به نام خدا

بزرگترین سرقت علمی تاریخ

ابتدا متن انگلیسی این سرقت سترگ را در اختیار اهل تحقیق و علم و دانش قرار می دهم، سپس ترجمۀ آن را که آقای پیمان حسنی به اختصار ترجمه کرده و در فضای مجازی پخش کرده است، تقدیم می کنم:

https://binesheno.com/wp-content/uploads/2024/09/%D9%85%D9%87%D8%A8%D8%A7%D9%86%DA%AF-%DA%86%D9%86%D8%AF%DB%8C%D9%86-%D8%A8%D8%A7%D8%B1-%D8%AF%D8%B1-%DA%AF%DB%8C%D8%AA%DB%8C-%D8%B1%D8%AE-%D8%AF%D8%A7%D8%AF%D9%87-%D8%A7%D8%B3%D8%AA.png

 متن انگلیسی:

https://binesheno.com/wp-content/uploads/2022/04/%D9%85%D9%87%D8%A8%D8%A7%D9%86%DA%AF-%DA%86%D9%86%D8%AF%DB%8C%D9%86-%D8%A8%D8%A7%D8%B1-%D8%AF%D8%B1-%DA%AF%DB%8C%D8%AA%DB%8C-%D8%B1%D8%AE-%D8%AF%D8%A7%D8%AF%D9%87-%D8%A7%D8%B3%D8%AA.png

متن ترجمه:

برنده نوبل فیزیک: مه بانگ چندین بار در گیتی رخ داده است

Array

پیمان حسنی

یکشنبه، ۲۰ مهر ۱۳۹۹

برنده نوبل فیزیک ۲۰۲۰ معتقد است عالم هستی در طول زمان چندین مرتبه چرخه مرگ و تولد دوباره را تجربه
می کند.

«سِر راجر پنروز» (Sir Roger Penrose)، فیزیکدان و ریاضیدان اهل بریتانیا معتقد است در گذشته چندین مه بانگ اتفاق افتاده و در آینده نیز این پدیده رخ خواهد داد. به گفته او سیاه چاله ها سند محکمی هستند که از وجود جهان های قبلی خبر می دهند.

پنروز که در دانشگاه آکسفورد تدریس می کند، معتقد است در آینده یک مه بانگ دیگر رخ خواهد داد. این دانشمند به خاطر دستاورد شگرف در زمینه سیاه چاله ها و اثبات و گسترش نظریه نسبیت عام اینشتین، چند روز قبل همراه با دو دانشمند دیگر برنده جایزه نوبل فیزیک ۲۰۲۰ شد.

پنروز با تحقیق در مورد سیاه چاله ها نشان داد اجرامی که بسیار متراکم می شوند، متحمل رمبش گرانشی (Gravitational Collapse) شده و به تکینه (Singularity) تبدیل می شوند که نقاطی با جرم بی نهایت هستند.

پنروز معتقد است گیتی تا واپاشی تمام مواد به منبسط شدن ادامه خواهد داد و وقوع مه بانگ جدید سبب شکل گیری عالم هستی جدید خواهد شد

او نظریه اش را «کیهان شناسی چرخه ای همدیسی» (Conformal Cyclic Cosmology) نامگذاری کرده و
می گوید شش نقطه موسوم به «نقاط هاوکینگ» کشف کرده است که اولین بار «استیون هاوکینگ»، کیهان شناس فقید بریتانیایی به وجود آن ها پی برد. هاوکینگ معتقد بود سیاه چاله ها تشعشعات نشت می کنند و سرانجام تبخیر خواهند شد. محققان می گویند فرآیند تبخیر شدن سیاه چاله ها احتمالاً بیشتر از سن کنونی عالم هستی زمان خواهد برد.

پنروز معتقد است که بشر در حال حاضر می تواند «سیاه چاله های مرده» که از جهان های گذشته به جای مانده اند را رصد کند. نظریه او بسیار بحث برانگیز است و همانند بسیاری از نظریه ها ممکن است هیچ گاه درست یا غلط بودن آن ثابت نشود، اما اگر درست بگوید، عالم هستی ما روزی از بین خواهد رفت و عالم جدیدی متولد خواهد شد.

مطلب را در دو بخش تقدیم می کنم:

1- شرح این سرقت.

2- تمام شد و رفت.

بخش اول: شرح سرقت: این موضوع علمی بس بزرگ و بس اساسی در کیهان شناسی، از آنِ این بندۀ حقیر است که جناب «سر راجر پنروز» با کمال بی آزرمی آنرا دزدیده و جایزه نوبل را گرفته است.

در اواخر دهۀ شصت به «دانشکده بهداشت و حفاظت کار» برای تدریس رفتم و چندین سال در آن مرکز علمی تدریس کردم؛ جزوه های تدریسی را در اختیار دانشجویان قرار میدادم.

روزی یکی از کارکنان بخش آموزش با شادی و شعف به من گفت: حاج آقا جزوه های شما به اروپا هم رسیده؛ به سوئد، به انگلیس.

اعتراف می کنم من هم شاد و مشعوف شدم با خودم گفتم: الحمدالله بخشی از علوم قرآن و اهل بیت علیهم السلام را به اروپا هم رسانیدم.

سال ها پیش از آن پی برده بودم که غربیان از مکتب قرآن و اهل بیت علیهم السلام می ترسند و همیشه در کتمان و پوشیده نگاه داشتن آن می کوشند و ما را به پرستش ارسطوئیات تشویق و مشغول می کنند. اما نمی دانستم که این قدر بی آزرم و بی حیا باشند که به اصطلاح در روز روشن و پیش چشم جهانیان به سرقت مفتضحانۀ علمی دست بزنند.

آقای دکتر نورمحمدی رئیس دانشکده مرا به دفترش دعوت کرد و گفت: چه کار می کنی؟ باختی آقا باختی! گفتم چه شده؟ گفت: خانم فلانی آن دختر قد بلند جزوه‌ های تو را به اروپا می فرستد. گفتم: پس باید ازش تشکر کنم. گفت من
می گویم باختی تو می گویی تشکر کنم-؟ گفتم: منظورت را متوجه نمی شوم. گفت: این هستی شناسی و کیهان شناسی که تو تدریس می کنی ابتکارات بزرگ علمی است من سال ها در فضای علمی امریکا کار کرده ام، این مطالب را سرقت می کنند و به نام خودشان منتشر می کنند.

با تعجب گفتم: سرقت؟! به نام خودشان؟! گفت تو گمان می کنی آنان که در مجامع علمی غرب کار می کنند همه شان مریم مقدس هستند؟

گفتم به نظر شما باید چه کار کرد من که نمی توانم مسائل اساسی علمی قرآن و اهل بیت علیهم السلام را کتمان کرده و تدریس نکنم.

گفت: پیشنهاد من این است که این مطالب را به صورت کتاب تنظیم و پخش کنی، من هم به برخی از دانشگاه های غرب تعدادی از نسخه کتاب را می فرستم تا به نام خودت ثبت شود.

کتاب با عنوان «تبیین جهان و انسان» چاپ شد و نسخه هائی از آن به برخی دانشگاه های اروپا و امریکا از آن جمله دانشگاه کمبریج ارسال شد، که اعلام وصول هم کردند به ویژه کمبریج با تشکر و امتنان اعلام وصول کرد سندش موجود است.

 

https://binesheno.com/wp-content/uploads/2024/09/cambridge.gif

پس از گذشت زمانی جریان سرقت شروع شد؛ استیفان هاوکینگ و نیل تروک (از کمبریج) یکی از اصول کتاب را در نشریه «ساندی تایمز- 1998- FEBRUARY -22 » به عنوان ابتکار علمی و کشف بزرگ علمی به نام خودشان اعلام کردند.

در برخی از روزنامه های ایران و در تلویزیون ایران نیز پخش شد.

خطاب به رئیس دانشگاه کمبریج اعتراض کتبی ارسال شد و نسخۀ آن به روزنامه ها و تلویزیون نیز داده شد که تنها روزنامه جمهوری اسلامی خلاصه ای از آن را منعکس کرد؛ پاسخی از مرکز سارقان (کمبریج) و از جای دیگر نرسید. تلویزیون و روزنامه ها اعتنائی نکردند زیرا چنان غربزده بودند گمان کردند من دچار توهم شده ام با خود می گفتند کمبریج چه نیازی به سرقت نظریه علمی یک ایرانی دارد!؟ بلی: این خیره سری هنوز هم ادامه دارد. همان طور که دکتر گلشنی در یک مصاحبه تلویزیونی گفت: دانشگاه ها پر از نفوذی ها هستند.

حضور نفوذیان خیلی عجیب نیست از آن شگفت انگیزتر خود باختگانی هستند که در دانشگاه ها هستند؛ نفوذیان دلالی می کنند و دانشجویان مستعد را به غربیان می فروشند، اینان دستکم با منطق ماکیاولیسم به دنبال حق دلالی خود هستند. اما خود باختگان چنان بی هویت و پوشالی هستند که با اینهمه پیشرفت علمی که در سایه انقلاب رخ داده باز هم چشم و گوش شان و قلب مریض شان در گرو غرب است، تا این نسل عالمان (عالم نمایان) از میان نرود، اعتماد و خود باوری علمی در عرصۀ مردمی و عام جامعه محقق نخواهد شد این مرض و مصیبت در علوم انسانی ریشه دارتر و بس عمیق است؛ علوم انسانی غربی که محصولش فرهنگ کثیف، فرهنگ متکی به زور، فرهنگ سرقت و غارت مردمان جهان، فرهنگ کمونیسم جنسی خانواده برانداز، فرهنگ مخرّب محیط زیست، فرهنگ به ظاهر متمدن و در واقع تمدن کابالیسم ابلیسی.

زمانی سخن از «اسلامی ‌سازی یا بومی سازی علوم انسانی» به میان آمد؛ غرب پرستان چنان وحشت کرده و رمیدند که گوئی گوزن وحشی از شیر می رمد. دیگرانی که غربزدگی هویت شان را فرا نگرفته بود این وظیفه را به عهده گرفتند اما با صرف بودجه های کلان به جائی نرسیدند؛ اساساً نفهمیدند که از کجا باید کار را شروع کنند؛ یعنی نقص و خلاء اساسی علوم انسانی غربی را نشناختند که متاسفانه باز چشم امیدها به ارسطوگرایان و یونان زدگان دوخته شد.

این مشکل در دو جمله خلاصه می شود: «غربیان می گویند انسان حیوان است با پسوند برتر» و اما «اسلام می گوید در وجود انسان یک روح بیش از روح حیوانی وجود دارد»: حیوان موجودی است با روح غریزی، انسان علاوه بر روح غریزه روح دیگر به نام روح فطرت دارد.

باید پذیرفت که غربیان در علوم انسانی کار گسترده و دقیق کرده اند، تنها توجه به این (روح فطرت) کافی است همۀ آن خود به خود بر نخ اسلامی چیده شوند.

می دانم روزی غربی ها همین «اصل اساسی انسان شناسی» را نیز به نام خودشان سرقت خواهند کرد.

بگذریم این رنجنامه اگر ادامه یابد مثنوی هفتاد من می شود. برگردیم به بحث سرقت بزرگ و بی شرمانه که موضوع این اوراق است:

پس از اعتراضات ما (و شاید به هر دلیل دیگر) هاوکینگ و نیل توروک مانند دو سارق که از همدیگر قهر کنند از هم جدا شدند، هاوکینگ پیش از آن به تنهائی اصل دیگر را سرقت کرده و گفته بود: در مرکز جهان میدانی هست به نام میدان هیچ که همواره ماده و انرژی از آن به وجود می آید.

شگفتا: کیهان شناسان غربی اجماعاً معتقد هستند که گسترش جهان در اثر انفجار بیگ بنگ است که در اثر آن هنوز هم جهان منبسط می شود، یعنی جهان به طور «بادکنکی» بزرگ می شود. در معادلۀ میان این سرعت عظیم گسترش (گفته اند تا شما دو سطر از این کتاب را بخوانید جهان میلیاردها کیلومتر مکعب بزرگ شده است) که در طول میلیاردها سال از بیگ بنگ می گذرد و میان «انبساط» وامانده اند. این چنین انبساط بادکنکی محال است.

من در جزوه ها و کتاب «تبیین جهان و انسان» از بیان قرآن و اهل بیت علیهم السلام توضیح داده بودم که «جهان
می خورد و بزرگ می شود» هاوکینگ این اصل را نیز سرقت کرد و آن را به نام «میدان هیچ» به نام خود اعلام کرد.

این سرقت او موجب شد که خیلی از دانشمندان غربی و حتی برخی از ایرانی ها گفتند که هاوکنگ یک شارلاتان علمی است، زیرا هیچ جائی و امکانی برای این ایجاد ماده و انرژی در دو علم فیزیک و کیهان شناسی نیست، این اصل نیازمند «وجود خدا» است خدائی که مادۀ اولیه جهان را ایجاد کرده به آن امر کرده و فرمان داده همیشه از مرکزش ایجاد شود و گسترش یابد بزرگ شود.[1]

جناب نیل توروک پس از جدائی از هاوکینگ به سراغ دیگران رفت که شرحش را در یکی از مقالات آورده ام. نمی دانم این جناب توروک چرا خودش به تنهائی جرأت سرقت ندارد و همیشه به دنبال یک کلّه گنده تر از خود است این بار نیز سر راجز پنروز را فریفته و به جلو انداخته است-؟[2]

من در کتاب «تبیین جهان و انسان» و دیگر کتاب ها و مقالات گفته ام که در طول عمر جهان شش بار بیگ بنگ رخ داده است و از آخرین بیگ بنگ 13/668/750/000 سال گذشته است و اگر این رقم به 18/250/000/000 سال برسد یک بیگ بنگ دیگر رخ خواهد داد،[3]من از قرآن و کلام خدا و بیانات اهل بیت علیهم السلام این اصل را اعلام کرده ام جناب پنروز این اصل را از کجا یافته است؟! می گوید سیاه چاله ها بر این اصل دلالت دارند. اما نمی گوید چگونه؟ و چه طور؟ تعدادی اصطلاح کیهان شناسی را ردیف کرده که همۀ دست اندرکاران این علم می دانند که غیر از به اصطلاح آسمان ریسمان بافتن چیزی نیست. حتی هوشمندان دبیرستانی نیز این غلط بافی را می فهمند.

«مارتین ریس» پروفسور بازنشسته کیهان شناسی و اختر فیزیک در کمبریج در ضمن مصاحبه ای که درباره اصطلاح «هیچ» در فلسفه و کیهان شناسی مصاحبه می کند، می ‌گوید: «لطفاً از من نخواهید فرضیه های راجر پنروز را توضیح دهم»[4]او حتی ادعای پنروز را قابل بحث و توضیح نمی داند و فاقد هر نوع ارزش علمی می داند، زیرا ادعای او جائی در فیزیک محض و کیهان شناسی محض ندارد مگر با حضور در کلاس درس قرآن و حدیث.

پس از آن که من نظر قرآن و اهل بیت علیهم السلام را دربارۀ «شش بیگ بنگ» اعلام کردم، دانشمندانی آن را به عنوان یک فرضیه (که البته در نظر من فرضیّه نیست و یک واقعیت مسلّم است) محور کار خود قرار داده و روی آن کار می کنند، البته نامی از بنده یا اسمی از قرآن و اهل بیت علیهم السلام، نمی آورند.

مارتین ریس در آن مصاحبه می گوید: «بنابراین ما نمی دانیم که آیا بیگ بنگ های بیشتری اتفاق افتاده است یا فقط یک بیگ بنگ وجود داشته است، فرضیه هائی وجود دارند که وجود چند بیگ بنگ را توضیح می دهند و فرضیه هائی نیز وجود یک بیگ بنگ. من فکر می کنم باید تمام آن ها را بررسی کنیم».[5]

او و هر اروپائی دیگر هرگز نمی گویند اولین کسی که سخن از بیگ بنگ های متعدد گفته است، کیست و آن را از چه منبعی و با کدام بیان و استدلال گفته است. آنان هرگز رضایت نمی دهند که یک مطلب مهم علمی به دیگران به ویژه به پیروان قرآن و حدیث، نسبت داده شود.

در متنی که تقدیم کرده ام آمده است: «نظریه او بسیار (راجر پنروز) بحث انگیز و همانند بسیاری از نظریه ها ممکن است هیچ گاه درست یا غلط بودن آن ثابت نشود».

همان طور که گفتم غلط بودن نظریه او در عرصۀ دو علم فیزیک محض و کیهان شناسی محض، روشن و از بدیهیات است، سخن او یک سرقت است؛ نه سرقت از من. بل سرقت از علوم قرآن و اهل بیت علیهم السلام است.[6]یک نظریه فیزیکی و کیهان‌شناسی قرآنی و اهل بیتی علیهم السلام است. فیزیک محض و کیهان شناسی محض هرگز نمی توانند به این قبیل اصول اساسی برسند مگر با راهنمایی قرآن و اهل بیت علیهم السلام.

چرا به این غلط بدیهی به عنوان «غلط احتمالی» می نگرند. به دلیل جایزه نوبل. نوبلی که جایزه صلح را به مناخیم بگین صهیونیست، همچنین اسحاق رابین و شیمون پرز جلادان صهیونیست، آنگ سان سوچی جلادترین مؤنث تاریخ و اوبامای کابالیست و… داد.[7]در آن وقت هم صدایی از کسی در نیامد که نوبل چرا این کار را می کند.

چرا همگان در دنیا در برابر نوبل (به اصطلاح) خاموش می شوند؟ برای این که «ناف معنویت کاذب کابالیسم» در نوبل و در برخی سازمان های ضد بشری کابالیسم می زند؛ حتی حقوق بشرش و صلیب سرخش. این قبیل سازمان ها لجام آهنین است که کابالیسم بر سر بشریت زده است، سفت و محکم.

از پی گیری و تحمل این سرقت ها خسته بودم و در این پیری و ضعف جسمانی خسته تر شدم. زمانی از این که اصول اساسی علمی اهل بیت علیهم السلام را بنویسم توبه کردم فکر می کردم به جای خدمت به مکتب، علوم مکتب را در اختیار سارقان می گذارم.

اما پس از مدتی توبه را شکستم و به نوشتن کتاب ها و مقالات ادامه دادم زیرا اسلام شناسی و قرآن شناسی ام برایم روشن کرد که باید بنویسم و آن توبه، توبه اسلامی و شرعی نیست.

سرقت جناب «سر راجر پنروز» بزرگترین سرقت علمی تاریخ است زیرا آشکارترین و بدیهی ترین سرقت است؛ کیهان شناسی غربی و کیهان شناسان غربی هرگز از بیگ بنگ اخیر، جلوتر نرفته اند و علم فیزیک و کیهان شناسی توان این گام را ندارد، اساساً این مسئله نه یک مسئله ای در توان فیزیک است و نه در توان کیهان شناسی مگر بر مبانی هستی شناسی قرآن و اهل بیت علیهم السلام مبتنی باشند، بلی در این صورت، این دو علم تا آغاز پیدایش جهان پیش می روند.

اما تلخ تر از همه: در سال های اولیه که اصول اساسی مکتب را می نوشتم و در سایت «بینش نو» قرار می دادم برخی از غرب پرستان ایمیل پشت ایمیل می زدند و به اذیت می پرداختند: این چه حرف هائی است که می زنید غربی ها با آن همه علم و پیشرفت نفهمیدند، تو فهمیدی.

و از این قبیل سخنان که انسان از شنیدن شان احساس یأس می کند.

حدود ده سالی می شود که از آزارها دست برداشته اند نمی دانم به حقایق نزدیک شده اند یا….؟-؟

اجازه دهید یک نکته را بگویم: دانشگاه ما در قبل از انقلاب غیر از صرف هزینه های هنگفت کاری نمی کرد حتی ما نیازمند پزشکان بنگلادش بودیم، صد البته در سایۀ انقلاب پیشرفت ها و ثمردهی های زیادی و حتی شگفت انگیزی حاصل شده است.

و همین طور حوزه های علمیۀ ما پیش از انقلاب نیز به غیر از تکرار مکررات چندان چیزی نداشت پس از انقلاب توفیقات زیادی داشته است.

اما امروز نه این دانشگاه ها سزاوار این انقلاب عظیم هستند و نه حوزه های علمیه. بویژه در علوم انسانی، ما هنوز به این فهم نرسیده ایم که دست از ارسطوئیات و یونانیات برداریم.

خون سیصد هزار شهید و جانباز، مراتب و درجات علمی چندین برابر امروزی را می طلبد. ما با عظیم ترین و عمیق ترین و گسترده ترین منبع علم و دانش رابطه و پیوند داریم: قرآن «تِبْياناً لِكُلِّ شَيْ‏ءٍ»[8]است[9]و اهل بیت علیهم السلام «تبیان این تبیان» هستند: «…لِتُبَيِّنَ لِلنَّاسِ ما نُزِّلَ إِلَيْهِمْ…»[10]هم در مبانی علوم تجربی و هم در مبانی و فروعات علوم انسانی.

سوگمندانه تر این که برخی از دست اندرکاران علوم انسانی عبارت نادرستی به کار می برند در نوشته ها و مصاحبه ها قرآن را در کنار انجیل تحریف شده و تورات تحریف شده قرار می دهند و اصطلاح «متون دینی» یا «متون مقدس»
می آورند. صریحاً عرض می کنم قرآن را در کنار این کتاب ها ردیف کردن و هموزن دانستن، ناشی از نادانی و ناآشنائی است.

ممکن است خواننده در مواردی از مقاله احساس نیاز به برخی مسائل بکند، لذا نوشته هائی که دربارۀ کیهان شناسی دارم و در سایت بینش نو قرار داده ام را در این جا می آورم:

کتاب ها:

1-تبیین جهان و انسان

2-با دانشجویان فیزیک و کیهان شناسی

3-قرآن و نظام رشته ای جهان

از این کتاب ها به ویژه «تبیین» هزاران نسخه در دست اهل فهم و علم در ایران، آلمان، انگلیس، کانادا، امریکا و دیگر کشورها هست، گمان نکنم سارقان به هدف خودشان برسند، رسوا خواهند شد و شده اند.

مقالات:

1-تبیین جهان و سرقت علمی

2-سرقت علمی ادامه دارد

3-کیهان شناسی غربی در بن بست

4-پاسخ به ده پرسش دربارۀ کیهان شناسی

5-نامه ای به حضور همۀ دانشمندان کیهان شناسی و فیزیک نظری در سراسر جهان

6-انقلابی در نظریه کیهان شناسی

7-اساسی ترین اصول در کیهان شناسی

8-پاسخ به پرسش: کیهان شناسی

مقاله ها در دو مجلد با عنوان «مجموعۀ مقالات» آمده است.

بخش دوم: تمام شد و رفت: یک مقاله مشروح به محور این موضوع در مجلّۀ علم روز منتشر شده است، در پایان منبع آن را « The Daily Galaxy» معرفی کرده است. با مطالعۀ آن، متقاعد شدم که سرقت کاملاً انجام شده و به اصطلاح «تمام شد و رفت». در این مقاله معلوم می شود که مسئله تنها به راجر پنروز منحصر نیست بل یک تهاجم عمومی در برخی محافل علمی غربی شده است؛ اکثر اصول اساسی من توسط غربیان مصادره شده است.

از این پس؛ دیگر دفاع از اصول مذکور را کنار می گذارم، زیرا دقیقاً می بینم: آنچه به جائی نرسد فریاد است. تنها به محافل علمی داخلی و نیز به نشریات داخلی مانند مجلّۀ علم روز عرض می کنم:

مرحوم مدرّس در انتخابات مجلس شرکت کرد حتی یک رای نیز به نام او از صندوق در نیامد، گفت: لا اقل آن رأی را که خودم به صندوق انداختم، می خواندید (!!!).

من هم عرض می کنم دستکم این واقعیت هست که اولین کسی که این اصول را اعلام کرده و به مراکز علمی جهان ارسال کرده، من هستم، این چرا انکار شده است؟!

تک تک این اصول را در مقالۀ «اساسی ترین اصول در کیهان شناسی» ردیف کردم به این امید که سرقت نشوند که شدند.

متن مقالۀ مجلّۀ علم روز را در ذیل تقدیم می کنم، چنان غوغائی بر پا کرده اند و آسمان ریسمان را به هم بافته اند که گوئی اصول و اساس این اصول از خودشان است و این است هنر بزرگ غربیان.

خوانندۀ محترم اگر حوصله داشته باشد نگاهی به مقالۀ «اساسی ترین اصول در کیهان شناسی» در «سایت بینش نو» نماید که آنچه در نوشته های قبلی اعلام کرده بودم، را که به طور کاملاً خلاصه در آن ردیف شده است، مشاهده می کند.

آن چه توانستم عمل کردم توکل بر خدا کردم و رفتم.

اینک متن مقالۀ مذکور:

سیگنال هایی از یک جهان پیش از بیگ بنگ؟

ردپاهایی از کیهان پیش از بیگ بنگ. پنرز ادعا می کند پیش از بیگ بنگ نیز کیهان وجود داشته است.

در آبان ۲۳, ۱۳۹۹ به روز رسانی شده در خرداد ۳۰, ۱۴۰۰

https://binesheno.com/wp-content/uploads/2022/04/%D8%B3%DB%8C%DA%AF%D9%86%D8%A7%D9%84-%D9%87%D8%A7%DB%8C%DB%8C-%D8%A7%D8%B2-%DB%8C%DA%A9-%D8%AC%D9%87%D8%A7%D9%86-%D9%BE%DB%8C%D8%B4-%D8%A7%D8%B2-%D8%A8%DB%8C%DA%AF-%D8%A8%D9%86%DA%AF.png

https://binesheno.com/wp-content/uploads/2022/04/%D9%85%D8%AC%D9%84%D9%87-%D8%B9%D9%84%D9%85-%D8%B1%D9%88%D8%B2.png

تحریریه علم روز

ما جمعی از علاقمندان به علم و اندیشه هستیم که دوست داریم چیزهایی که در علم و فلسفه برای ما جذاب هست با شما به اشتراک بگذاریم. هدف ما ترویج دانش و گسترش آگاهی و اندیشه در بین جامعه است.

میچیو کاکو، فیزیکدان نظری می گوید:

من معتقد به وجود یک چندجهانی از جهان ها هستم.

که بر بحث جذابی تأکید دارد که طی دهه گذشته میان برخی از فیزیکدانان و کیهان شناسان پیش روی کره زمین، از جمله برنده نوبل ۲۰۲۰ یعنی راجر پنرز در گرفته، درباره نشانه های وجود یک جهان پیش از جهان ما در تابش پس زمینه کیهانی.

کاکو می گوید:

تفکر نوین این است که زمان با بیگ بنگ آغاز نشده است، و یک چندجهانی پیش از بیگ بنگ وجود داشته است. در نظریه تورمی، و در نظریه ریسمان، جهان هایی پیش از بیگ بنگ وجود داشته اند.

مفاهیم سرسام آور بی نهایت

دن هوپر رئیس گروه اخترفیزیک نظری در آزمایشگاه شتاب دهنده ی ملی فرمی، در کتاب At the Edge of Time  نظریه چندجهانی را گسترش می دهد:

اگر فضا واقعا بی نهایت باشد، مفاهیم سرسام آور می شوند. درون یک گستره ی بی انتها از فضا، دشوار خواهد بود که هیچ دلیلی نیابیم برای این که بی شمار کهکشان، ستاره و سیاره و حتی بی شمار موجودات آگاه و هوشمند که در این حجم بی نهایت گسترده شده اند. این چیزی درباره بی نهایت است: چیزهایی که در غیر این صورت بسیار نامحتمل خواهند بود و همه آن ها را اجتناب ناپذیر می کند.

گروه همکاران علمی رصدخانه های امواج گرانشی LIGO  و Virgo  مشخص کردند که دانشمندان ۳۹ موج جدید گرانشی در ۲۹ اکتبر ۲۰۲۰ کشف کرده اند- بیش از ۳ برابر امواج گرانشی ای که در اولین دو اجرای آزمایش کشف شده بود. امواج گرانشی ابتدا در سال ۲۰۱۵ کشف شد و اعوجاج هایی در زمان و فضا هستند که توسط سیاه چاله ها یا ستاره های نوترونی در حال ادغام تولید می شوند.

«نویز موج گرانشی»- نشانه ای از جهان پیشین؟

سؤال عظیمی که پنرز بر اساس آشکارسازی اخیر LIGO از امواج گرانشی مطرح کرده است:

آیا یک کیهان شناسی چرخه ای در نویز LIGO پنهان شده است؟

ایده برانگیزاننده ای که حلقه های هم مرکز از تابش یکنواخت در تابش ریزموج پس زمینه ی کیهانی- باقی مانده از بیگ بنگ- ممکن است در واقع، ردپایی از سیاه چاله های برخورد کننده در ایون (aeon) کیهانی قبلی باشند زمانی که جهانی پیش از جهان ما وجود داشته است. این ها را ادوین کاتلیج برای مجله ی Nature  در مقاله ای با عنوان “No Evidence of Time Before the Big Bang”  می نویسد، که توسط Vahe Gurzadyan از موسسه فیزیک ایروان در ارمنستان و فیزیکدان نظری راجر پنرز از دانشگاه آکسفورد در ۲۰۱۰ مطرح کردند. آن ها بحث کردند، کاتلیج گزارش می دهد که: برخورد بین سیاه چاله های پرجرم پیش از بیگ بنگ امواج گرانشی که با تقارن کروی منتشر می شوند تولید خواهد کرد، که الگوهای دایره ای مشخصه ای در تابش پس زمینه کیهانی بر جای می گذارد.

دن هوپر در ایمیلی می گوید: راجر پنرز همواره می خواسته دیدگاه هایی خارج از جریان اصلی علم مطرح کند. وی این کار را در دهه ۱۹۶۰ وقتی که به درستی در این باره بحث کرد که ستاره های سنگین در نهایت سیاه چاله خواهند شد انجام داد. در سال های اخیر، وی درباره دیدگاه متداول نسبت به کیهان اولیه به ویژه تورم کیهانی تردید ایجاد کرده است. در عوض، وی حدس می زند که ممکن است بیگ بنگ به هیچ وجه آغاز کیهان ما نبوده باشد.

بیگ بنگ و نه آغاز زمان

پنرز استدلال کرده است که جهان های منقرض شده ای وجود دارند که با سیاه چاله های شبح پر شده اند که مخفی هستند، که در نقشه ی تابش پس زمینه کیهانی جاسازی شده اند- یک جهان شبح- و ممکن است پناهگاه تمدن های بیگانه ای از یک ایون پیش از بیگ بنگ باشد، زمانی که جهان ما شروع به انبساط سریع کرد و به انبساط سریع کرد و به انبساط تا جایی که ماده در نهایت واپاشی کند ادامه می دهد. این فرآیند همگنی را باز می یابد و صحنه را برای بیگ بنگ بعدی و یک جهان جدید که متولد خواهد شد آماده می کند.

اثبات ایده ی وی آن چیزی است که پنرز به عنوان نقاط هاوکینگ می خواند: جسد سیاه چاله ها از پیش از بیگ بنگ که بیش از عمر جهان هایشان باقی مانده اند اما اکنون در انتهای طول عمرشان هستند، تابش منتشر می کند و به سوی نابودی کامل پیش می رود.

نقاط هاوکینگ- اجساد سیاه چاله ها از یک جهان پیشین

پنرز درباره فرضیه ی خود به نام کیهان شناسی چرخه ای همدیس (CCC) اضافه می کند:

پس بیگ بنگ ما از چیزی که به عنوان آینده ی دوردست یک ایون قبلی بوده آغاز شد و سیاه چاله های مشابهی توسط تبخیر هاوکینگ در حال تبخیر شدن بوده اند، و آن ها نقاطی در آسمان ایجاد می کنند که من نقاط هاوکینگ می نامم.

گوگل سال های آینده

طبق فرضیه ی پنرز، جهان ما همراه با انبساط سرد می شود و طی گوگل سال های آینده (10^100) سیاه چاله ها نیز شروع به درخشش در آسمان شب خواهند کرد. اگرچه این تابش بسیار ضعیف است- دمایی کمتر از ۱۰ میلیونیوم درجه بالای صفر مطلق- اما به مدت یک گوگل سال طول خواهد کشید، و وقتی از ایون بعدی به آن نگاه کنیم، این سیاه چاله های تابنده -نقاط هاوکینگ- جزء درخشان ترین چشمه های پیوسته انرژی در تابش CMB خواهند بود. دلیل آن‌که ما این نقاط را بدون تحلیل های رایانه ای نمی بینیم این است که آن ها بسیار ضعیف بودند و کیهان اولیه آن ها را در گستره ی وسیعی پخش کرده است. چیزی که زمانی یک تابش نقطه ای بوده است اکنون به صورت دیسکی با وسعت پنج برابر قطر ماه در آمده است.

پنرز می گوید:

تجزیه و تحلیل دقیق آسمان شب حدود ۳۰ عدد از این نقاط هاوکینگ را در نقشه تابش پس زمینه یافته است. پنج تا از این نقاط با دایره های هم مرکز کشف شده در تابش CMB تطابق دارند. جالب اینکه یکی از این نقاط با پنجره رصدی رصدخانه ی BICEP2   تطابق دارد که توانایی بررسی تطابق با الگوی میدان مغناطیسی که نظریه ی CCC در نقاط هاوکینگ پیش بینی می کند را می دهد.

مدرک جدید برای یک جهان چرخه ای

در سال ۲۰۱۸ سایت Physics World در مقاله ای با عنوان “New Evidence for a Cyclic Universe” گزارش داد که پنرز شاهد جدیدی در حمایت از CCC مطرح کرده است: به جای حلقه های تقریبا یکنواخت دمایی، پنرز وصله هایی در تابش CMB  شناسایی کرده است که بسیار داغ تر از نواحی اطراف خود هستند. ایده این است که این لکه های داغ می توانند ناشی از تابش (بطور عمده الکترومغناطیسی) منتشر شده طی تبخیر هاوکینگِ سیاه چاله های پرجرم در ایون قبلی باشند.

چالشگران

این دیدگاه که کیهان اولیه ممکن است پر از دایره های اسرار آمیز باشد لزوما بدین معنا نیست که ما چیزی پیش از بیگ بنگ را دیده ایم، این چیزی است که همان طور که انتظار می رود توسط مطالعات مستقل مختلف به چالش کشیده شده است.

برای راستی آزمایی ادعای اولیه ی تیم پنرز در سال ۲۰۱۰ ، گورزادیان داده های ۷ ساله ی تلسکوپ WMAP مربوط به ناسا را با محاسبه ی تغییر در واریانس دمایی درون حلقه های بزرگتر پیش رونده در بیش از ۱۰۰۰۰ نقطه در تابش ریزموج بررسی کرد. و در واقع، همان طور که Nature گزارش می دهد، وی تعدادی از این حلقه ها را در داده های WMAP شناسایی کرد که واریانس دمایی به اندازه قابل توجهی پایین تر از اطراف خود داشتند.

همه سه گروهی که حدس پنرز را به چالش می کشند تحلیل گورزادیان از داده های WMAP را بازتولید کردند، و «همه موافق هستند که داده ها شامل دایره هایی با واریانس کم هستند». که در کار اولیه شان مشارکت می کند در اهمیتی که آن ها به دایره های نخستین نسبت می دهند.

جیمز زیبین از دانشگاه بریتیش کلمبیا می گوید:

نتایج بدست آمده توسط گورزادیان و پنرز به هیچ طریقی مدرکی برای مدل چرخه ای پنرز به جای تورم استاندارد فراهم نمی کند.

کاملا بی اهمیت

گورزادیان به Nautre گزارش می دهد و تحلیل های انتقادی را به عنوان «کاملا بی اهمیت» نادیده می گیرد، و استدلال می کند که بین مدل استاندارد کیهان شناختی و داده های WMAP «در برخی سطوح اطمینان» توافق وجود دارد اما مدل دیگری مانند مدل پنرز نیز ممکن است «حتی بهتر» با داده ها برازش شود.

وی نتیجه می گیرد:

ما ردپاهایی یافته ایم که ویژگی های پیش بینی شده توسط مدل را با خود دارد.

معکوس ایده ی پنرز درباره سیاه چاله های شبح از یک جهان منقرض شده را الکساندر ویلنکین، استاد فیزیک و رئیس موسسه کیهان شناسی دانشگاه تافتس و نویسنده ی کتاب  Many Worlds in One: The Search for Other Universes  مطرح می کند:

اگر کیهان ما تنها یکی از بی شمار کیهان دیگر باشد، پس وقتی تورم در کیهان ما متوقف شد، نواحی درون آن که متورم می شدند به صورت سیاه چاله هایی رمبش کردند. هرچه یک ناحیه طولانی تر متورم شده باشد، سیاه چاله های پرجرم بیشتری خواهد داشت.

تعدادی از این جهان ها رمبش کردند و سیاه چاله ها تشکیل یافتند. اگر سیاه چاله ها به اندازه کافی بزرگ باشند، ممکن است جهان هایی درون شان تورم یابند، و این جهان های در حال انبساط به جهان قابل مشاهده ی ما از طریق کرم چاله هایی متصل هستند. بی شمار «جهان های حبابی» با نسخه های جایگزین از کیهان ما یا هیچ پر شده اند، که ممکن است در امتداد جهان ما وجود داشته باشند. این ها را پروفسور ولینکین مطرح می کند کسی که ایده ی خلقت کوانتومی جهان از خلاء کوانتومی را در سال ۲۰۱۵ مطرح کرده است. جهان هایی که ممکن است با قوانین فیزیک متفاوت از جهان ما وجود داشته باشند.

منبع:The Daily Galaxy

بررسی این مقاله:

1- حیرت و سرگردانی: آن چه پس از مطالعۀ این مقاله در ذهن خواننده می ماند و نتیجه ای که او می گیرد  این است: امروز علمی که کیهان شناسی نامیده می شود به شدت دچار حیرت و سرگردانی است به حدی که هیچ علمی در هیچ برهه ای از تاریخ این گونه دچار آشفتگی نبوده است.

2- محتوای این مقاله کلاً فرض ها، ادعاها، احتمالات، خیالات و مشکوکات است، به محور هیچ اصل مسلّمی قرار ندارد؛ هر کس که مختصر اطلاعی از کیهان شناسی داشته باشد می تواند اینگونه ادعاهای بی دلیل را ردیف کند و چند اصطلاح کیهان شناسی را در قالب کلّی گوئی و احتمال بیاورد و نام آن را فرضیّه بگذارد.

تنها هدفی که تیم راجر پنروز از این هیاهو، مغلطه و ملغمه به دست می آورند این است: ما نیز به جهان قبل از بیگ بنگ و بیگ بنگ آینده توجه داریم و این مطلب در انحصار مکتب قرآن و اهل بیت علیهم السلام نیست و نیز منشأ آن ایران نیست.

3- آنان طوری حرف می زنند که گوئی روزی ادعای شان مانند برخی از فرضیه های علمی، مستدل خواهد شد. اما همان طور که عرض کردم، این اصول و اثبات شان از توان و حیطۀ فیزیک محض و کیهان شناسی محض، خارج است مگر با حضور در کلاس درس هستی شناسی و کیهان شناسی قرآن و اهل بیت علیهم السلام.

و لازمۀ این حضور، اعتراف به حقانیت این مکتب است، و چنین اعترافی برای متعصبان خودپرست و نژاد پرست و انحصار طلب، سخت دشوار است.

مرتضی رضوی

12/1/1401 ه ش

29/8/1443 ه ق

[1]شرح بیشتر در کتاب ها و مقالات این جانب که فهرستش خواهد آمد.

[2]در پی نویس متن انگلیسی نام او را می بینید. او پس از جدائی از هاوکینگ به سراغ افراد دیگر رفته و به همراه شان سرقت های متعدد کرده که در مقالات مذکور آن ها را آورده ام. اگر خواننده محترم به مقاله ها رجوع کند می بیند که در همۀ سرقت ها نام و یا رد پای او دیده می شود، این چه ماموریتی است!؟! تروک به عنوان «ذرّه شناس» شناخته می شود نه «کیهان شناس» شاید به همین جهت نیازمند دیگران است.

واقعیت این است: اگر در این قبیل سرقت ها نام کسی از عرصۀ علم فیزیک در کنار یک کیهان شناس باشد، فریبندگی آن بیشتر می شود.

[3]همه دست اندرکاران کیهان شناسی، عمر جهان (یعنی از بیگ بنگ تا به امروز) را بین 8/000/000 تا 20/000/000 سال تخمین می زدند. من از قرآن و حدیث در آوردم که عمر جهان در این دوره 13/668/750/000 سال است و در جزوه های تدریسی سپس در کتاب «تبیین جهان و انسان» منتشر کردم.

این بار نیز فرد دیگری از کمبریج به نام «ت. پادمانابان» این رقم را در کتاب «پس از نخستین سه دقیقه» به نام خودش اعلام کرد؛ اینک رقم مذکور در همۀ مراکز کیهان شناسی به رسمیت شناخته شده و این سارق از دیگر همگنانش موفقتر شده است.

نام کتاب او به انگلیسی:

After The First Three Minutes

The Story Of Our Universe

T Padmanabhan

Cambridge University Press 1998

[4]سایت علمی بیگ بنگ، خرداد 1398 ترجمۀ رضا کاظمی.

[5]همان.

[6]زیرا من این نظریه را از قرآن و حدیث دریافته ام.

[7]آیا در ایران کسی سزاوارتر از خانم شیرین عبادی نبود که نوبل جایزه اش را به او بدهد؟ امتیاز این خانم ضد انقلاب، ضد اسلام و ضد خون شهدا بودن است و همین است ماموریت نوبل.

[8]آیۀ 89 سورۀ نحل.

[9]البته اگر ارسطوئیان، آیه را به غلط تفسیر نکنند.

[10]آیۀ 44 سورۀ نحل.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این فیلد را پر کنید
این فیلد را پر کنید
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.
برای ادامه، شما باید با قوانین موافقت کنید