بخش پانزدهم: جوار بالاتر از پناه است

بخش پانزدهم

در برابر شیطان، پاسداری از خود و پاسداری از جامعه

جوار بالاتر از پناه است

گاهی در مقام دعا خواستۀ مهمی را فراموش می کنیم

 

وَ أَعِذْنَا وَ أَهَالِيَنَا وَ إِخْوَانَنَا وَ جَمِيعَ الْمُؤْمِنِينَ وَ الْمُؤْمِنَاتِ مِمَّا اسْتَعَذْنَا مِنْهُ، وَ أَجِرْنَا مِمَّا اسْتَجَرْنَا بِكَ مِنْ خَوْفِهِ (16) وَ اسْمَعْ لَنَا مَا دَعَوْنَا بِهِ، وَ أَعْطِنَا مَا أَغْفَلْنَاهُ، وَ احْفَظْ لَنَا مَا نَسِينَاهُ، وَ صَيِّرْنَا بِذَلِكَ فِي دَرَجَاتِ الصَّالِحِينَ وَ مَرَاتِبِ الْمُؤْمِنِينَ، آمِينَ رَبَّ الْعَالَمِينَ: و ما و کسان ما و برادران ما و جمیع مؤمنین و مؤمنات را پناه ده از آنچه از آن به تو پناه آوردیم، و ما را در حمایت خود بگیر از آنچه از خوف آن از تو حمایت خواستیم، دعای ما را در آنچه درخواست کردیم بشنو، و آنچه را که (در دعایمان) از آن غافل شدیم به ما بده، و آنچه ما (در دعایمان) فراموش کردیم تو در نظر بگیر، و با پذیرش دعایمان ما را در درجات صالحین و مراتب مؤمنین قرار ده، اجابت فرما ای پرورندۀ همۀ عالم ها.

 

شرح

 

دربارۀ «اَهالی» در بخش نهم همین دعا بحثی گذشت. و مراد از «اخواننا» هم برادران طبیعی و نسلی است و هم برادران دینی که علاوه بر همدین و هم مسلک بودن، علقۀ دوستی با آنان نیز هست، نه هر برادر دینی. زیرا برادران و خواهران دینی را با کلمه های بعدی: «مؤمنین و مؤمنات» یاد می کند. پس برادران طبیعی و نیز برادران دینی که روابط دوستی هم دارند، را بر عموم برادران و خواهران دینی مقدم می دارد و بدین طریق درجات مسؤلیت ها را تعیین می کند که نسبت به کدام گروه مسؤلیت مقدم داریم و باید در فکر آنان باشیم خواه در مقام دعا و خواه در هر مقام دیگر.

در برابر شیطان، پاسداری از خود و پاسداری از جامعه؛ هر دو لازم است. زیرا اسلام دین اجتماعی است و به «شخصیت جامعه» معتقد است رهبانیت و دیر نشینی و صومعه گرائی را تحریم کرده است، جامعه گرائی را از ذاتیات آفرینشی انسان می داند حتی انسان منزوی و راهب دیر نشین را تحت تأثیر شخصیت جامعه می داند و پیشتر بیان شد که در مسئله اصالت فرد یا اصالت جامعه، به امر بین امرین معتقد است نه اصالت با فرد است و نه اصالت با جامعه، بل تعاطی و تعامل میان این دو برقرار است.

اما مسائلی هست که در آنها تقدم با فرد است مسائلی نیز هست که تقدم با جامعه است- البته تقدم نه اصالت- مثلاً وقتی جامعه در خطر باشد مصالح فردی باید فدای مصالح جامعه گردد مانند جهاد و تدارکات جهادی. و در اموری از قبیل اصلاح، اصلاح خود بر اصلاح جامعه مقدم است و همچنین در امور تربیتی اول فردیت خود فرد، سپس افراد خانواده اش (و بقول امام علیه السلام) اهالیش، فامیلش تا برسد به جامعه. و همینطور است دعا. فردی که به دین و ایمان فردی خود می پردازد و نسبت به وضعیت دین در جامعه اقدامی نمی کند سخت در اشتباه است زیرا هدف از آفرینش انسان جامعۀ انسانی است نه فرد انسان، نبوت ها نیز بر جامعه آمده اند نه بر افراد.

امام علیه السلام در این بخش پایانی استعاذه از شیطان، از خود شروع کرده و به مؤمنین و مؤمنات می رسد و به ما یاد می دهد که هم باید دین داشته باشیم و هم درد دین. کسی که در اندیشه دین جامعه نباشد، دین فردیش نیز نادرست است گرچه عابدترین و زاهدترین فرد باشد. اما اگر درد دین داشته باشد و در حدّ توان خود برای اصلاح جامعه بکوشد در اینصورت اگر در جامعۀ فاسد نیز زندگی کند فساد جامعه ضرری به او و مقبولیت دینش ندارد: «يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا عَلَيْكُمْ أَنْفُسَكُمْ لا يَضُرُّكُمْ مَنْ ضَلَّ إِذَا اهْتَدَيْتُمْ إِلَى اللَّهِ مَرْجِعُكُمْ جَميعاً فَيُنَبِّئُكُمْ بِما كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ»:[1] ای کسانی که ایمان آورده اید در اندیشۀ نفس خودتان باشید، زیرا اگر خودتان هدایت بیابید، گمراهی دیگران ضرری به شما ندارد، بازگشت همۀ شما به سوی خدا است و از آنچه عمل می کنید برایتان بازگوئی خواهد کرد.

بر خلاف برخی نظرها، این آیه در مقام اصالت دادن به فردیت فرد نیست، بل در مقام «تقدم دادن به فردیت فرد» در مسئلۀ ایمان و هدایت، است یعنی همان ترتیب و تقدمی که امام سجاد علیه السلام در این سخنش دارد. معنای آیه این نیست که نسبت به صلاح و فساد و نسبت به دین و بی دینی جامعه بی اعتنا باشید.

انسان موجودی است که از وضعیت جامعه تأثیر می پذیرد، شیوع فسق و فجور در جامعه، او را به تسامح در منکرات می کشاند، چنانکه رواج تقوی در جامعه تقوی را در نظرش محبوبتر می کند. آیه می گوید اگر جامعه فاسد بود و فعالیت اصلاحی شما نیز مؤثر نگشت مراقب باشید که تحت تأثیر بدی های جامعه قرار نگیرید و در دین تان متسامح نباشید؛ افراد را از همگرائی با گرایش های منفی جامعه باز می دارد.

امام علیه السلام به ما یاد می دهد تا همانطور که برای خودمان از شر شیطان پناه می طلبیم، برای افراد جامعه و شخصیت جامعه نیز همین پناه را طلب کنیم: «وَ أَعِذْنَا… جَمِيعَ الْمُؤْمِنِينَ وَ الْمُؤْمِنَاتِ مِمَّا اسْتَعَذْنَا مِنْه‏»: خدایا، ما و جمیع مؤمنین و مؤمنات را از آنچه ما پناه می خواهیم پناه بده. که اگر چنین باشد، فرد سالم در جامعۀ سالم می شویم.

 

جوار بالاتر از پناه است

 

پیشتر دربارۀ «جوار» و نیز «حق جوار» که در میان عرب یک مقولۀ اجتماعی و حقوقی بوده، بحثی گذشت؛ اگر فردی از قبیلۀ خود رانده می شد به قبیلۀ دیگر پناه می برد و در خواست «جوار» می کرد (جوار از همان کلمۀ «جار= همسایه» است) اگر قبیلۀ دوم او را به عنوان عضو قبیله می پذیرفت، نه فقط به او پناه می داد مسؤلیت دفاع از او را نیز به عهده
می گرفت. امام علیه السلام ابتدا از شرّ شیطان پناه می خواهد سپس از خداوند طلب جوار می کند:
«وَ أَجِرْنَا مِمَّا اسْتَجَرْنَا بِكَ مِنْ خَوْفِهِ»: و به ما جوار بده از آنچه از ترسش از تو جوار می طلبیم. یعنی خدایا نه فقط به ما پناه بده بل در برابر شیطان دفاع از ما را نیز به عهده بگیر. بدیهی است که اگر خداوند کسی را به جوار خود بپذیرد، دیگر راهی برای شیطان نمی ماند. زیرا جوار بالاتر از پناه است. و لذا در «دعای مجیر» 88 بار عبارت «أَجِرْنَا مِنَ‏ النَّارِ يَا مُجِير» از زبان رسول اکرم (صلّی الله علیه و آله) آمده است. و شیرین تر و زیباتر اینکه عبارت «يَا مُجِير» به ما یاد می دهد که یکی از اسماء خداوند «مجیر= جوار دهنده» است و باید از خداوند جوار طلبید.

 

گاهی در مقام دعا خواستۀ مهمی را فراموش می کنیم

 

گاهی در مقام دعا از خواسته مهمی غافل می شویم، و نیز گاهی خواستۀ مهمی را فراموش می کنیم. این غفلت و نیز این فراموشی در زیارت ائمّۀ طاهرین نیز پیش می آید؛ مثلاً در زیارت امام رضا علیه السلام چیزهائی را در مقام توسل عنوان می کنیم در حالی که چیز مهمی هست که باید بخواهیم و از آن غافل می شویم. امام علیه السلام به ما یاد می دهد که در مقام دعا بگوئید: خدایا اگر خواستۀ مهمتری باید بخواهم و اکنون از آن غافل هستم آن را نیز برآورده ساز: وَ أَعْطِنَا مَا أَغْفَلْنَاهُ.

و گاهی پیشاپیش در نظر داریم که فلان خواسته را عنوان کنیم لیکن در مقام دعا- همچنین در مقام توسل و زیارت- آن را فراموش می کنیم، ای بسا کسانی که وقتی از زیارت برگشته و به خانه می رسند به یاد می آورند که فلان مطلب را فراموش کرده اند. امام علیه السلام به ما یاد می دهد که در مقام دعا- و همچنین توسل- بگوئید: وَ احْفَظْ لَنَا مَا نَسِينَاهُ:آنچه را که ما فراموش کرده ایم تو در نظر داشته باش تا پس از فراغت از دعا و خروج از حالت دعا، تاسّف نخوریم که چرا فلان مطلب را فراموش کرده ایم.

وَ صَيِّرْنَا بِذَلِكَ فِي دَرَجَاتِ الصَّالِحِينَ وَ مَرَاتِبِ الْمُؤْمِنِين‏: و بدین سبب؛ یعنی با پناه دادن و جوار دادن به ما، و با در نظر داشتن آنچه ما از آن غفلت می کنیم، و نیز با در نظر داشتن آنچه ما خواستن آن را از تو فراموش می کنیم، ما را در درجات صالحان و مراتب مؤمنان قرار ده.

آمین یا ربّ العالمین.

پایان مجلد سوم



[1] آیۀ 105 سورۀ مائده.