بسم الله الرّحمن الرّحیم
آقائی – بدون نام- در تاریخ 88،2،6 – 26/ آوریل2009 از طریق ایمیل – پرسیده اند: پس از خواندن مقالۀ شما با عنوان «معجزه، کرامت، کهانت» برای بنده یک سوال پیش آمده است و از محضر جنابعالی استدعا دارم تا نظر مبارک خودتان را پیرامون این مسئله بازگو نمائید. جنابعالی در این مقاله طی الارض را برای غیر معصوم مصداق کهانت دانسته اید و طبعاً شخص قادر به این فعل را کاهن میدانید. حضرتعالی همچنین دیدن باطن افراد را توسط غیر معصوم از مصادیق کهانت به شمار آورده اید و این اشخاص را مصداق کامل کهانت معرفی نموده اید.
جنابعالی همانجا به واقعه ی ابوبصیر اشاره و نقل نموده اید که «آن ماجرا – دیدن ابوبصیر عده ای را در صورت خوک و خرس- کار امام بوده و معجزه است. ابوبصیر می تواند کرامت داشته باشد اما نمی تواند معجزه بکند. زیرا معصوم نیست…» قطعاً این چنین است که شما میگوئید که آن از عنایت امام صادق(ع) باذن الله در حق ابوبصیر بوده است.
حال این سوال پیش می آید که:
آیا اینچنین عنایت یا کاری نمیتواند توسط امام عصر ما- یعنی امام زمان(عج)- به اذن الله در حق افراد «متدین و مومن» زمان ما چون ابوبصیر انجام پذیرد؟ و چشم باطن آنان را چون ابوبصیر بینا نماید یا آنان را صاحب طی الارض نماید؟ آیا آنچه که امام صادق(ع) به انجام آن (در حق مومن عصر خود یعنی ابو بصیر) به اذن خدا قادر بود انجام دهد امام عصر ما به انجام مثل آن (در حق مومنین و متدینین واقعی زمان خود) به اذن خدا قادر نیست؟ مگر عنایات حضرات معصومین صلوات الله علیهم اجمعین پس از وفات و شهادتشان در حق شیعیان واقعی و خالص قطع میگردد؟ مگر عنایات و توجهات حضرت بقية الله الاعظم چه عنایات عامۀ ایشان در حق عموم و عنایات خاصۀ ایشان در حق خواص در زمان غیبت منقطع میگردد (و آیا مگر این اساساً شدنی ایست) و مردم را از ایشان بهره ای نمی باشد؟ حال آنکه ما عکس آن را در روایات خوانده ایم. آیا شما به راستی منکر کرامات اهل الله اید؟ (البته مقصود ما از اهل الله غیر معصومین و از کرامات غیر آنچه که شما برگفته اید میباشد)
اگر به واقع این چنین باشد که شما می گوئید باید زیارت حضرتش را در آل یاسین با آن همه مضامین عمیق و دعای ندبه اش که بازگو کننده آن همه مطالب بلند میباشد تنها به درد گور انسان خورد و او را از آن در این دنیا بهره ای نباشد جز لقلقه ی دهان؟
البته در اینجا از بر شمردن آن مضامین عمیق و آن مطالب بلند با در نظر گرفتن شخصیت علمی شما و توانا دانستن شما به پی بردن به آنها خودداری می شود.
در پایان امیدوارم که سوال انتقادی بنده را حمل بر جسارت بنده ننموده و از پاسخ به آن مسامحه ننمائید.
پاسخ: جناب آقای….. با سلام و تشکر از لطف شما؛
از عقاید اصولی شیعه و از اصول مکتب تشیع ولایتی، است که ائمّه طاهرین(ع) همگی به آن چه که امام صادق(ع) به ابوبصیر نشان داد، قادر هستند و در «حجة الله» و «ولی الله» بودن، فرقی با هم ندارند. حضرت ولی عصر(عج) نیز می تواند به ابو بصیرهای زمان خود چنین امری را نشان دهد. اما توجه فرمائید:
1- عدم تعریف دقیق از معجزه و کهانت، و عدم تعیین مرز میان ماهیت معجزه و ماهیت کهانت، بینش و فرهنگ دیگران است نه شیعه، و در میان شیعه نیز کسی که این تمایز ماهوی را سرسری بگیرد (همان طور که امروز متاسفانه رایج شده است) می تواند شیعه وصایتی باشد نه شیعه ولایتی. – در این باره رجوع کنید به کتاب «مکتب در فرایند تهاجمات تاریخی» در سایت بینش نو.
ولایت یعنی انحصار علم غیب و مشاهده غیب و معجزه، بر شخص «ولّی» فقط. و همان طور که خودتان اشاره کرده اید در آن مقاله به شرح رفته که این علم غیب، مشاهده غیب و معجزه، به اذن خاصّ خداوند است.
مطابق همین اصل (انحصار)، کاهن کافر نامیده می شود؛ زیرا به محدودۀ ولایت تجاوز کرده است و با سوء استفاده از «اذن عام» به قلم رو «اذن خاص» تجاوز کرده است.
در بیان دیگر: ولایت یک شأن خاص است نه عام، و لذا شیعۀ ولایتی امامت را به دوازده امام منحصر می داند و هر خلیفه و سلطان را ولیّ نمی داند. و این است فرق میان شیعه و سنّی، و نیز فرق شیعه ولایتی با شیعه وصایتی. اساساً شیعه ولایتی و شیعه وصایتی غیر از این فرقی ندارند.
سنّیان و وصایتیان، ولایت را تعمیمی و متکثّر در میان افراد نامحدود، می دانند.
شیعیان وصایتی قیام کردند و خلافت را به بنی عباس دادند، یعنی به باور آنان سمت امامت «اعطا کردنی» است امت می تواند آن را به هر کسی بدهد درست مانند بیعت سقیفه.
سنیان و وصایتیان درباره علم غیب و مشاهدۀ باطن، نیز تعمیمی هستند باور دارند که ممکن است هر کسی به علم غیب برسد و چنین علم و دانشی به افراد معین منحصر نیست و لذا اصطلاح «اولیاء الله» را درباره افراد بی شمار به کار می برند. در کتاب «محی الدین در آئینه فصوص» ج1 و2 شرح داده ام که ولایت را گوشت قربانی کرده و میان صوفیان پخش کردند همان طور که خلفا و پادشاهان امامت را گوشت قربانیِ میان خودشان کردند. در طول تاریخ گروه دوم به غصب امامت بسنده کرده و به قلم رو صوفیان تجاوز نکردند و صوفیان به غصب ولایت بسنده کرده به قلم رو شاهان تجاوز نکردند؛ این تقسیم عادلانه(!) را رعایت کردند مگر در مواقع نادر.
چرا امام زمان غایب شد؟ مسئله فوق اولین عامل و علت است بر غایب شدن حجّت حق(ع)؛ اگر یک شیعه ولایتی این اصل را نفهمد یا درک نکند همان کلاه به سرش می رود که بر سر نهضت بزرگ خراسان رفت و نتیجه اش امامت عباسیان شد.
شیعه ولایتی همان طور که خلافت خلفا را غصبی می داند، همان طور نیز ولایت صوفیان را غصبی می داند؛ همان طور که خلفا برخی غیر شیعی (مانند امویان) و برخی شیعه (مانند عباسیان) بودند، صوفیان نیز برخی سنّی مانند حسن بصری، جنید، بایزید، عطار نیشابوری، مولوی، نعمت الله کرمانی و… (و محی الدین اساساً جاسوس مسیحیان بود که در جلد دوم «محی الدین در آئینه فصوص» با بیست و یک دلیل این مسئله را اثبات کرده ام). و برخی از آنان شیعه بودند مانند: سید حیدر آملی، جانشینان نعمت الله کرمانی و این همه صوفیان به ظاهر شیعی که امروز مشاهده می کنیم.
دقت فرمائید: دو اصطلاح «اولیاء الله» داریم: یکی به معنی «دوستان خدا» یعنی همۀ مومنان. و دیگری به معنی «حجج الله علی عباده» یعنی فقط 14 نفر؛ خلط میان این دو همان است که ماجرای عظیم غدیر را مُثله کرد و علی(ع) خانه نشین شد. کسی که به امام زمان حجة الله علی عباده معتقد است اگر دو اصطلاح را با هم مخلوط کند و مرز میان آن دو را مشخص نکند اگر روزانه هزار بار زیارت آل یاسین یا دعای ندبه بخواند هیچ فرقی با حاضران در غدیر که بیعت سقیفه را به وجود آوردند، ندارد.
به اصطلاحی که خودتان در متن سخنتان در همین پرسش تان به کار بردید توجه فرمائید: می گوئید «اهل الله». این اصطلاح از کجا در َآمده؟. ؟. ؟. ؟. ؟!!!
این که بدتر، خطر ناک تر، و مفسد تر از خلط میان دو اصطلاح بالا است. بفرمائید این اصطلاح را از کجا در آورده اید؟ از کدام آیه؟ از کدام حدیث؟ اهل الله یعنی چه؟،؟،؟. چند بار این اصطلاح را تکرار فرموده اید و شگفت تر این که می گوئید «البته مقصود ما از اهل الله غیر از معصومین هستند». مگر شما و من این قدر اختیار داریم که در اصول مکتب چنین اصلی را ایجاد کنیم و در متن اساس مکتب قرار دهیم- ؟! اگر ما چنین اختیار را داشته باشیم پس آنان که پیام «من کنت مولاه فهذا علی مولاه» را به معنی دوستی گرفتند نیز حق داشته اند. پس غوغای شیعه و سنی چیست؟
حتی وقتی که اصطلاح «آل الله» و «اهل الله» را دربارۀ چهارده معصوم(ع) به کار می بریم به نظر برخی ها هزینه می برد، شما به چه مجوّزی اهل الله را درباره غیر معصومین به کار می برید؟ حالا از اطلاق «ولی الله» و «اولیاء الله» به هر کاهن و خود پرست عبور کرده و اهل الله را درباره هر کس و هر کاهن عوام فریب به کار می برید!!!
این نیز می شود مصداق «گوشت قربانی کردن مقام اهل الله و پخش کردن آن میان افراد نامحدود».
2- آن چه امام صادق(ع) به ابوبصیر نشان داد، یک کار «موردی» بود؛ یعنی امام(ع) آن توان را به ابوبصیر نداد تنها یک باطن را به او نشان داد و چنین نبود که ابوبصیر همیشه بتواند آن قبیل باطن ها را مشاهده کند که یک بار بود و دیگر تمام. اما کاهنان یک توان مشاهدۀ جاری و همیشگی دارند.
3- امام صادق(ع) و هر امام دیگر می توانست، علم غیب و مشاهده باطن را به طور موردی به افراد نا صالح و حتی مشرک هم نشان دهند و مسئله به افرادی مانند ابوبصیر منحصر نیست. در همان مقاله «معجزه، کرامت، کهانت» نمونه آن را از حضرت امیرالمومنین(ع) آورده ام.
4- زیارت آل یاسین، یا دعای ندبه و امثال شان که گنجینه های تشیع ولایتی هستند و به طور کلی «دعاهای ماثور از ائمه -ع-» همگی سرتاسر علم و دانش هستند: علوم توحیدی، معاد شناسی، انسان شناسی، جامعه شناسی، شناخت رابطه خدا با انسان از نظر خلقت، رابطه خدا و انسان از نظر عبادت و پرستش، و حتی دریائی از علوم تجربی: کیهان شناسی، زیست شناسی، میکرب شناسی، اندام شناسی و… و… هستند نه لقلقه دهان.
مگر علم و دانش لقلقه دهان است؟
و نیز مگر نیایش با خدا یا زیارت امام(ع) لقلقه دهان است و فقط وقتی لقلقه نمی شود که کاهن پرور باشد.
آیا اگر ائمۀ طاهرین(ع) به مردم علم و دانش یاد دهند و به آنان علم غیب یا توان مشاهده باطن ندهند، آن چه داده اند لقلقه دهان می شود؟ آیا ائمه برای صوفی سازی آمده اند؟ مامور بودند در مقابل «ستار العیوب» بودن خدا، عده ای را «هتّاک العیوب» کنند؟ براستی امامت شناسی ما همین است؟ -!!! درست است غوغای کهانت بازیِ امروزی غیر از این، تصوری از امام معصوم ندارد و اساس گمراهی شان نیز همین است که امروز تیشه به ریشه تشیع ولایتی می زنند. آن هم به نام خدا، به نام تقوی، به نام مبارزه با نفس، در همان مقاله از مرحوم شهید اول نقل کرده ام که کهانت با «تصفیه نفس» نیز حاصل می شود.
این همه اصحاب ائمه که همگی دانشمندان برجسته و خیلی از آنان مورد تمجید ائمه(ع) بودند، کدام شان ادعای علم غیب، ادعای مشاهده باطن، کرده اند؟ حتی کسی از آنان از امام شان نخواسته اند که به آنان اعطای علم غیب یا توان مشاهده باطن یا توان طی الارض. بدهد. هیچ اندیشه نکرده اید که چرا همۀ مدعیان این امور به مسافت های زیادی از ائمه(ع) دور بوده اند و اکثریت قریب به اتفاق شان دشمن اهل بیت(ع) بوده اند -؟ آیا این مسئلۀ اخیر به هیچ تأملی نیازمند نیست؟! چرا از جریان تاریخی این مسئله در این حد غافل هستیم؟
5- نمی دانم چرا زیارت آل یاسین و دعای ندبه ر ادر این مسئله نام برده اید کدام فراز و کدام جمله از آن ها حاکی است که غیر معصوم می تواند علم غیب داشته باشد و یا باطن ها را مشاهده کند؟-؟
در کدام زیارت یا دعا دیده اید که جمله ای، گزاره ای آمده و می گوید غیر معصوم نیز می تواند به طور مشروع علم غیب داشته باشد یا باطن امور را مشاهده کند یا طی الارض و امثال آن را بنماید و یا مردم را در شکل خرس و خوک مشاهده کند؟-؟-؟-؟ لطفاً یک جمله بیاورید.
مگر یکی دو مورد که از ساخته های همین صوفیان مدعی ولایت، که همگی را در محتوای سایت بینش نو، شرح داده ام.
اما آن همه احادیث فراوان داریم که برخی ها می توانند به طور نا مشروع از این گونه کارها بکنند و آنان کاهن هستند.
6- کسی که می خواهد از غیب خبر دهد یا باطن را مشاهده کند، هیچ نیازی به امام معصوم ندارد؛ این همه مرتاضان هندوئی و بودائی و سرخ پوستی خیلی بهتر از این گروه عارفان شما، هم از غیب خبر می دهند و هم باطن را مشاهده می کنندو هیچ اعتقادی هم به امامان معصوم ندارند؛ اگر چنین توانی ارزش داشته باشد پس آنان بیش از عارفان شما به حق واصل شده اند پس باید ما نیز اسلام را رها کرده و راه آنان را برویم. و واقعیت این است که عارفان شما دقیقاًً در آن راه هستند و بر سر امّت کلاه می گذارند و مصداق اتمّ «مفسد فی الارض» هستند گرچه برخی از آنان خودشان را مسلمان می دانند.
توجه کنید: ائمه می گویند که این قبیل افراد کاهن هستند، این سخن بنده نیست. لطفاً یک نگاه دیگر به مقاله مذکور (معجزه، کرامت وکهانت) داشته باشید.
در پایان: همان طور که شما از من خواسته اید: سؤال انتقادی تان را حمل بر جسارت نکنم، بنده نیز از ته دل و با صداقت کامل استدعا دارم که این پاسخ من را حمل بر جسارت نکنید؛ مطالب باید رک و پوست کنده و بی تعارف و فارغ از فرهنگ لیبرال ها، شرح داده شود.
با تشکر از لطف شما
مرتضی رضوی
9/5/1430قمری
14/2/1388شمسی