند. یا: هر چیزی که سبب پخش خلایق می شوند، مانند ملائکه و غیره.

2- فَالْحامِلاتِ وِقْراً: ابرها که حامل باران ها هستند. یا: بادها که حامل ابرها هستند. و یا زنان که حاملۀ فرزندان می شوند. یا: چیزهائی که سبب این گونه پخش ها، هستند.

3- فَالْجارِياتِ يُسْراً: کشتی های جاری در دریا که به آسانی راه می پیمایند. و یا: بادها که در وزیدن شان جریان دارند. یا: سیاره های آسمانی که در منازل شان حرکت می کنند.

ویژگی: تا جائی که من بررسی کرده ام بیضاوی (متولد 685 هـ ق) اولین کسی است که کوشیده به معنی صحیح آیه ها نزدیک شود و صیغۀ جمع مؤنث را که با علامت «ات»
می آید به غیرذوی العقول معنی کند تا مخالف قواعد زبان عرب نباشد؛ اگر دیگران ذاریات را به غیرذوی العقول معنی کرده اند همان طور که دیدیم او پیش از آنان در سوره صافّات به این معنی اشاره کرده است، گرچه فخررازی (متولد 544 هـ ق) پیش از او صافّات را بر طبق کیهان شناسی خیالی خود تفسیر کرده است ،نظر بیضاوی ماندگار شد لیکن سخن رازی به بایگانی تاریخ و نظریه های نادرست پیوسته است.

ملا فتح الله کاشانی (متولد 988 هـ ق) که خود دانشمندی محقق و متخصص در کلام بوده از بیضاوی تأسّی کرده و بینش او را بر دیگران ترجیح داده است. بیضاوی سه آیه اخیر را به مادیات (ابر، باران، باد) معنی کرده و در کنار آن ها زنان را نیز آورده است که مخالفتی با قواعد زبان عرب ندارد؛ قاعده می گوید: صیغۀ جمع مؤنث با علامت «ات» یا دربارۀ غیرذوی العقول به کار می رود یا دربارۀ مؤنث حقیقی مثل زنان، و به کار گیری آن دربارۀ ملائکه غلط ادبی است.

گرچه او دربارۀ آیه اول یکی از معانی محتمل الذاریات را ملائکه دانسته، اما روشن است به عنوان یک سنّی رعایت حال سنّیان را کرده و نخواسته با سخنان منقول از ابن مسعود و امثالش، مخالفت کرده باشد، مبادا به مخالفت با اصحاب متهم شود که جرمی است نا بخشودنی و همۀ صحابه در نظر سنیان معصوم هستند.

فخررازی: رازی در مقدمه تفسیر این سوره به نظر خودش یک قاعده کلّی درست می کند می گوید: در سوره هائی[1] که خداوند برای اثبات وحدانیت سوگند یاد کرده ابتدا «ساکنات» را نام برده و گفته است «والصافّات». و در چهار سورۀ دیگر به متحرکات سوگند یاد کرده و گفته است: والذّاریات، و المرسلات، والنّازعات، والعادیات.

آن گاه می گوید: در معنی الذاریات چند قول هست:

1- بادها که خاک و غیره را پخش می کنند. همان طور  که در آیه 45 سورۀ کهف فرموده «تَذْرُوهُ الرِّياح».

2- مراد کواکب است. در این صورت از «ذرأ يذرؤ» به معنی «سرعت» می باشد.

3- ملائکه است.

4- به تقدیر «ربّ» که «و ربّ الذّاریات» باشد و سوگند به ربّ است نه به ذاریات.

می گوید: قول اول اصحّ است.

سپس تحت عنوان مسئلۀ ششم می گوید: امور چهار گانه (ذاریات، حاملات، مقسّمات) ممکن است هر کدام به یک معنی خاص تفسیر شوند همان طور که از علی(ع) روایت شده که ذاریات بادها هستند و حاملات ابرها، جاریات کشتی ها و مقسّمات ملائکه که روزی ها را تقسیم می کنند.

و ممکن است همۀ این ها صفات بادها باشند؛ ذاریات بادهائی هستند که ابرها را پدید می آورند، حاملات نیز بادهائی هستند که ابرها را حمل می کنند که بارش شان سیل های عظیم را به وجود می آورد که گاهی سنگین تر از کوه ها می شوند. و جاریات بادهائی هستند که بر ابرها می وزند. مقسّمات نیز بادهائی هستند که باران ها را به اقطار زمین پخش می کنند.

به نظر رازی؛ آیه ها در مقام پاسخ به یک پرسش معادی هستند و آیه هفتم- إِنَّما تُوعَدُونَ لَواقِعٌ– شاهد آن است؛ می پرسند: انسانی که می میرد و بدنش تجزیه می شود و اجزاء آن به اقطار زمین، هوا و دریا پخش می گردد، چگونه همۀ آن ها از نو جمع شده و بدن او را برای معاد تشکیل می دهند؟

سه آیه اول هر کدام بخشی از پرسش بالا را جواب می گویند: ذاریات بادهای سطحی زمین هستند که خاک و خاشاک را جمع می کنند. حاملات بادهائی هستند که اجزاء را در هوا جمع کرده و حمل می کنند. و جاریات بادهائی هستند که ذرات را از آب جمع
می کنند. زیرا خدائی که قدرت دارد کشتی های سنگین را از امواج بزرگ دریا به ساحل برساند می تواند اجزاء (بدن انسان) را از دریا به خشکی برساند. بدین صورت همۀ اجزاء بدن جمع می شوند می ماند تنها دمیدن روح تا برای معاد زنده شوند.

آیۀ چهارم به ملائکه که مقسمات روح هستند، توجه دارد.

رازی با این بیان از دو سخن قبلی خود برگشته و ذاریات را به «جمع کنندگان» معنی
می کند نه به پخش کنندگان و نیز مقسمات را که به بادها تفسیر کرده بود به ملائکه معنی می کند. اما همان طور که به شرح رفت و نیز به طور کامل خواهد آمد، تفسیر مقسمات بر ملائکه نادرست است. و تفسیر هر چهار آیه به بادها نیز گرچه از نظر ادبی صحیح است و به غیر ذوی العقول معنی می شوند، لیکن به دلیل ادبی اصیل دیگر، آن نیز نادرست است.

تفسیر جلالَین: همان نکات مشترک دیگر مفسران را آورده و مقسّمات را به ملائکه تفسیر کرده است.

تنویر المقباس فی تفسیر ابن عباس: چهار آیه اول را بدون تفسیر عبور کرده اما آیه پنجم و ششم (إِنَّما تُوعَدُونَ لَصادِقٌ- وَ إِنَّ الدِّينَ لَواقِعٌ) را بر خلاف نظر فخررازی به معاد معنی نکرده به خود دین اسلام معنی کرده است که خداوند در مکه و پیش از هجرت وعده می دهد که اسلام موفق و پیروز خواهد شد.

تفسیر المیزان: همان سخنان رازی را در نظام بهتر آورده با دو فرق: 1- محور پیام آیه ها را هم معاد دانسته و هم توحید.

2- یکی از احتمال هائی را که رازی داده است رد کرده یعنی احتمال این که «مراد از مقسمات نیز بادها باشد نه ملائکه» را نپذیرفته و بدین سان بر این که مقسّمات یعنی ملائکه، اصرار ورزیده است.

معلوم نیست مرحوم طباطبائی چرا در این حدّ از قاعدۀ مسلّم ادبی غافل می شود.



[1] در برخی چاپ ها به جای «السّور» که به معنی سوره ها است لفظ «السّوره» آمده، که نادرست است