بسم الله الرّحمن الرّحیم

پاسخ به چند پرسش حضوري، ايميلي و تلفني و پيام هاي غير مستقيم

در آغاز از همة محققان و انديشمندان كه كتاب ها و مقالات من را مطالعه مي كنند، تشكر مي كنم. و از خداوند منان خواستارم اولاً به اين بنده خود، توفيق عنايت كند تا بيش از پيش در خدمت نشر علوم قرآن و اهل بيت(ع) بكوشم. و ثانياً خلوص نيت مرحمت فرمايد زيرا كه هيچ نفع مادي از اين كار مداوم ندارم. والحمدلله.

در پاسخ به چند پرسش بويژه پرسشهاي ايميلي، سطرهائي را مي نگارم، ابتدا خلاصه آن ها را مي آورم:

خلاصه پرسش ها: شما هر از گاهي از دست برخي از غربي ها گلايه مي كنيد و آنان را متهم به سرقت اصول مكتب قرآن و اهل بيت(ع) در كيهان شناسي مي كنيد،‌ درست است كه روشن مي كنيد در فلان نوشته تان، اصل مورد منازعه تان را آورده ايد. اما بهتر و نيز لازم است كه همه اصولي را كه از مكتب مذكور آورده ايد،‌ پيشاپيش به طور مشخص رديف كنيد و به طور معين تعيين كنيد تا اين شبهه پيش نيايد كه: هر چه غربيان به عنوان يافته جديد اعلام كنند، شما خواهيد گفت كه اين اصل از اصول من است كه از قرآن و حديث استنتاج كرده ام.

پاسخ:اين انتقاد وارد است و اگر آن را پيشنهاد بناميم، پيشنهاد كاملاً به جا و درست است. اما با اين كه اين سخن از چند سال پيش عنوان شده، و من خيلي جدّي نگرفته ام، دليلش اين بود كه در نوشته هاي پيشينم اصول مورد ادعايم را توضيح داده بودم. اكنون با گذشت زمان و متراكم شدن اين انتقاد و پيشنهاد، برايم مسلّم شد كه بايد چنين كاري انجام دهم و ظاهراً تنها ارجاع به نوشته هاي پيشين، در اين باره كفايت نمي كند، و اگر از نظر سبك روال علم و انديشه درست باشد، دستكم از نظر فني جاي خالي آن احساس مي شود.

لذا عرض مي كنم: انتقاد وارد و پيشنهاد نيز ضرورت دارد و آن اصول را در زير، رديف مي كنم:

1- جهان تا به امروز، يك مرحلة «ايجاد» و شش مرحلة «بيگ بنگ» را پشت سر گذاشته است. غربيان فقط به بيگ بنگ اخير، رسيده اند.

2- فاصله هر كدام از بيگ بنگ ها با يكديگر 18،250،000،000 سال (با سال هاي زمين ما) بوده است.

3- از آخرين بيگ بنگ تا به امروز 13،687،000،000 سال گذشته است.

4- تا پايان عمر نظام كنوني جهانِ كهكشان ها 4،563،000،000 سال مانده است.

5- وقتي كه رقم مذكور تمام شود (18،250،000،000= 4،563،000،000+ 13،687،000،000) نظم كنوني جهانِ كهكشان ها دچار انفجار عظيم يعني بيگ بنگ هفتم، خواهد شد. كه مي توانيد نام اين حادثه را «پايان عمر نظم كنوني» يا «پايان عمر كهكشان هاي كنوني» بناميد. نه «پايان عمر جهان». زيرا جهان پس از بيگ بنگ هفتم، از نو با كهكشان هاي نوين،‌ به كار خود ادامه خواهد داد.

6- كره زمين ما (و نيز منظومه ما) خيلي پيش تر از بيگ بنگ هفتم، متلاشي خواهد شد، به طوري كه بقيه عمرش، در ارقام نجومي كيهان شناسي، رقمي بس ناچيز است.

7- لفظ و اصطلاح «انبساط» درباره گسترش جهان، غلط و نادرست است. زيرا گسترش و بزرگ شدن جهان، انبساطي نيست بل كه جهان مي خورد و بزرگ مي شود. و در گسترش ابدي پيش مي رود.

درست است: انبساط و انقباض در جهان هست، اما همگي حوادث «موردي» و «منطقه اي»‌ هستند و ربطي به اصل گسترش جهان، ندارند. همان طور كه تولد و مرگ كهكشان ها و منظومه ها، همگي مانند «سلول هاي بدل ما يتحلل» بدن انسان، در مسير بدل ما يتحلل پيكر جهان، هستند. با اين فرق كه مجموعه بدن انسان روزي از بين مي رود. اما پيكر جهان هميشه هست و هرگز از بين نخواهد رفت.

و به عبارت ديگر: انبساط ها و انقباض هائي در متن جهان رخ مي دهند. اما همگي حوادث موردي هستند و ربطي به اصل گسترش جهان ندارند.

8- تغذيه جهان: (كه مي خورد و بزرگ مي شود) عبارت است از «ايجاد مداوم و ابدي در مركز جهان». همان «ايجاد» كه در آغاز پيدايش جهان، جهان اوليه (ماده اوليه) را به وجود آورد، همچنان (در ادامه وجود جهان، و گسترش و بزرگ شدن جهان)‌ در مركز جهان فعال است و تا ابد نيز فعال خواهد بود.

9- انرژي ها و مواد كه به طور مداوم در مركز جهان، ايجاد مي شوند، در يك نظم و نظام «رشته رشته» اي در كنار هم، به اطراف مي روند.

مانند تغذيه هندوانه از خاك. با اين فرق كه هندوانه از يك جانب خود، مي خورد اما جهان از مركز خود.

10- جهان تحت قانون «جاذبه و دافعه» نيوتون اداره نمي شود. و در نظام مديريتي جهان، جاذبه اي وجود ندارد. بل كه فقط يك نيرو وجود دارد و آن «دافعه» است. كه آن تغذيه مذكور فشار مي آورد و در اثر آن فشار هم جهان اداره مي شود و هم بزرگ مي گردد.

11- همه چيز كه در جهان وجود دارند، يا به وجود مي آيند، همگي (اعم از ماده و انرژي) تحت فشار عظيم قرار دارند. فضا و مكان، تغيير مداوم و زمان، همه مولود اين فشار هستند.

12- جهان (مانند يك تنة درخت كه مثلاً‌ در هر سال يك قشر حلقه وار در آن پديد مي آيد) در هر نبأ عظيم= بيگ بنگ، يك قشر كروي پديد آورده كه «سماء= آسمان» ناميده مي شود. و يك آسمان نيز در همان مرحله «ايجاد اوليه جهان» بوده. اكنون هفت سماء‌كروي دارد.

همه كرات، كهكشان ها و فضاهاي فواصل آن ها (كه پر از انرژي هستند) همگي محتواي آسمان اول را تشكيل مي دهند.

13- در اين بيگ بنگ (نبأ عظيم) كه در پيش روي جهان است و پس از 4،563،000،000 سال فرا خواهد رسيد، جهان داراي هشت قشر‌ (هشت آسمان، هشت سماء) خواهد بود. كه «وَ يَحْمِلُ عَرْشَ رَبِّكَ فَوْقَهُمْ يَوْمَئِذٍ ثَمانِيَة».

14- كره زمين ما بتدريج به طور مداوم، – اما خيلي بطيئ- كوچك مي شود: «الم تروا انّا ناتي الارض و ننقصها من اطرافها».

اين چهارده اصل مشخص و معين، اصولي هستند كه من از قرآن و احاديث اهل بيت(ع) استخراج كرده و اعلام كرده ام.

برخي از اين اصول و اكثرشان، از دسترس دانش فيزيك و كيهان شناسي خارج است كه قرآن و اهل بيت(ع) انديشمندان را به آن هدايت مي كنند.

معني اين سخن اين نيست كه انسان ها توان درك علمي آن ها را ندارند، يا اين اصول ماهيت علمي يا كاربرد علمي ندارند. بل علم محض و دانش ناب هستند و پاسخ همة پرسش هاي انديشمندان را در دانش فيزيك نظري و كيهان شناسي مي دهند. زيرا منطق قرآن و اهل بيت(ع) منطق تبيين، منطق ثبوتي همراه با عنصر محكم از «ابطال خواهي» است. مسائل علمي را در آن بالاترين افق و عميق ترين ژرفا، توضيح مي دهد، هم انسان را دانشمند مي كند و هم به او مي گويد: اگر نمي پذيري ابطال كن.

مثلاً مي گوئيم: هر كدام از اصول چهارده گانه بالا را اگر نمي پذيريد لطفاً‌ آن را رد كنيد. ردّ علمي. يا اشكال و يا خلاء و كمبودي را در آن ها نشان دهيد، مانند خلاء و كمبود كه با اعتراف همگان در قانون نيوتن هست، و يا خلاء‌ بزرگ و پرسش بزرگ كه دربارة «انبساط جهان» در بينش اينشتين، هست كه همگان و خودش نيز در آن باره غير از «نمي دانم» سخني ندارند.

در برخي از اصول چهارده گانه مذكور، دانش فيزيك و كيهان شناسي مي تواند بدون استفاده از قرآن و اهل بيت(ع) پيش برود همان طور كه تا كنون رفته است. اما بنده عرض مي كنم در همين برخي از اصول چهارده گانه نيز، من اولين كسي هستم كه آن ها را اعلام كرده ام (البته اصل آن ها از آن قرآن و اهل بيت-ع- است نه از من) و سيره و سبك و روال قانون انديشه اين است كه حق سبقت رعايت شود. و اگر اين حق را رعايت نكنند، من در همان ها هم خواهم گفت كه حضرات سرقت فرموده اند.

بنابراين: من اين پرسش ها و ايميل ها را هم ارزشمند يافتم و هم مطابق آن ها عمل كرده و از نو اصول چهارده گانه را باصطلاح به طور مشخص و معين رديف كردم تا هيچ جاي شبهه و ابهامي باقي نماند.

و صد البته به حق دانشمندان غربي نيز دقيقاً‌ معترف هستم، اگر نبود بهره گيري من از ره آورد آنان، نمي توانستم سخن و پيام قرآن و اهل بيت(ع) را در اين دانش بس بزرگ و پر ارزش، دريافت كنم.

كيهان شناسي قرآن و اهل بيت(ع) در مواردي ره آورد دست اندركاران اين دانش را تأييد، و در مواردي آن ها را تكميل، و در مواردي آن ها را رد مي كند.

اين مكتب، دانشمندان را دوست دارد: «هَلْ يَسْتَوِي الَّذينَ يَعْلَمُونَ وَ الَّذينَ لا يَعْلَمُون». متاسفانه برخي از دانشمندان غربي كار علمي را با تعصبات نژادي و مذهبي، در مي آميزند به حدي كه دامن دانش را آلوده مي كنند.

با تشكر از پرسش كنندگان و پيشنهاد دهندگان، كه موجب شدند اين چند برگ را بنويسم.

مرتضي رضوي

12/8/1389ه، ش.

26/11/1431ه، ق.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این فیلد را پر کنید
این فیلد را پر کنید
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.
برای ادامه، شما باید با قوانین موافقت کنید