ایمنی و لباس تنگ و گشاد

ایمنی و لباس تنگ:

از نظر ایمنی لباس تنگ سه اشکال اساسی دارد:

1- آرامش روحی را مخدوش می کند. اگر فشار کم وارد کند، تأثیر منفی آن به طور ناخودآگاه خواهد بود. و اگر فشار و مزاحمت زیاد داشته باشد به طور خودآگاه نیز به آرامش روحی لطمه خواهد زد، پس خدشه آرامش ناخودآگاه، در هر صورت هست.

عدم آرامش در ناخودآگاه خطرناکتر است، شخص احساس بی حوصلگی می کند بدون اینکه علت آن را بداند و ناراحتی ناشناخته (خواه در قالب بی حوصلگی باشد و خواه در قالب نگرانی) هم حواس را بر هم می ریزد و هم نشاط را محو می کند و فرد را به یک شخص حادثه ساز تبدیل می کند.

خطرناکتر از آن، حالتی است که شخص هم نسبت به مخدوش بودن آرامش خود، ناآگاه باشد و هم نسبت به بی حوصلگی و یا نگرانی ناشی از آن ناآگاه باشد و همه این رخدادها در ضمیر ناخودآگاه باشند.

2- لباس تنگ از نظر بهداشت جسمی نیز ایمنی را تهدید می کند:

عن ابی عبدالله- علیه السلام- قَالَ: سَعَةُ الْجَنْبِ وَ الشَّعْرُ الَّذِي‏ يَكُونُ‏ فِي الْأَنْفِ أَمَانٌ مِنَ الْجُذَامِ:[1] امام صادق- علیه السلام- فرمود: گشادی یقه و موهائی که در داخل بینی است عامل ایمنی از جذام است.

علامه مجلسی این حدیث را با لفظ «جنب» آورده سپس توضیح داده است که در نسخه دیگر «جیب» صحیح است.

 اما این حدیث به صورت «سَعَةُ الْجُرُبَّانِ‏ وَ نَبَاتُ‏ الشَّعْرِ فِي‏ الْأَنْفِ‏ أَمَانٌ‏ مِنَ‏ الْجُذَامِ‏» نیز آمده است و معلوم است که جربان معرّب «گریبان» فارسی است.

گویند یکی از سناتورهای زمان شاه به یک بیماری دچار می شود که پزشکان ایرانی از شناخت و درمان آن باز می مانند جناب سناتور شب ها آسوده امّا روزها یک صداهائی را در جمجمه اش احساس می کرده شبیه صدائی که گاهی در دستگاه گوش آدم سوت می زند. سناتور تصمیم می گیرد برای معالجه به خارج برود. همه چیز برای مسافرت آماده می شود تنها کت و شلوار مخصوص مسافرت مانده بود که برای تعمیر یا رسیدگی جزئی نزد خیاط بود. سناتور شخصاً به خیاط مراجعه می کند تا آن را تحویل بگیرد. خیاط نگاهی به گردن سناتور می کند مودّبانه دست دراز کرده دگمه یقه پیراهن او را باز می کند و می گوید: حضرت والا یقه به این تنگی خوب نیست باعث می شود صداهائی در محتوای سر به وجود آید.

سناتور با شگفتی به یاد آسایش شبانه اش می افتد و در می یابد که نظریه خیاط کاملاً مصاب است از یقه های تنگ پرهیز می کند و از مراجعه به پزشکان خارجی نیز بی نیاز
می شود.

3- لباس تنگ مفاصل و عضلات را از انعطاف مطلوب (به ویژه در کارهای کارگری) باز می دارد و زمینه را برای عدم کارآئی و نیز حادثه سازی فراهم می کند.

عن ابی عبدالله- علیه السلام-: لَا تُصَلِّ فِيمَا شَفَّ أَوْ سُفَّ يَعْنِي الثَّوْبَ‏ الصَّقِيلَ‏:[2] امام صادق- علیه السلام- فرمود: در لباس شفاف و چسبنده (لباسی که بدلیل تنگی به بدن می چسبد) نماز نخوان، یعنی لباسی که فراز و نشیب بدن را نشان دهد. می دانیم هر لباس که نماز در آن منع شده در حالات دیگر نیز مورد نهی است در شرایطی مکروه و در شرایطی حرام است.

ایمنی و لباس گشاد و دراز:

عن علی- علیه السلام-:… وَ أَمَّا الَّتِي‏ مِنْ‏ أَخْلَاقِ‏ قَوْمِ‏ لُوطٍ فَالْجُلَاهِقُ‏ وَ هُوَ الْبُنْدُقُ‏ وَ الْخَذْفُ‏ وَ مَضْغُ الْعِلْكِ وَ إِرْخَاءُ الْإِزَارِ خُيَلَاءَ وَ حَلُّ الْأَزْرَارِ مِنَ الْقَبَاءِ وَ الْقَمِيصِ‏:[3] از علی- علیه السلام-:… و امّا کردارهائی که از اخلاق قوم لوط است عبارتند از: فلاخن (بندک)، شن اندازی با دو انگشت، و جویدن آدامس (سقز)، و گشاد و دراز کردن لباس برای بالیدن به خود، و بازگذاشتن دگمه قبا و پیراهن.

توضیح:

1- در متن حدیث «جلاهق» به «بندق» که معرب «بندک» فارسی می باشد معنی شده است. هر وسیله سنگ اندازی که در اثر انرژی گریز از مرکز سنگ و شن را پرتاب کند، فلاخن نامیده می شود. فلاخن عبارت است از طنابی تقریباً به طول 5/1 متر که در وسط آن چرم یا پارچه (یا بافته ای از جنس خود طناب) بیضی شکل با قطر بزرگ 10 و قطر کوچک 5 سانتی متر، تعبیه می شد و می شود، یک طرف طناب بازو بسته می شود و طرف دیگر آن آزاد در کف دست گرفته می شود. شخص سنگ انداز آن را به دور سرش می چرخاند سپس طرف آزاد طناب را رها می کند، سنگ پرتاب می شود.

بندک هم شامل فلاخن و هم شامل است بر آن چه نوجوانان امروزی از لاستیک یا کش و چوب دوشاخه، درست می کنند و «تیرکمان» می نامند.

ممکن است فلاخن برای برخی کارهای لازم و عاقلانه به کار رود، برخی چوپان ها از آن در قبال گرگ استفاده می کنند و گرگ را بوسیله آن از رمه دور می نمایند. در تاریخ آمده است که حضرت داود بوسیله فلاخن جالوت را کشت. فلاخن در قدیم یکی از ابزارهای جنگ محسوب می گشت.

آن چه در این حدیث نکوهش شده است عادت و علاقه به انواع بندک برای سرگرمی و بازی است که با کلمه «اخلاق» آمده است. این خصلت گاهی در برخی از محلات شهرها رایج می شود که سخت خطرناک و ایمنی ساختمان ها و مردم را تهدید می کند.

2- خذف: سنگ پرانی بوسیله دو انگشت که گاهی نوجوانان به آن مبادرت می کنند. در اثر فشاری که دو انگشت به همدیگر وارد می کنند و ناگهان انرژی انباشته شده با لغزیدن انگشت آزاد می شود و سنگ (شن، ریگ) را پرت می کند که اگر (مثلاً) به چشم کسی بخورد صدمه جدی می زند.

3- جویدن سقز و آدامس حرام نیست لیکن عادت همه گیر شدن آن- هر کس در کوچه، خیابان، محل کار و… سقز بجود- جوّ ناخوش آیندی را در جامعه پدید می آوردکه قوم لوط چنین بودند.

4- ارخاء لباس- ارخاء: گشاد کردن: گشاد انتخاب کردن: ول و رها گذاشتن: رها کردن: شل کاری: دراز و طولانی کردن.

یکی دیگر از عوامل این لفظ «پهن کردن» و نیز «گستردن» است. ارخی السّتر: پرده را گسترانید که فضای بیرون دیده نشود.

5- خیلاء: به خود بالیدن- گشاد پوشی و دراز پوشی یکی از دو انگیزه را دارد:

الف) گشادپوشی و به اصطلاح شل و ول پوشی با انگیزه لوطی گری یا داش مشدی گری که نوعی به خود و به هیکل خود و به مد و قیافه خود بالیدن است.

ب) گشادپوشی و شل و ول پوشی و یا دراز پوشی با انگیزه نشان دادن رفاهمندی و ثروتمندی.

یکی از انواع آن شلوارهای پاچه گشادی که روی زمین کشیده می شدند و در سال های 47 تا 1350 در میان جوانان ایران مد شده بود. گویا اخیراً نیز از نو رایج می شود. این گونه لباس با هر انگیزه ای باشد برگشتش به «خیلا» و به خود بالیدن است.

این قبیل لباس ها هر چه باشند و اگر با هر منطق توجیه شده باشند، در منطق ایمنی محکوم و مردود هستند زیرا با هیچکدام از اصول و موازین و استانداردهای ایمنی سازگار نیستند. شبیه رفتار بعضی ها که به جای پوشیدن کت آن را به دوش می اندازند که آستین هایش ول و ارخائی رها می شود، که نه تنها فاقد ایمنی است بل حادثه آفرین نیز هست. کوچکترین عیب لباس گشاد، لباس دراز، لباس شل و ول، لباس ارخائی با هر صورت و شکل، این است که نشان می دهد صاحب آن، آدم جدی نیست سطحی نگر است که دل مشغولی هایش مسائل غیر مهم، و دارای روحیه و شخصیت کم عمق است، چنین افرادی در مجتمع های کار گروهی به ویژه در مراکز کارگری حادثه ساز و دستکم غیر قابل اعتماد هستند.

عن علی- علیه السلام- أَنَّهُ خَرَجَ‏ عَلَى‏ قَوْمٍ‏ فِي‏ الْمَسْجِدِ قَدْ أَسْدَلُوا أَرْدِيَتَهُمْ وَ هُمْ قِيَامٌ يُصَلُّونَ فَقَالَ مَا لَكُمْ أَسْدَلْتُمْ أَرْدِيَتَكُمْ كَأَنَّكُمْ يَهُودُ فِي بِيعَتِهِمْ إِيَّاكُمْ وَ السَّدْلَ:[4] روزی علی- علیه السلام- به مسجد وارد شد عدّه ای را دید که رداء های شان را بر سر کشیده و نماز می خوانند، فرمود: شما را چه شده که رداء هاتان را بر سر کشیده اید مانند یهودانی که در معبدشان عبادت می کنند-؟! از کشیدن لباس بر سر بپرهیزید.

توضیح: رداء لباسی است بدون آستین، و بدون دگمه و بند، طاقه ای بعرض تقریباً 125 سانتی متر و طول 2 متر، بدون هر نوع برش و دوخت که مردمان قدیم اعم از رومیان، ایرانیان، فنیقیان، انطاکیان و… از آن استفاده می کردند (امروز در برخی از کشورهای افریقائی و نیز در پاکستان هنوز مرسوم است) وسط یکی از دو ضلع طولی آن در پشت گردن قرار می گرفت و طرف راست آن از زیر بغل راست عبور می کرد و در زیر بغل چپ بند می شد و طرف چپ آن یا همانطور آویزان در روی دست چپ می ماند (که باز مصداق اسدال است) و یا آن نیز در زیر بغل راست بسته می شد.

اسلام با انداختن رداء بر سر و نیز رها کردن هر دو طرف آن و یا رها گذاشتن یک طرف آن، مخالف است گرچه در فرهنگ نقاشی قهوه خانه ای عکسی از پیامبر- صلی الله علیه و آله- یا امامان- علیهم السلام- می کشند که یک طرف ردایش روی بازوی دست رها مانده است.

اسدال: رها گذاشتن (بدون بستن دوسر) رداء خواه روی دو دوش آویزان شود و خواه وسط آن به سر کشیده شود و دو طرفش روی دو دست گسترده شود.

یهودیان برای اینکه در حین عبادت توجه شان به جائی یا چیزی جلب نشود ردا را بر سر می کشیدند. امّا اسلام این گونه بریدن از جهان و جامعه را مقدمه رهبانیت می داند و آن را نکوهش می کند و از جانب دیگر این گونه پوشش را بر خلاف ایمنی می داند. کافی است کسی در هر کاری یک اورکت بپوشد و سرکش کلاهی آن را بر سر بکشد. مزاحمت و عدم سازگاری آن با ایمنی را تجربه کند گرچه همین سرکش کلاهی در برخی شرایط یکی از ابزار ایمنی است که در مبحث «ایمنی و کفش و کلاه» خواهد آمد.

نوعی از سدل: مجلسی در بحار در مورد «سدل» نقل می کند: عرب ها عادت داشتند که در حال حرکت و فعالیت چیزی به کمر می بستند هنگامی که به مجلس می رسیدند گره آن را باز و رها می کردند حتی لباس شان بر زمین کشیده می شد که اسلام از آن نهی کرده است.[5]

قال رسول الله- صلی الله علیه و آله-:… إِيَّاكَ‏ وَ إِسْبَالَ‏ الْإِزَارِ وَ الْقَمِيصِ‏ فَإِنَ‏ ذَلِكَ‏ مِنَ‏ الْمَخِيلَةِ وَ اللَّهُ‏ لَا يُحِبُ‏ الْمَخِيلَةَ:[6] رسول خدا- صلی الله علیه و آله- فرمود:… و بپرهیز از شل و ول کردن پوشش و پیراهن، زیرا آن خودنمائی و به خود بالیدن است و خداوند خودنمائی و به خود بالیدن را دوست ندارد.

لباس دست و پا گیر:

نهی النّبی- صلی الله علیه و آله-: أَنَّهُ نَهَى عَنْ لِبْسَتَيْنِ اشْتِمَالِ الصَّمَّاءِ وَ أَنْ يَلْتَحِفَ‏ الرَّجُلُ‏ بِثَوْبٍ‏ لَيْسَ‏ بَيْنَ‏ فَرْجِهِ‏ وَ بَيْنَ‏ السَّمَاءِ شَيْ‏ءٌ:[7] پیامبر اکرم- صلی الله علیه و آله- از دو نوع پوشش نهی کرده است: از پوشش «اشتمال صماء» و از پوششی که عضو تناسلی شخص را از فضای بیرون نپوشاند.

اشتمال صماء: خود را طوری در پوشش قرار دادن که منفذی برای دست نباشد.

الصّخرة الصّماء: الّتی لیس فیها خرق: صخره صماء یعنی صخره ای که هیچ شکافی در آن نیست.

نووی در شرح این حدیث می گوید: پوشش اول (صماء) مکروه است زیرا اگر برای دفاع از خود نیاز پیدا کند چون لباسش آستین ندارد و فاقد شکاف است نمی تواند دستش را حرکت دهد. و پوشش دوم مکروه است چون عورتش را کاملاً نمی پوشاند:[8]

بدیهی است که مراد نووی نیز پوشش حفاظتی عورتین است نه پوشش از دید دیگران. زیرا در صورت دوم حرام می شود نه مکروه آن چه حدیث نهی می کند مثلاً اکتفا به پیراهن دراز و ضخیم عربی بدون شلوار یا شورت، است که عورتین بدون حفاظ می ماند و در کتاب «غریبین» می گوید: بنابر تفسیر اهل لغت پوشش صمائی همه پیکر را می گیرد و وجود شخص را مسدود می کند که امکان هلاکت در آن هست.[9]

نهی النّبی- صلی الله علیه و آله- عَنِ‏ اشْتِمَالِ‏ الصَّمَّاء:[10] رسول خدا- صلی الله علیه و آله- از اشتمال صماء نهی کرده است.

لباسی که مانع از دفاع یا چاره جوئی در قبال هر حادثه باشد نه فقط فاقد اصول ایمنی است بل خود عامل هلاکت و تباهی است. تنگی، گشادی، آستین داری، بی آستینی، کوتاهی و درازی و هر کیفیت در لباس باید اولاً مانع از انعطافات بدنی نباشد و ثانیاً دست و پاگیر نباشد. هرگونه افراط و تفریط گرچه خیلی ریز و کم باشد بر خلاف اصول ایمنی است.

لباس نازک:

لباسی که بیش از حد معقول نازک باشد به سه دلیل پسندیده نیست:

1- از نظر اخلاقی لباس بدن نما حاکی از فطرت پرهیزی و غریزه گرائی شخص است و عملاً ترجیح غریزه بر فرهنگ است.

2- با اساس «انگیزه انسان برای پوشش» که گفته شد یک نیاز فطری زیبائی خواهی است منافات دارد. برای توضیح این موضوع رجوع کنید به برگ های آغازین این بخش.

3- فاقد حفاظت مطلوب است و بر خلاف اصول ایمنی.

قال امیرالمؤمنین- علیه السلام-: عَلَيْكُمْ‏ بِالصَّفِيقِ‏ مِنَ‏ الثِّيَابِ‏ فَإِنَّ مَنْ رَقَّ ثَوْبُهُ رَقَّ دِينُهُ:[11] علی- علیه السلام- فرمود: حتماً لباس غیر نازک (فشرده بافت) بپوشید، زیرا کسی که لباسش نازک باشد دین او نیز نازک می شود.

قال علی- علیه السلام- لَا يَقُومَنَّ أَحَدُكُمْ‏ بَيْنَ‏ يَدَيِ‏ الرَّبِّ جَلَّ جَلَالُهُ وَ عَلَيْهِ ثَوْبٌ يَشِفُّ:[12] علی- علیه السلام- فرمود: کسی از شما با لباس بدن نما در حضور خداوند قرار نگیرد.

و حدیث از امام صادق- علیه السلام- که در همین برگ های اخیر گذشت: لَا تُصَلِّ فِيمَا شَفَّ أَوْ سُفَّ يَعْنِي‏ الثَّوْبَ‏ الصَّقِيلَ‏:[13] با لباس نازک بدن نما و لباس تنگ و چسبنده که اندام بدن را حکایت کند، نماز نخوان.

وزن لباس:

قال امیرالمؤمنین- علیه السلام-: مَنْ‏ أَرَادَ الْبَقَاءَ وَ لَا بَقَاءَ فَلْيُخَفِّفِ‏ الرِّدَاءَ وَ يُدْمِنُ الْحِذَاءَ وَ يُقَلِّلُ مُجَامَعَةَ النِّسَاءِ وَ يُبَاكِرُ الْغَدَاءَ:[14] علی- علیه السلام- فرمود: هر کس عمر جاودان می خواهد (و جاودانگی در دنیا نیست) پس باید روپوشش را سبک کند، و همیشه دمپائی داشته باشد، و کمتر با زنان مجامعت کند، و صبحانه را زودتر بخورد.

باز از آن حضرت: مَنْ أَرَادَ الْبَقَاءَ وَ لَا بَقَاءَ فَلْيُخَفِّفِ الرِّدَاءَ وَ لْيُبَاكِرِ الْغَدَاءَ وَ لْيُقِلَ‏ مُجَامَعَةَ النِّسَاءِ:[15] کسی که جاودانگی می خواهد (و در دنیا جاودانگی وجود ندارد) پس باید روپوشش را سبک کند، صبحانه را زودتر بخورد و مجامعت با زنان را کمتر کند.

توضیح:

1- رداء: چگونگی این لباس توضیح داده شد. لیکن در این حدیث خصوص رداء مورد نظر نیست بل هر نوع لباسِ روپوش مانند کت، پالتو و بارانی را شامل می شود. بل مراد از آن هر نوع لباس است زیرا ملاک وزن لباس است کسی که از کت یا پالتو کم وزن استفاده کند و در عوض پیراهن سنگین بپوشد به پیام این حدیث عمل نکرده است. و همینطور مراد از دمپائی هر نوع پاپوشی است نه خصوص دمپائی.

2- گفته اند لباس سنگین در پیکر پسران و دختران جوان، از رشد قامت شان می کاهد.

3- به ویژه کسانی که ستون فقرات شان از دردی رنج می برد لازم است از لباسی که بر دوش شان سنگینی کند پرهیز کنند.

کوتاهی و بلندی روپوش:

قال رسول الله- صلی الله علیه و آله-:… لَا تَضْجَرْ فَيَمْنَعَكَ‏ الضَّجَرُ حَظَّكَ‏ مِنَ‏ الْآخِرَةِ وَ الدُّنْيَا وَ اتَّزِرْ إِلَى نِصْفِ السَّاقِ:[16] پیامبر اکرم- صلی الله علیه و آله- فرمود: از زندگی خود افسرده نباش و بی تابی نکن زیرا این خصلت مانع برخوداری تو در دنیا و آخرت می شود، و بلندی روپوش را بیش از نصف ساق انتخاب نکن.

توضیح:

1- اتّزار: اِزار پوشیدن- اِزار: روپوش: پیراهن عربی، پیراهن پزشکان در حین کار، پیراهن کارگران، بارانی، پیراهن پرستاران، پیراهن آزمایشگران در آزمایشگاه، پیش بند زنان خانه دار، پیش بند آهنگران و نانوایان و آشپزان، فوطه ای که بعضی افراد برای برخی از کارها به کمر می بندند. همه این ها نباید به پائین تر از نصف ساق برسند.

2- پیراهن خواب و لباس خواب (گرچه لباس کار نیست لباس راحت است) نیز باید بلندتر از نصف ساق نباشد.

3- پیراهن معمولی «قمیص» نیز گاهی ازار نامیده می شود لیکن در این حدیث، مورد نظر نیست و حدیث در مقام بیان حداکثر طول است نه در مقام تعیین اندازه برای هر لباس. و با بیان دیگر: سخن در لباس های کوتاه نیست بلکه در نکوهش طول زیاد روپوش است.

4- لباس های نامبرده بالا اگر بلندتر از نصف ساق باشند فاقد استاندارد بهداشت و استاندارد حفاظت، و حادثه ساز نیز می شوند.

5- درباره بخش اول این حدیث (افسردگی و بی تابی) در مبحث «ایمنی و نشاط» بحث خواهد شد.

علی- علیه السلام-: يَتَّزِرُ فَوْقَ‏ سُرَّتِهِ‏ وَ يَرْفَعُ إِزَارَهُ إِلَى أَنْصَافِ سَاقَيْهِ:[17] علی- علیه السلام- فوته (یا پیش بند) را از بالای نافش می بست و روپوش را تا نصف ساق، کوتاه می کرد.

فوته: در منابع لغت فارسی هم با «ط» آمده است که معنی هر دو «لنگ» است.

علی- علیه السلام-:… فَاشْتَرَى قَمِيصاً سُنْبُلَانِيّاً كُمُّهُ إِلَى نِصْفِ‏ ذِرَاعَيْهِ‏ وَ طُولُهُ‏ إِلَى‏ نِصْفِ سَاقَيْهِ‏:[18] علی- علیه السلام- پیراهن سنبلانی خرید که آستین هایش تا نصف بازو و طول دامنش تا نصف ساق هایش بود.

توضیح:

1- در اصطلاح امروزی «پیراهن آستین کوتاه» به پیراهنی گفته می شود که آستین آن تا آرنج یا بالاتر از آن باشد و این از نظر اسلام نکوهش شده و از مصادیق «لباس شهرت» است. آن چه در حدیث بالا آمده «تا وسط بازو» است.

2- پیراهن سنبلانی یعنی پیراهن دراز[19] (که در مقابل آن پیراهن معمولی است و حداکثر تا نصف ران می رسد.) روپوش هائی که در بالا شمارش شدند همه مصداق سنبلانی هستند.

عن ابی جعفر- علیه السلام- قَالَ: إِنَّ صَاحِبَكُمْ لَيَشْتَرِي الْقَمِيصَيْنِ السُّنْبُلَانِيَّيْنِ ثُمَ‏ يُخَيِّرُ غُلَامَهُ‏ فَيَأْخُذُ أَيَّهُمَا شَاءَ ثُمَّ يَلْبَسُ هُوَ الْآخَرَ فَإِذَا جَاوَزَ أَصَابِعَهُ قَطَعَهُ وَ إِذَا جَاوَزَ كَفَّيْهِ حَذَفَهُ:[20] امام باقر فرمود: صاحب (شخص مورد توجه) شما دو پیراهن سنبلانی می خرد غلامش را مخیر می کند که یکی از آن ها را انتخاب کند او یکی را بر می دارد، خودش دیگری را می پوشد، اگر آستین آن به انگشتان برسد آن را قطع می کند و اگر به کف دستانش برسد آن را حذف می کند.

توضیح:

1- صاحب: دوست: همراه: همرأی: مورد توجه: مراد: رهبر.

ظاهراً مقصود امام خودش است و از برنامه زندگی خودش سخن می گوید. و می توان فعل «کان» مقدر کرد (کان لیشتری) در این صورت منظورش حضرت علی- علیه السلام- است لیکن این تقدیر بی اشکال نیست.

2- حذف: دور انداختن: برطرف کردن- لیکن نظر به اینکه این لفظ در متن حدیث با لفظ «قطعه» مقابل آمده گویا مراد تا کردن و به اصطلاح آستین بالازدن، باشد.

3- قاعده کلی که از حدیث ها به دست می آید چنین است: آستین لباس باید حداکثر تا مچ دست و حداقل تا نصف ذراع باشد. برای برخی کارها لازم است تا مچ دست برسد و در آنجا دگمه شود و برای برخی کارهای دیگر بهتر است از نصف بازو تجاوز نکند، هر کاری استاندارد ایمنی خودش را دارد.

عن ابی عبدالله- علیه السلام- فِي قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَ‏ وَ ثِيابَكَ‏ فَطَهِّرْ قَالَ‏ فَشَمِّرْ:[21] امام صادق- علیه السلام- در تفسیر آیه «وَ ثِيابَكَ فَطَهِّر»[22] فرمود: یعنی لباست را کوتاه کن.

قرآن به پیامبرش دستور داد که لباست را پاکیزه کن، امام صادق می گوید مراد کوتاه کردن لباس است که عامل پاکیزگی و ایمنی است.

لباس چین دار:

لباس چین دار (یا دارای جیب های متعدد) با ایمنی متناسب نیست. زیرا از نظر بهداشتی لایه های چین ها محل مناسبی برای میکروب می شود و از نظر حفاظت خطرِ گیرکردن چین و جیب با اشیاء محیط کار هست و عامل حادثه می شود.

قال ابوعبدالله- علیه السلام-: اعْمَلْ‏ لِي‏ قَلَانِسَ‏ بَيْضَاءَ وَ لَا تُكَسِّرْهَا فَإِنَ‏ السَّيِّدَ مِثْلِي‏ لَا يَلْبَسُ الْمُكَسَّرَ:[23] امام صادق- علیه السلام- فرمود: کلاه های سفید برای من درست کن امّا آنها را چین دارنکن زیرا شخصیتی مثل من لباس چین دار نمی پوشد.

توضیح: برای من اولین بار است که می بینم امام خودش را با این تعبیر و لفظ «شخصیت» می نامد. در زمان امام صادق و امام کاظم لباس ها و کلاه های چین دار بشدت رواج پیدا کرده بود و ایشان با این افراطکاری مردم، برخورد می کردند و می خواستند بگویند که این چین بازی از بی شخصیتی ناشی می شود.

الحسین ابن المختار: قال: قال لی ابوالحسن الاول: اعْمَلْ لِي قَلَنْسُوَةً وَ لَا تَكُنْ مُصَبَّعَةً فَإِنَ‏ السَّيِّدَ مِثْلِي لَا يَلْبَسُ الْمُصَبَّعَ وَ الْمُصَبَّعُ الْمُكَسَّرُ بِالظُّفُرِ:[24] حسین بن مختار می گوید: امام کاظم- علیه السلام- به من گفت: کلاهی برای من درست کن که رنگارنگ نباشد زیرا شخصیتی مثل من چیز رنگارنگ و چین دار نمی پوشد چین هائی که زیر ناخن های خیاط دوخته شود.

توضیح:

1- جمله اخیر که می گوید «چین هائی که با ناخن های خیاط درست شود» این نکته را می آموزد که ممکن است خود لباس تا شود و چین پیدا کند این موضوع دیگر است آن چه مورد نظر حدیث است چین دار دوختن است.

2- مراد از رنگارنگ «یک پیراهن یا یک کلاه با چند رنگ» است. کلاه های مخروطی شکل درست می کردند که هر بخش از سطح های جانبی آن یک رنگ داشت. یا پیراهن (و هر لباس دیگر) از تکه هائی با رنگ های مختلف می دوختند.

[1]. بحار، ج 59، ص 212.

[2]. بحار، ج 80، ص 186.

[3]. خصال، ج 1، ص 160- بحار، ج 73، ص 341.

[4]. بحار، ج 80، ص 211.

[5]. بحار، ج 83، ص 209.

[6]. بحار، ج 74، ص 145.

[7]. بحار، ج 80، ص 200.

[8]. همان، ص 204.

[9]. همان مرجع.

[10]. بحار، ج 80، ص 203.

[11]. همان، ص 184- خصال، ج 2، ص 162.

[12]. همان دو مرجع.

[13]. بحار، ج 80، ص 186.

[14]. بحار، ج 59، ص 266.

[15]. همان، ص 262.

[16]. بحار، ج 74، ص 145.

[17]. بحار، ج 76، ص 292.

[18]. مكارم الاخلاق، ص 129- بحار، ج 76 ص 292 و 293.

[19]. همان مرجع، پي نويس.

[20]. بحار، ج 76، ص 291.

[21]. وسائل الشّيعه، ابواب احكام الابس، باب 22.

[22]. سوره مدّثّر، آيه 4.

[23]. وسائل الشّيعه، ابواب احكام الابس، باب 31.

[24]. همان مرجع.