بسم الله الرّحمن الرّحیم
آقای دکتر ع، م- س، ج از کشور سوئد نوشته اند:
با سلام بر استاد گرامی جناب آقای رضوی
در صفحه اول موضوع ملا صدرا و زیبائی خواندم که شما زیبائی را «درک کردنی» – onceptual- می دانید، حال آن که من زیبائی را «دریافتنی» -perceptua – می دانم. من در کشور سوئد ندگی می کنم و کتابی به نام نیچه و زرتشت (درآمدی برگفتمان پارادوکسال فلسفه غرب در ایران) نگاشته ام که در -Argument – وبلاگم آمده است. حاضرم در صورت تمایل شما وارد بحث مجازی شویم.
پاسخ: با سلام و تشکر از لطف شما
درست است حق با شماست: زیبائی درک کردنی- conceptual – نیست، دریافتنی- perceptua- است و به عبارت دیگر: زیبائی هم درک کردنی است و هم دریافتنی. اما اگر این دو واژه را در تقابل با هم و مطابق اصطلاح به کار بریم باید از واژه «دریافتنی» استفاده کنیم. به نکته مهمی توجه کرده اید و خواهم گفت که از نظر اسلام نیز چنین است قبل از شرح آن باید به علت به کار گیری لفظ «درک» اشاره کنم:
نه تنها در بخش ملاصدرا و زیبائی، بل که در همۀ بخش های کتاب مذکور واژه درک بیش تر به کار رفته است. زیرا بی تردید توجه کرده اید که هدف اصلی من در آن کتاب نه ماهیت زیبائی است و نه زیبا شناسی، هدف اصلی «انسان شناسی» است. در نوشته هایم انسان شناسی قرآن و اهل بیت(ع) را از جوانب مختلف در حد توان بررسی کرده ام. در این کتاب نیز از رابطه انسان با زیبائی، بحث کرده ام و چون سروکارم با فلسفه ها و شرح فرق های اساسی فلسفه قرآن و اهل بیت(ع) با دیگر فلسفه هاست، همیشه جریان سخن به نوعی همراه با روحیه خشک فلسفه است که لازمه اش به کارگیری واژه «درک» به معنی لغوی است (نه اصطلاحی).
و به هر صورت، ایراد شما وارد است لازم بود در مقدمه یا متن کتاب در جائی این توضیح را می دادم.
اما کاربرد دو واژه مذکور در فرهنگ قرآن: با صرف نظر از فلسفه، درک کردنی ترین موضوع، ریاضی و دریافتنی ترین موضوع، زیبائی است.
قرآن در وجود انسان به دو کانون «درّاک»= درک کننده(۱)، رهنمون می شود و به آن دو تصریح می کند:
1- دستگاه حواس پنجگانه و مغز که محصول آن را «علم» می نامد.
2- قلب: مراد قلب گوشتی نیست، مراد شخصیت حیاتی انسان و کانون «منِ» انسان است که از آن «فؤاد» نیز تعبیر کرده است(۲)؛ متاسفانه در فارسی لفظ معادل فؤاد وجود ندارد، در زبان ترکی به آن «کُویُول» می گویند.
محصول این کار قلب «شعر» است شعر به معنی لغوی یعنی «دریافت»، نه به معنی اصطلاحی. یعنی همان نکته ای که شما روی آن انگشت گذاشته اید.
اگر مغز و قلب هر کدام به تنهائی کار کنند شخصیت انسان تک بعدی می شود اگر با مغز زندگی کند آدمی خود خواه، خشن و حساب گر به معنی منفی می شود. و اگر تنها با قلب و فؤاد زندگی کند فردی ساده اندیش، صرفاً شاعر مذاق و فارغ از حساب کتاب می گردد.
قرآن و اهل بیت(ع) می گویند: مغز و قلب باید با هم کار کنند و نتیجه این کار مشترک را «فقه» می نامد (فقه به معنی لغوی، نه اصطلاحی) فقه یعنی درکی که با دریافت، هم آغوش، همبر، و هر دو به همدیگر عجین باشند، و نام این نیروی عجین را «لُبّ» می نامد.
برای شرح بیش تر می توانید به اوایل کتاب «محی الدین در آئینه فصوص» جلد اول، باب «منطق و طریقت قرآن و اهل بیت-ع-» مراجعه کنید. و این یکی دیگر از اصول اساسی انسان شناسی اهل بیت(ع) است.
زیبائی: موضوعات مختلف از ریاضی تا زیبائی، درک و دریافت هر دو مدرّج هستند در این میان ریاضی درک کردنی ترین و زیبائی دریافتنی ترین، و در آن میان مثلاً زیست شناسی درک کردنی و دریافتنی (هر دو) می باشد.
بنابر این: در ریاضی اصالت با درک است و در زیست شناسی هر دو اصالت دارند، و در زیبائی اصالت با دریافت است. و لیکن مطابق رهنمود قرآن نباید هیچ درکی عاری از دریافت باشد و نباید هیچ دریافتی عاری از درک باشد، و رعایت این موضوع یکی از مشکلات بزرگ بشر است.
قضایا، داوری ها و گزاره ها در ریاضی برای همگان یک سان است و اختلاف پذیر نیست مثلاً دو، دوتا مساوی چهار تا. اما در زیبائی نظر به این که اصالت با «شخصیت حیاتی» است وحدت داوری ها کم و نادر، است بگوئید:
1- این درخت وجود دارد.
2- این درخت بزرگ است.
3- این درخت زیبا است.
در گزاره اول همه با شما موافق خواهند بود، در گزاره دوم ممکن است برخی ها نظر متفاوت بدهند. و در گزاره سوم ممکن است حتی یک نفر نیز به طور دقیق و کامل با شما موافق نباشد.
گویند: نعمان بن بشیر دستور داد لیلی را به حضورش آوردند، نگاهی به او کرد دختری سیاه چرده بادیه نشین را مشاهده کرد که چندان زیبائی ندارد، گفت: تو چنان زیبا نیستی که قیس مجنون تو شده است.
گفت: تو از دیده مجنون به من نگاه کن.
و اما پیشنهاد شما درباره بحث مجازی: نظر به سن و سال من و آن همه کار که از این چشم کشیده ام، توان کار با رایانه را ندارم برخی از آقایان هر از گاهی لطف کرده کار سایت را انجام می دهند حتی در مواقعی پاسخ به پرسش هائی که ضرورت دارند، نیز به تاخیر می افتد. و «العذر عند کرام الناس مقبولٌ»
به درود
مرتضی رضوی
14/2/88
——————————————-
(۱) ببینید: در این جا نیز نا چارم از لفظ درک استفاده کنم.
(۲)سوره اسراء آیه 36- سوره قصص آیه 10- سوره نجم آیه 7- سوره هود آیه 120- سوره فرقان آیه 32- و صیغۀ جمع آن در چندین آیه دیگر.