بخش چهارم: تسویل= توجیه قباحت ها

بخش چهارم

تسویل= توجیه قباحت ها

یاری و توفیق الهی در توجه انسان به حقایق

شیطان غریزه­گرائی را تقویت می کند، باید با استمداد از رحمان، فطرت گرائی را تقویت کرد

 

اللَّهُمَّ وَ لِي إِلَيْكَ حَاجَةٌ قَدْ قَصَّرَ عَنْهَا جُهْدِي، وَ تَقَطَّعَتْ دُونَهَا حِيَلِي، وَ سَوَّلَتْ لِي نَفْسِي رَفْعَهَا إِلَى مَنْ يَرْفَعُ حَوَائِجَهُ إِلَيْكَ، وَ لَا يَسْتَغْنِي فِي طَلِبَاتِهِ عَنْكَ، وَ هِيَ زَلَّةٌ مِنْ زَلَلِ الْخَاطِئِينَ، وَ عَثْرَةٌ مِنْ عَثَرَاتِ الْمُذْنِبِينَ. (16) ثُمَّ انْتَبَهْتُ بِتَذْكِيرِكَ لِي مِنْ غَفْلَتِي، وَ نَهَضْتُ بِتَوْفِيقِكَ مِنْ زَلَّتِي، وَ رَجَعْتُ وَ نَكَصْتُ بِتَسْدِيدِكَ عَنْ عَثْرَتِي. (17) وَ قُلْتُ سُبْحَانَ رَبِّي كَيْفَ يَسْأَلُ مُحْتَاجٌ مُحْتَاجاً وَ أَنَّى يَرْغَبُ مُعْدِمٌ إِلَى مُعْدِم: خدایا، مرا به سوی تو حاجتی است که کوشش و توانائیم به آن نمی رسد، و چاره (و سبب) جوئی هایم دربارۀ آن به نتیجه ای نمی رسد، و نفس من برایم توجیه می کند که آن را به پیش کسی ببرم که او خود حوائجش را از تو می خواهد، و خودش را در خواسته هایش از تو بی نیاز نمی داند، و این لغزش است از لغزش های کسانی که (در فکر و اندیشه) به خطا می روند، و لنگیدن فکر است از لنگیدن فکر گناهکاران.

سپس بوسیلۀ یادآوری هائی که تو (در قرآن) کرده ای از غفلتم بیدار شدم، و برخاستم به توفیق تو از لغزشم، و برگشتم و خود را باز داشتم از لنگیدن بوسیله تقویت تو. و گفتم: پاک و منزه است پروردگارم؛ چگونه یک نیازمند از نیازمند دیگر حاجت بخواهد؟ و کجا نادارنده ای به سوی نادارنده ای می رود؟

 

شرح

 

موضوع و محور سخن امام علیه السلام در این بخش، همان «حاجت خواهی رایگان» است که در بخش بالا به شرح رفت. و با ریزه کاری تمام منشأ این خصلت نکوهیده را بیان می کند؛ کدام انگیزه و طرز تفکّر است که انسان را به آن وادار می کند، و کدام عواملی می تواند انسان را از این آسیب های فکری، نجات دهد.

عامل و آسیبی که منشأ این انحراف است «تسویل» است؛ می گوید خدایا نفس اماره ام تسویل می کند که حاجتم را از کسانی بخواهم که خود آنان حاجات شان را به پیش تو می آورند و در رسیدن به خواسته هایشان از تو بی نیاز نیستند.

تسویل یعنی زیبا جلوه دادن یک نازیبا، خوب جلوه دادن یک قبیح. در آیۀ 25 سورۀ محمد (صلی الله علیه و آله) می فرماید: «إِنَّ الَّذينَ ارْتَدُّوا عَلى‏ أَدْبارِهِمْ مِنْ بَعْدِ ما تَبَيَّنَ لَهُمُ الْهُدَى الشَّيْطانُ سَوَّلَ لَهُمْ وَ أَمْلى‏ لَهُمْ»: آنان که پس از روشن شدن راه برای شان، به عقب بر می گردند (مرتجع می شوند) شیطان انحراف شان را برای شان زیبا جلوه داده و آنان را دجار رؤیا پردازی کرده است.

و در آیۀ 18 سورۀ یوسف وقتی که برادران آمده و می گویند یوسف را گرگ خورد، حضرت یعقوب می گوید: «بَلْ سَوَّلَتْ لَكُمْ أَنْفُسُكُمْ أَمْراً»: بل نفس شما چیزی را (دربارۀ یوسف) برای تان موجّه جلوه داده (و شما به آن عمل کرده اید).

امام علیه السلام به ما یاد می دهد که نفس اماره «حاجت خواهی رایگان» را بر انسان، خوب و زیبا جلوه می دهد.

عامل باز دارنده از تسویل: آنچه انسان را از تسویلات روح غریزه باز می دارد، «تذکر= به خود آمدن» است که در آن حال موقعیت خود را بشناسد و بداند که گرفتار تسویل شده است. تحقق این عامل باز دارنده بر سه پایه استوار است:

1- قوت و تسلط روح فطرت بر روح غریزه که انسان را به رفتار عقلانی وادار کند و از پیروی هوس غریزی باز دارد.

2- جهت تقویت روح فطرت و باز شدن راه تعقل، لازم است به تذکرات قرآن توجه کند تا فطرتش را تقویت کند، از قبیل: «ادْعُوني‏ أَسْتَجِبْ لَكُم‏»[1]، و «اذْكُرُوا نِعْمَةَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ»[2]، و «ما بِكُمْ مِنْ نِعْمَةٍ فَمِنَ اللَّهِ»[3]، و «فَاذْكُرُوني‏ أَذْكُرْكُمْ»[4]، و «رِزْقُ رَبِّكَ خَيْرٌ وَ أَبْقى»[5] و…

3- استمداد از خداوند برای تسلط روح فطرت بر روح غریزه؛ که در آیه 80 سورۀ اسراء حتی به پیامبرش می گوید: «وَ قُلْ رَبِّ أَدْخِلْني‏ مُدْخَلَ صِدْقٍ وَ أَخْرِجْني‏ مُخْرَجَ صِدْقٍ وَ اجْعَلْ لي‏ مِنْ لَدُنْكَ سُلْطاناً نَصيراً»: و بگو: پروردگار من مرا (در هر کار، در هر تصمیم، در هر گزینش) در جانب صدق وارد کن، و در جانب صدق خارج کن. و از سوی خودت نیروی تسلط بر (نفس غریزه) قرار ده که کمکم باشد.

یعنی نه فقط در اخذ تصمیم اولیه، بل در طول آن رفتار و در پایانش نیز این نیروی کمک کننده را به من بده.

شیطان جانب تسویلات غریزه را می گیرد و آن را تشدید می کند و می شود «تسویل اندر تسویل». پس لازم است فطرت نیز با توجه به تذکرات قرآنی و استمداد از رحمان، تقویت شود.

امام می گوید؛ خدایا، تو لطف کردی و برایم یاد آوری کردی تا از غفلتم بیدار شوم و بدانم که همگان از تو می خواهند پس چرا من از دیگران بخواهم: «انْتَبَهْتُ بِتَذْكِيرِكَ لِي».- تذکیر (با صیغۀ متعدی از باب تفعیل) یعنی کسی حقیقتی را به یاد کسی بیندازد.

و «نَهَضْتُ بِتَوْفِيقِكَ مِنْ زَلَّتِي، وَ رَجَعْت»: و با توفیق تو از لغزشم باز ایستادم و برگشتم. و…



[1] آیۀ 60 سورۀ غافر.

[2] آیۀ 7 سورۀ مائده.

[3] آیۀ 53 سورۀ نحل.

[4] آیۀ 152 سورۀ بقره.

[5] آیۀ 131 سورۀ طه.