بررسی معنای 22 آیه در 5 سوره

بررسی معنای 22 آیه در 5 سوره

در آغاز این مبحث برای این که سیاق سخن جنبۀ فنی می گیرد، از خواننده گرامی توقع دارم کمی با حوصلۀ بیش تر مطالعه کند و می کوشم که بحث را در حد ممکن در بستر عمومی قرار دهم.

بخش اول با این نتیجه به پایان رسید: مطابق ادلّۀ حدیثی و نیز مطابق واقعه تاریخی کلامی، مسلّم است که آیه هائی در قرآن مختص به اندیشمندان آخرالزمان است. از آن جمله تفسیر کلمۀ «صمد» که محور یک جنجال تاریخی بوده و همین طور سه آیه در آغاز سورۀ حدید.

آیا آیه های مختصّ به متفکّران آخرالزمان تنها چهار آیه مذکور است یا آیه های دیگر نیز هستند؟-؟

ممکن است گفته شود: از بیان امام سجّاد(ع) بر می آید که این موضوع تنها به همین دو مورد منحصر است اگر مورد دیگری بود خود امام به آن اشاره می کرد. و قاعدۀ «مقدّمات الحکمه» نیز چنین ایجاب می کند.

بهتر است برای شکافتن این مسئله ابتدا سیمای حدیث امام سجّاد(ع) را مشاهده کنیم و نگاهی هم به قاعدۀ مقدمات الحکمه داشته باشیم:


حدیث: سُئِلَ عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ(ع) عَنِ التَّوْحِيدِ، فَقَالَ: إِنَّ اللَّهَ تَعَالَى عَلِمَ أَنَّهُ يَكُونُ فِي آخِرِ الزَّمَانِ أَقْوَامٌ مُتَعَمِّقُونَ فَأَنْزَلَ اللَّهُ تَعَالَى «قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ اللَّهُ الصَّمَدُ» وَ الْآيَاتِ مِنْ سُورَةِ الْحَدِيدِ إِلَى قَوْلِهِ «وَ هُوَ عَلِيمٌ بِذاتِ الصُّدُورِ» فَمَنْ رَامَ مَا وَرَاءَ ذَلِكَ فَقَدْ هَلَكَ[1]: از امام سجاد(ع) درباره توحید پرسیدند، فرمود خداوند متعال می دانست که در آخرالزمان مردمانی ژرف اندیش خواهند آمد، خداوند «قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَد اللَّهُ الصَّمَد» و آن آیه ها که در سوره حدید هستند تا «وَ هُوَ عَلِيمٌ بِذاتِ الصُّدُور» را برای آنان نازل کرده است. پس هر کس (پیش از مردم آخرالزمان) فراتر رود- و در صدد درک معنی آن ها برآید- به هلاکت دینی می افتد.

درست است امام(ع) تنها دو مورد را نام برده به مورد دیگر اشاره نکرده است و قاعدۀ مقدمات الحکمه نیز ایجاب می کند که ما نیز به همین دو مورد بسنده کنیم.

مقدمات الحکمه: در دانش «اصول فقه» قاعده ای از سه مقدمه و یک نتیجه تشکیل می یابد که در حدیث شناسی و نیز در استنباط احکام فقهی کاربرد مهمی دارد. این قاعده و مقدمه هایش در بیان همگان به شرح زیر است:

مقدمه اول: گوینده این سخن شخصی حکیم است و با حکمت سخن می گوید.

مقدمه دوم: گوینده در «مقام بیان» است.

این عبارت وقتی صحیح است که قبلاً «در مقام بیان بودن» ثابت شده باشد. زیرا ممکن است شخص حکیم در مقام نقل سخن فرد دیگر، یا در مقام شرح یک تکّۀ تاریخی باشد و… .

مقدمه سوم: اگر در موضوع سخن او، شرحی، قیدی، توضیحی، تعمیم یا تخصیصی، لازم بود، خودش آن را بیان می کرد.

نتیجه: اکنون که چیزی از این گونه امور به زبان نیاورده، می فهمیم که مطلب همان است که گفته است نه کم و نه بیش.

و در حدیث مورد بحث ما: اگر موارد اختصاصی به مردم آخرالزمان بیش از آیه صمد و سه آیه سورۀ حدید بود خود امام آن را بیان می کرد. پس قضیه منحصر به همان دو مورد است.

دلیل دیگر: اصالت: اصل این است که همۀ آیات قرآن برای همۀ مردم در همۀ اعصار نازل شده، مگر موردی که مختص بودن آن به مردم یک عصر معین ثابت شده باشد. و دلیل حدیثی و جنجال تاریخی نیز در غیر از دو مورد مذکور، وجود ندارد.

پاسخ: استدلال بالا، چندین اشکال دارد:

1- خودِ این که فی الجمله ثابت شده که دو مورد به مردم آخرالزمان اختصاص دارد، راه احتمال را برای مورد یا موارد دیگر باز می کند.

2- واقعیت: دانشمندان اعصار پیشین نتوانسته اند 22 آیه مورد نظر را تفسیر کنند.

3- قاعده مقدمات الحکمه در موضوع بحث ما جاری نمی شود. علاوه بر اشکالاتی که از نظر علم اصول فقه با آن مواجه می شویم، اساساً موضوع سخن امام سجاد(ع) توحید است- سُئل عن التوحید- و موضوع 22 آیه، جهان شناسی و کیهان شناسی است.

اگر برفرض قاعدۀ مقدمات الحکمه در همین حدیث نیز جاری شود نتیجه می دهد که در مبحث توحید تنها دو مورد از آیات، مختص مردم آخرالزمان است. نه در موضوع جهان شناسی.

4- اصالت: درست است اصل این است که قرآن برای همۀ مردم در همۀ اعصار نازل شده، لیکن با شکسته شدن این اصل در دو مورد از آیه های توحیدی، راه برای قاعدۀ «الغاء خصوصیت» باز می شود و مسئله به آیه صمد و سه آیه سوره حدید مختص نمی گردد و اصالت مذکور در این مسئله از قاطعیت می افتد.

اینک آن چه بر عهدۀ ما است اثبات واقعیتِ «پیشینیان نتوانسته اند 22 آیه مذکور را تفسیر کنند»، می باشد:



[1] بحار، ج3 ص243 -264، ح21